برگردان به زبان ساده
این سخن پایان ندارد آن فریق
بر گرفتند از پی آن دز طریق
هوش مصنوعی: این صحبت هرگز تمام نمیشود. آن طرفی به دنبال آن موضوع رفتند و از راهی که دزدیده بودند، به مقصدی رسیدند.
بر درخت گندم منهی زدند
از طویلهٔ مخلصان بیرون شدند
هوش مصنوعی: بر پایهٔ آنچه در این بیت آمده، تصویر وضعیتی را میتوان تجسم کرد که در آن گروهی از انسانهای پاک و مخلص، پس از گذر از دشواریها و محدودیتها، به آزادی و رهایی دست یافتهاند. این افراد از جایی که در آن زندگی میکردند یا به دلایلی از آنجا خارج شده بودند، اکنون در فضایی جدید و روشن قرار گرفتهاند. گندم درختی است که احتمالاً نماد باروری و رشد است و خروج از طویله نشاندهندهٔ رهایی از قید و بندهایی است که قبل از آن وجود داشته است. به طور کلی، بیانگر تحول و پیشرفت به سمت یک زندگی بهتر است.
چون شدند از منع و نهیش گرمتر
سوی آن قلعه بر آوردند سر
هوش مصنوعی: وقتی که نهی و منع آنها شدت گرفت، به سمت قلعه با شوق و حرارت بیشتری حرکت کردند.
بر ستیز قول شاه مجتبی
تا به قلعهٔ صبرسوز هشربا
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که سخن و وعدههای شاه مجتبی (امام علی) تا زمانی ادامه دارد که به قلعهای که صبر را میسوزاند و بالای آن هشدارها و نشانهها قرار دارد برسد. به عبارتی دیگر، ایدههای او به جایی میرسد که تحمل و صبر را از بین میبرد و نیز به بیان تصویری از چالشی که در راه است، اشاره دارد.
آمدند از رغم عقل پندتوز
در شب تاریک بر گشته ز روز
هوش مصنوعی: آمدند، حتی با وجود نداشتن عقل، به تو پند میدهند در شب تاریک، هنگامی که به روز بازگشتهای.
اندر آن قلعهٔ خوش ذات الصور
پنج در در بحر و پنجی سوی بر
هوش مصنوعی: در آن قلعهٔ زیبا و خوشساخت، پنج در به سمت دریا و پنج در دیگر به سوی زمین وجود دارد.
پنج از آن چون حس به سوی رنگ و بو
پنج از آن چون حس باطن رازجو
هوش مصنوعی: پنج حواس ما به سمت رنگ و بو میروند و پنج حس دیگر به دنبال درک باطنی و کشف رازها هستند.
زان هزاران صورت و نقش و نگار
میشدند از سو به سو خوش بیقرار
هوش مصنوعی: از میان هزاران شکل و تصویر، آنها به زیبایی و شوق از یک سو به سوی دیگر در حال حرکت بودند.
زین قدحهای صور کمباش مست
تا نگردی بتتراش و بتپرست
هوش مصنوعی: از این جامهای زیبا کم بنوش تا به گرد بتها نیفتی و مجسمهساز آنها نشوی.
از قدحهای صور بگذر مهایست
باده در جامست لیک از جام نیست
هوش مصنوعی: از جامهای زیبا بگذر، زیرا در آنجا بادهای وجود دارد که تنها در جام نیست.
سوی بادهبخش بگشا پهن فم
چون رسد باده نیاید جام کم
هوش مصنوعی: دهان خود را به سوی بخشندهی شراب باز کن، زیرا وقتی شراب میرسد، دیگر نیازی به جام کوچک نیست.
آدما معنی دلبندم بجوی
ترک قشر و صورت گندم بگوی
هوش مصنوعی: افراد تلاش کنن تا معنای عشق را درک کنند و تنها به ظاهر و شکلها بسنده نکنن.
چونک ریگی آرد شد بهر خلیل
دانک معزولست گندم ای نبیل
هوش مصنوعی: چونکه سنگریزهای برای خلیل آورده شد، بدان که گندم از مقام خودش تنزل کرده است، ای عزیز.
صورت از بیصورت آید در وجود
همچنانک از آتشی زادست دود
هوش مصنوعی: وجود بیصورت به صورت و شکل میآید، همانطور که دود از آتش متولد میشود.
کمترین عیب مصور در خصال
چون پیاپی بینیش آید ملال
هوش مصنوعی: اگر حتی کمترین عیب در ویژگیهای شخصی فردی وجود داشته باشد، وقتی که به طور مکرر دیده شود، در دل موجب ناراحتی و کلافگی میشود.
