برگردان به زبان ساده
امردی و کوسهای در انجمن
آمدند و مجمعی بد در وطن
هوش مصنوعی: دو جوان خوشچهره و زیبا و همچنين شخصیتی نامناسب در جمعی حضور پیدا کردند و جمعی را در وطن به هم زدند.
مشتغل ماندند قوم منتجب
روز رفت و شد زمانه ثلث شب
هوش مصنوعی: مردم مشغول کار و فعالیت بودند و زمان به سرعت سپری شد تا اینکه شب به یک سوم رسید.
زان عزبخانه نرفتند آن دو کس
هم بخفتند آن سو از بیم عسس
هوش مصنوعی: آن دو نفر به دلیل ترس از مأموران به آن سوی عزبخانه رفتند و در آنجا خوابشان برد.
کوسه را بد بر زنخدان چار مو
لیک همچون ماه بدرش بود رو
هوش مصنوعی: کوسه با موهای چهار قلویش بر روی چانهاش به خوبی نشسته است، اما به هر حال چهرهاش همچون ماه کامل زیباست.
کودک امرد به صورت بود زشت
هم نهاد اندر پس کون بیست خشت
هوش مصنوعی: یک کودک نوجوان به خاطر زشتیاش به مانند کسی است که پس از بیست بار سر به دیوار زده باشد.
لوطیی دب برد شب در انبهی
خشتها را نقل کرد آن مشتهی
هوش مصنوعی: یک مرد کارآزموده در شب، درخت انبهای را به دوش کشید و به جایی برد که خودش به آن علاقه داشت.
دست چون بر وی زد او از جا بجست
گفت هی تو کیستی ای سگپرست
هوش مصنوعی: دست که به او رسید، ناگهان از جا جست و گفت: "هی تو کیستی، ای پرستندهی سگ؟"
گفت این سی خشت چون انباشتی
گفت تو سی خشت چون بر داشتی
هوش مصنوعی: وقتی که این سی خشت را جمع کردی، او گفت که تو چگونه این سی خشت را بالا بردی.
کودک بیمارم و از ضعف خود
کردم اینجا احتیاط و مرتقد
هوش مصنوعی: من بچهای بیمار هستم و از ضعف و ناتوانیام در اینجا با احتیاط و ترس حضور دارم.
گفت اگر داری ز رنجوری تفی
چون نرفتی جانب دار الشفی
هوش مصنوعی: اگر از درد و رنج خود شکایت داری، چرا به سوی دار الشفا نرفتی؟
یا به خانهٔ یک طبیبی مشفقی
که گشادی از سقامت مغلقی
هوش مصنوعی: به خانهی یک پزشک دلسوز برو که میتواند بیماری و مشقت تو را درمان کند.
گفت آخر من کجا دانم شدن
که بهرجا میروم من ممتحن
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی میگوید که نمیداند به کجا میرود و چه سرنوشتی در انتظارش است؛ زیرا او فقط در حال آزمون و امتحان شدن است و نمیتواند مقصد یا نتیجه سفرش را پیشبینی کند.
چون تو زندیقی پلیدی ملحدی
می بر آرد سر به پیشم چون ددی
هوش مصنوعی: وقتی که تو به راه باطل رفتهای و به ایمان اعتقادی نداری، سرت را به احترام من نمیآوری و همچون کسی که از من دور است، رفتار میکنی.
خانقاهی که بود بهتر مکان
من ندیدم یک دمی در وی امان
هوش مصنوعی: من هیچ مکان بهتری از خانقاهی که در آن لحظهای آرامش یابم، ندیدهام.
رو به من آرند مشتی حمزهخوار
چشمها پر نطفه کف خایهفشار
هوش مصنوعی: ای کسانی که به من نگاه میکنید، چشمانتان پر از آرزوهای پنهانی است و احساساتتان به شدت در حال فشار و تحریک هستند.
