بخش ۱۷ - حکایت آن عاشق کی شب بیامد بر امید وعدهٔ معشوق بدان وثاقی کی اشارت کرده بود و بعضی از شب منتظر ماند و خوابش بربود معشوق آمد بهر انجاز وعده او را خفته یافت جیبش پر جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۷ - حکایت آن عاشق کی شب بیامد بر امید وعدهٔ معشوق بدان وثاقی کی اشارت کرده بود و بعضی از شب منتظر ماند و خوابش بربود معشوق آمد بهر انجاز وعده او را خفته یافت جیبش پر جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت به خوانش مبینا جهانشاهی
حاشیه ها
شاید یکی از راههای رسیدن به آرامش روحی و سلامت روان چشم پوشیدن از شهوت باشد و از امیال دنیوی
بگذراز مستی و مستی بخش باش...
یبداری دربین الطلوعین ورازونیازبامعشوق کلیدرستگاری است.
حوا اگر بغض نماید ، حتی خدا هم اگر سیب بیاورد ، چیزی جز آغوش آدم ارامش نخواهد کرد.
باید نسبیت انیشتن را فراموش نکردد و عشق را که یک فعالیت تعالی بخش است به ابتذال تبدبل نکرد.
باسلام وسپاس از این نظر خواهی
امام حسین بعد از دعای عرفه و عشق بازی کلامی با خدا (معشوق) ،در روز عاشورا عشق بازی عملی انجام داد و زبان حالش چنین بود :
وقت آن آمد که من عریان شوم
نقش بگذارم سراسر جان شوم
مصرع دوم بیتی که با : عشق و ناموس ای برادر راست نیست.... بر دَرِ ناموس ای عاشق مایست . صحیح هست
گردکان (با کاف) درست است. به معنی گردو
در متنهای سعدی هم گردکان نوشته شده است. در کرمانشاه هم گردو را گردکان می نامند. لطفا تصحیح کنید تلفظ گردگان (با گاف) هم ثقیل است دلیل دیگری بر غلط بودن آن.
خوش بسوز این خانه را ای شیر مست
خانهٔ عاشق چنین اولی ترست
اشاره به موضوعی مشابه از سوی عطار بزرگوار از زاویه ای دیگر به یک موضوع در شعر :
عاشقی از فرط عشق آشفته بود
بر سر خاکی بزاری خفته بود
رفت معشوقش به بالینش فراز
دید او را خفته وز خود رفته باز
رقعهای بنبشت چست و لایق او
بست آن بر آستین عاشق او
عاشقش از خواب چون بیدار شد
رقعه برخواند و برو خون بار شد
این نوشته بود کای مرد خموش
خیز اگر بازارگانی سیم گوش
ور تو مرد زاهدی، شب زنده باش
بندگی کن تا به روز و بنده باش
ور تو هستی مرد عاشق، شرمدار
خواب را با دیدهٔ عاشق چه کار
مرد عاشق باد پیماید به روز
شب همه مهتاب پیماید ز سوز
چون تو نه اینی نه آن، ای بیفروغ
میمزن در عشق ما لاف دروغ
گر بخفتد عاشقی جز در کفن
عاشقش گویم، ولی بر خویشتن
چون تو در عشق از سر جهل آمدی
خواب خوش بادت که نااهل آمدی
استاد شاهزیدی در آلبوم هنوز آواز چند بیت از این شعر را در بیات اصفهان اجرا کردن شنیدن داره.