حیرت محض آردت بیصورتی
زاده صد گون آلت از بیآلتی
هوش مصنوعی: اگر از بیصورتی و بینیازی به دگرگونیها و ابزارها آزاد شوی، حیرت و شگفتی محضی به تو دست خواهد داد.
بی ز دستی دستها بافد همی
جان جان سازد مصور آدمی
هوش مصنوعی: بیدست، دستها میبافند و روح، جان آدمی را به تصویر میکشد.
آنچنان که اندر دل از هجر و وصال
میشود بافیده گوناگون خیال
هوش مصنوعی: در دل، به واسطه دوری و نزدیکی، افکار و احساسات مختلفی به وجود میآید و در هم تنیده میشود.
هیچ ماند این مؤثر با اثر
هیچ ماند بانگ و نوحه با ضرر
هوش مصنوعی: هیچ چیز از اثر و تأثیر آن باقی نمانده و صدای ناله و گریه نیز بیفایده است.
نوحه را صورت ضرر بیصورتست
دست خایند از ضرر کش نیست دست
هوش مصنوعی: نوحه و شیون به خودی خود چهرهای ندارند و دست از ضرر و خسارتی که میکشند، برنمیدارند. به عبارت دیگر، درد و رنجی که میآورند، شکل و صورت خاصی ندارد و فایدهای به حال انسان ندارد.
این مثل نالایقست ای مستدل
حیلهٔ تفهیم را جهد المقل
هوش مصنوعی: این مانند آدم نالایقی است که تلاش میکند تا با فریب و حقه، چیزی را به دیگران بفهماند یا توضیح دهد.
صنع بیصورت بکارد صورتی
تن بروید با حواس و آلتی
هوش مصنوعی: کسی که دستانش به کار آفرینی مشغول است، بینظم و بیصورت اقدام میکند، اما در نهایت نتیجهای زیبا و ملموس به دست میآورد که با احساسات و ابزارش همراه است.
تا چه صورت باشد آن بر وفق خود
اندر آرد جسم را در نیک و بد
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه بدن انسان تحت تأثیر عوامل مختلف، مانند خوبیها و بدیها قرار میگیرد. به عبارت دیگر، به این فکر میکند که آیا کیفیات درونی فرد، بر زندگی و وضعیت ظاهری او تأثیر میگذارند و چگونه شرایط مختلف میتوانند شکل و شمایل او را تغییر دهند.
صورت نعمت بود شاکر شود
صورت مهلت بود صابر شود
هوش مصنوعی: به هنگامی که نعمت به انسان میرسد، باید شکرگزار آن باشد و در برابر دشواریها و مهلتها، باید صبر کند.
صورت رحمی بود بالان شود
صورت زخمی بود نالان شود
هوش مصنوعی: چهرهای زیبا چون گل است، اما وقتی زخم برمیدارد، آن زیبایی تحت تأثیر قرار میگیرد و دل را به درد میآورد.
صورت شهری بود گیرد سفر
صورت تیری بود گیرد سپر
هوش مصنوعی: شهر یا مکان زیبایی به نظر میرسد، اما در واقعیت، ممکن است خطرهایی در آن نهفته باشد. در این شرایط، باید احتیاط کرد و محافظت لازم را به عمل آورد.
صورت خوبان بود عشرت کند
صورت غیبی بود خلوت کند
هوش مصنوعی: زیبایی چهرههای خوشصورت باعث شادی و لذت میشود، در حالی که وجود نازنین آنها در عالم غیب و دور از دید، به آرامش و solitude میانجامد.
صورت محتاجی آرد سوی کسب
صورت بازو وری آرد به غصب
هوش مصنوعی: چهرهای که نیازمند است، به کسب شکل جدیدی میپردازد و با زور و غصب، آن را به دست میآورد.
این ز حد و اندازهها باشد برون
داعی فعل از خیال گونهگون
هوش مصنوعی: این حالت فراتر از مرزها و محدودیتهاست، جایی که خواستهها و اعمال از تخیلات مختلف پیدایش مییابند.
بینهایت کیشها و پیشهها
جمله ظل صورت اندیشهها
هوش مصنوعی: بیشمار روشها و حرفهها، همه به نوعی سایهای از افکار و اندیشهها هستند.
بر لب بام ایستاده قوم خوش
هر یکی را بر زمین بین سایهاش
هوش مصنوعی: بر لبهء بام ایستادهاند و هر یک از آنها سایهاش را بر زمین میبیند.
