گنجور

بخش ۱۳ - حکایت آن شخص کی دزدان قوج او را بدزدیدند و بر آن قناعت نکرد به حیله جامه‌هاش را هم دزدیدند

آن یکی قج داشت از پس می‌کشید
دزد قج را برد حبلش را برید
چونک آگه شد دوان شد چپ و راست
تا بیابد کان قج برده کجاست
بر سر چاهی بدید آن دزد را
که فغان می‌کرد کای واویلتا
گفت نالان از چئی ای اوستاد
گفت همیان زرم در چه فتاد
گر توانی در روی بیرون کشی
خمس بدهم مر ترا با دلخوشی
خمس صد دینار بستانی به دست
گفت او خود این بهای ده قجست
گر دری بر بسته شد ده در گشاد
گر قجی شد حق عوض اشتر بداد
جامه‌ها بر کند و اندر چاه رفت
جامه‌ها را برد هم آن دزد تفت
حازمی باید که ره تا ده برد
حزم نبود طمع طاعون آورد
او یکی دزدست فتنه‌سیرتی
چون خیال او را بهر دم صورتی
کس نداند مکر او الا خدا
در خدا بگریز و وا ره زان دغا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن یکی قج داشت از پس می‌کشید
دزد قج را برد حبلش را برید
هوش مصنوعی: یکی از دزدی فرار می‌کرد و به دنبال او بود. سپس دزد جلوی او را گرفت و طنابش را برید.
چونک آگه شد دوان شد چپ و راست
تا بیابد کان قج برده کجاست
هوش مصنوعی: وقتی که او از موضوع آگاه شد، به سرعت به حرکت درآمد و به چپ و راست رفت تا بفهمد آن قج (قصد یا هدف) کجاست.
بر سر چاهی بدید آن دزد را
که فغان می‌کرد کای واویلتا
هوش مصنوعی: در کنار چاهی، دزد را دید که اوقاتش تلخ است و به شدت فریاد می‌زند و از وضعیت خود شکایت می‌کند و به حال خود گریه و ناله می‌کند.
گفت نالان از چئی ای اوستاد
گفت همیان زرم در چه فتاد
هوش مصنوعی: گفت: ای استاد، از چه چیزی ناله می‌کنم؟ استاد پاسخ داد: از اینکه کیسهٔ مال و ثروت من چه بر سرش آمده است.
گر توانی در روی بیرون کشی
خمس بدهم مر ترا با دلخوشی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به گونه‌ای خود را نشان دهی که بتوانم خمس خود را با کمال میل به تو بدهم.
خمس صد دینار بستانی به دست
گفت او خود این بهای ده قجست
هوش مصنوعی: اگر بخواهی پانصد دینار خمس بگیری، او می‌گوید که این قیمت ده چیز است.
گر دری بر بسته شد ده در گشاد
گر قجی شد حق عوض اشتر بداد
هوش مصنوعی: اگر در یکی بسته باشد، درهای دیگری باز خواهد شد. اگر چیزی ناپسند یا غیرمطلوب پیش بیاید، در عوض آن چیزی بهتر برایتان فراهم می‌شود.
جامه‌ها بر کند و اندر چاه رفت
جامه‌ها را برد هم آن دزد تفت
هوش مصنوعی: یک شخص لباس‌ها را از صاحبش گرفت و به چاهی رفت. دزد همان لباس‌ها را برد.
حازمی باید که ره تا ده برد
حزم نبود طمع طاعون آورد
هوش مصنوعی: کسی که می‌خواهد به هدفش برسد، باید با احتیاط و فکر پیش برود؛ در غیر این صورت، طمع و شتاب‌زدگی ممکن است او را به مشکلاتی بزرگ‌تر دچار کند.
او یکی دزدست فتنه‌سیرتی
چون خیال او را بهر دم صورتی
هوش مصنوعی: او مانند دزدی است که همیشه در حال ایجاد فتنه و اغواست و مانند خیالی که در هر لحظه به شکلی جدید و زیبا در می‌آید.
کس نداند مکر او الا خدا
در خدا بگریز و وا ره زان دغا
هوش مصنوعی: هیچکس جز خدا از زیرکی و فریب او آگاه نیست. پس به خدا پناه ببر و از آن نیرنگ دوری کن.