وانک ناموسیست خود از زیر زیر
غمزه دزدد میدهد مالش به کیر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف فردی میپردازد که از زیر چشمان کسی به طور مخفیانه چیزی را به دست میآورد و آن را به شخصی دیگر میدهد. به نوعی به رفتارهای نهان و نامناسب اشاره دارد.
خانقه چون این بود بازار عام
چون بود خر گله و دیوان خام
هوش مصنوعی: اگر خانقاه اینطور باشد، بازار عمومی چه وضعیتی خواهد داشت؟ مثل اینکه در آنجا، گاو و گوسفند و دیوانهها در هم بیفتند و بینظم باشند.
خر کجا ناموس و تقوی از کجا
خر چه داند خشیت و خوف و رجا
هوش مصنوعی: خر نمیداند که ناموس و تقوی چیست و چگونه میتوان ترس و امید را درک کرد.
عقل باشد آمنی و عدلجو
بر زن و بر مرد اما عقل کو
هوش مصنوعی: عقل باید حافظ و مراقب باشد و به عدالت در مورد زن و مرد اهمیت بدهد، اما عقل کجاست؟
ور گریزم من روم سوی زنان
همچو یوسف افتم اندر افتتان
هوش مصنوعی: اگر من فرار کنم، به سوی زنان خواهم رفت، همانطور که یوسف در میان دغدغهها و مشکلات افتاد.
یوسف از زن یافت زندان و فشار
من شوم توزیع بر پنجاه دار
هوش مصنوعی: یوسف به خاطر نیرنگ زن، به زندان و فشار گرفتار شد. من نیز در زندگی، تحت فشار و مشکلات گوناگون قرار گرفتهام.
آن زنان از جاهلی بر من تنند
اولیاشان قصد جان من کنند
هوش مصنوعی: آن زنان که از جهل و نادانی خود به من نزدیک میشوند، اولیای آنها درصدد کشتن من هستند.
نه ز مردان چاره دارم نه از زنان
چون کنم که نی ازینم نه از آن
هوش مصنوعی: من نه میتوانم از مردان کمک بگیرم و نه از زنان، حالا چه کنم که نه از این گروه هستم و نه از آن گروه.
بعد از آن کودک به کوسه بنگریست
گفت او با آن دو مو از غم بریست
هوش مصنوعی: پس از آن، کودک به کوسه نگاه کرد و گفت او با داشتن آن دو مو، از غم رهایی یافته است.
فارغست از خشت و از پیکار خشت
وز چو تو مادرفروش کنک زشت
هوش مصنوعی: این بیت به بیان افرادی میپردازد که از جنگ و جدلهای دنیوی و مادی آزادند و به نوعی از زندگی ساده و بیدغدغهای برخوردارند. شاعر در اینجا به نوعی انتقاد میکند و به زشتیهایی که ممکن است از افرادی که در دنیای مادی غرق شدهاند، اشاره میکند.
بر زنخ سه چار مو بهر نمون
بهتر از سی خشت گرداگرد کون
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت میپردازد و میگوید که نازکی و زیبایی موها، به گونهای احساس دلربایی را منتقل میکند که حتی از چیزهای محکمی مانند آجر نیز فراتر است. به عبارت دیگر، زیبایی و لطافت موها برای شاعر بسیار ارزشمندتر از مواد سخت و بادوام است.
ذرهای سایهٔ عنایت بهترست
از هزاران کوشش طاعتپرست
هوش مصنوعی: یک پرتو کوچک از توجه و رحمت الهی به مراتب بهتر از هزاران تلاش و کوشش برای عبادت و اطاعت است.
زانک شیطان خشت طاعت بر کند
گر دو صد خشتست خود را ره کند
هوش مصنوعی: زیرا شیطان میتواند با یک حرکت، تمام پایههای طاعت و عبادت را ویران کند، حتی اگر این پایهها از دوصد خشت ساخته شده باشد؛ مهم این است که خود فرد در مسیر درست گام بردارد.
