بخش ۱۸ - استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را به وقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث. می در خم اسرار بدان میجوشد؛ تا هر که مجردست از آن مینوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو میخوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
با سلام و عرض ادب
نام مرجع را بخاطر ندارم اما این شعر را به این صورت شنیده بودم که با معنی آن هم مطابقت بیشتری دارد.
دو بیت آخر:
حیث اقرب انت من حبل الورید -- لم اقل یا یا نداء للبعید
بل اغالطهم انادی فی القفار -- کی اکتم من معی ممن اغار
مطرب آغازید بیتی خوابْناک
که اَنِلْنِی الْکَاسَ یا مَنْ لا اَراک
(ای کسی که تو را نمی بینم،
جامی لبریز به من بده.)
اَنْتَ وَجهی، لا عَجَب اَن لا اَراه
غایةُ القُربِ حِجابُ الْاِشْتِباه
(تو حقیقت منی و تعجبی نیست که
او را نبینم، زیرا غایت قرب، حجاب
اشتباه و خطای من شده است.)
اَنْتَ عَقْلی لا عَجَبْ ِانْ لَمْ اَرَکْ
مِن وُفورِ الْاِلِتباسِِ الُمْشْتَبَکْ
(تو عقل منی، اگر من تو را از کثرت
اشتباهاتِ تودرتو و درهم پیچیده،
نبینم جای هیچ تعجبی نیست.)
جِئْتَ اَقْرَبْ اَنْتَ مِنْ حَبْلِ الْوَرید
کَمْ اَقُلْ یا یا نِداءٌ لِلْبَعید
(تو از رگ گردنم به من نزدیکتری.
تا کی در خطاب به تو بگویم:« یا »
چرا که حرف ندای « یا » برای
خواندن شخص از مسافتی
دور است.)
بَلْ اُغالِطْهُم اُنادی فِی القِفار
کَیْ اُکَتِّم مَن مَعی مِمَّن اَغار
(بلکه مردم نااهل را به اشتباه می اندازم
و در بیابان ها(عمداً) تو را صدا می کنم
تا آن کسی را که بدو غیرت می ورزم از
نگاه نااهلان پنهان سازم.)
جدا دمش گرم کارش خیلی درسته ......
رضایی ارجمند ممنون از شما اشعار عربی این بخش را به فارسی ترجمه کردید. خداوند آجر تان دهد.
سپاسگزارم آقا رضا
در عنوان این بخش اذا سکرو طربو به اشتباه طابوا نوشته شده
آن سر میدان و این پایان اوست
دل شده چون گوی در چوگان اوست
یعنی چه
این دو انبازند مطرب با شراب
این بدان و آن بدین آرد شتاب
پر خماران از دم مطرب چرند
مطربانشان سوی میخانه برند
مطرب در عرفان آنست که به حق دعوت میکند مانند پیامبران و اولیا و شراب هم معرفت الهی و محبت است.
در ابیات بالا از همراهی مطرب با شراب میگوید.
و اما بیت مورد نظر شما:
منظور از (آن سر میدان)مطرب است که در آغاز باعث شادی و سرخوشی میشود.
منظور از (این پایان اوست)در همان مصراع حالت مستی است.
پس به گفته مولانا خماری ابتدا با نوای مطرب به شادی تبدیل شده وبا نوشیدن شراب در پایان به مستی می انجامد.
پس وقتی آدمی با نوای مطرب (راهنمایی انبیا و اولیا)و تاثیر شراب (معرفت الهی) مست شد و انانیت و خودپسندی را کنار گذاشت و به بیخودی وفنا رسید،دیگر مانند گوی در چوگان آن یار یگانه است
دل شده چون گوی در چوگان اوست
دل شده به معنای عاشق است که همه چیزش را در راه محبوب حقیقی باخته است.
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست(حافظ)
امیدوارم توانسته باشم منظور را برسانم.