خشت اگر پرست بنهادهٔ توست
آن دو سه مو از عطای آن سوست
هوش مصنوعی: اگر خشت و پایهای که ساختهای به دست توست، پس آن دو یا سه موی باقیمانده هم از نعمت و بخشش اوست.
در حقیقت هر یکی مو زان کهیست
کان اماننامهٔ صلهٔ شاهنشهیست
هوش مصنوعی: در واقع، هر یک از موها نشانی است که به عنوان اعتبارنامهای برای ارتباط با پادشاهی محسوب میشود.
تو اگر صد قفل بنهی بر دری
بر کند آن جمله را خیرهسری
هوش مصنوعی: هرچند که بر در قفلهای زیادی بگذاری، اگر کسی خیرهسر باشد، آن در را باز خواهد کرد.
شحنهای از موم اگر مهری نهد
پهلوانان را از آن دل بشکهد
هوش مصنوعی: اگر بر پهلوانان میخ، اثری از موم باشد، دل آنان را میشکند.
آن دو سه تار عنایت همچو کوه
سد شود چون فر سیما در وجوه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آن چند نرمی و محبت که از جانب آن شخص وجود دارد، همچون کوهی بزرگ در برابر هجوم مشکلات و موانع عمل میکند. زیبایی و ظرافت او در چهرهاش تاثیرگذار است و میتواند به عنوان سدی محکم در برابر سختیها عمل کند.
خشت را مگذار ای نیکوسرشت
لیک هم آمن مخسپ از دیو زشت
هوش مصنوعی: آجر را نگذارید، ای نیکو صفات، اما همچنین از دیو زشت هم نترسید.
رو دو تا مو زان کرم با دست آر
وانگهان آمن بخسپ و غم مدار
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و ظرافت دو موهای بلند و جذاب اشاره میکند. او از کرم و لطافت آن دو مو صحبت میکند و از دیگران میخواهد که آن را با دقت لمس کنند. سپس به ناگهان، خبری ناگوار را به شکل ناامیدکنندهای که سبب غم و اندوه میشود، در نظر میآورد. شاعر به مخاطب توصیه میکند که به غم و اندوه دچار نشود و نگذارد که این نگرانیها روحیهاش را تحت تأثیر قرار دهد.
نوم عالم از عبادت به بود
آنچنان علمی که مستنبه بود
هوش مصنوعی: خواب عالم از عبادت بهتر است، به شرطی که آن دانش به گونهای باشد که حائز فهم و درک عمیق باشد.
آن سکون سابح اندر آشنا
به ز جهد اعجمی با دست و پا
هوش مصنوعی: آن آرامش و سکونی که در درون یک دوست وجود دارد، از تلاش و زحمت یک بیگانه با دست و پا بهتر است.
اعجمی زد دست و پا و غرق شد
میرود سباح ساکن چون عمد
هوش مصنوعی: یک فرد بیگانه با تلاش و سختی در حال دست و پا زدن است و در نهایت غرق میشود، در حالی که شناگری آرام به طور طبیعی و بیدلهره در حال شنا کردن است.
علم دریاییست بیحد و کنار
طالب علمست غواص بحار
هوش مصنوعی: علم به مانند دریا است که عمق و وسعتی بیپایان دارد و هر کسی که به دنبال دانش باشد، مانند غواصی است که به عمق این دریاها میرود و از گنجینههای آن بهرهمند میشود.
گر هزاران سال باشد عمر او
او نگردد سیر خود از جست و جو
هوش مصنوعی: اگرچه او ممکن است هزاران سال زنده بماند، اما هرگز از تلاش و جستوجو خسته نخواهد شد.
کان رسول حق بگفت اندر بیان
اینک منهومان هما لا یشبعان
هوش مصنوعی: پیامبر خدا فرمودند: این دو نوع انسان هرگز سیر نمیشوند.