صورت فکرست بر بام مشید
وآن عمل چون سایه بر ارکان پدید
هوش مصنوعی: فکر و اندیشه مانند عکسی است که بر بام خانهای قرار دارد و عمل، همانند سایهای است که بر روی پایهها و ارکان آن خانه ظاهر میشود. این یعنی که فکر و اندیشه پایههای یک عمل را تشکیل میدهند و عمل هم نتیجهی آن تفکر است.
فعل بر ارکان و فکرت مکتتم
لیک در تاثیر و وصلت دو به هم
هوش مصنوعی: عمل من بر اساس اصول و پایههایم شکل گرفته است، اما در تأثیر و ارتباط دو موضوع به هم پیوسته است.
آن صور در بزم کز جام خوشیست
فایدهٔ او بیخودی و بیهشیست
هوش مصنوعی: آن زیباهایی که در جشن و سرور دیده میشوند، از شراب خوشگوار حاصل میآیند و فایدهٔ آنها در بیخود شدن و از خود بیخبر شدن است.
صورت مرد و زن و لعب و جماع
فایدهش بیهوشی وقت وقاع
هوش مصنوعی: چهره مرد و زن، بازی و نزدیکی، تنها در زمانی که در حالت بیخبری هستیم، سودمند است.
صورت نان و نمک کان نعمتست
فایدهش آن قوت بیصورتست
هوش مصنوعی: نان و نمک به ظاهر چیزهای سادهای هستند، اما در واقع نشانهای از نعمت و برکتاند. فایده واقعی آنها در قدرتی است که به ما میدهند، حتی اگر خودشان بیصورت و بینام و نشان باشند.
در مصاف آن صورت تیغ و سپر
فایدهش بیصورتی یعنی ظفر
هوش مصنوعی: در نبرد با آن چهره، تیغ و سپر فایدهای ندارند، زیرا در واقع پیروزی به عدم زیبایی وابسته است.
مدرسه و تعلیق و صورتهای وی
چون به دانش متصل شد گشت طی
هوش مصنوعی: زمانی که آموزش و تصویرهای مدرسه به دانش پیوند خوردند، به صورت کامل و درست شکل گرفتند.
این صور چون بندهٔ بیصورتند
پس چرا در نفی صاحبنعمتند
هوش مصنوعی: این موجودات بدون شکل و ظاهر هستند، پس چرا در انکار کسی که نعمتها را به آنها ارزانی داشتهاند، سخن میگویند؟
این صور دارد ز بیصورت وجود
چیست پس بر موجد خویشش جحود
هوش مصنوعی: اینجا به ما میگوید که اگر وجود دارای شکل و صورت نیست، پس دلیل آن چیست؟ و در نهایت به این نتیجه میرسد که ما نمیتوانیم موجد و خالق این وجود را انکار کنیم.
خود ازو یابد ظهور انکار او
نیست غیر عکس خود این کار او
هوش مصنوعی: انسان از وجود خود آگاهی مییابد، اما انکار وجودش ممکن نیست. هر کاری که میکند فقط انعکاس خود اوست.
صورت دیوار و سقف هر مکان
سایهٔ اندیشهٔ معمار دان
هوش مصنوعی: هر دیوار و سقفی که در هر جایی وجود دارد، نشانهای از تفکر و خلاقیت معمار آنجا است.
گرچه خود اندر محل افتکار
نیست سنگ و چوب و خشتی آشکار
هوش مصنوعی: اگرچه خود در محل اندیشه و تفکر نیست، اما سنگ و چوب و آجر به وضوح وجود دارند.
فاعل مطلق یقین بیصورتست
صورت اندر دست او چون آلتست
هوش مصنوعی: یقین واقعی شفاف و بدون شکل است و هر چیزی که در دستان او باشد، مانند ابزاری برای به وجود آوردن صورت و شکل است.
گه گه آن بیصورت از کتم عدم
مر صور را رو نماید از کرم
هوش مصنوعی: گاهی اوقات آن موجود بیچهره از عالم عدم، با لطف و کرم خود، صورتها را نمایان میکند.
تا مدد گیرد ازو هر صورتی
از کمال و از جمال و قدرتی
هوش مصنوعی: هر شکلی از زیبایی و قدرت برای کمک و بهرهبرداری به او نیازمند است.
باز بیصورت چو پنهان کرد رو
آمدند از بهر کد در رنگ و بو
هوش مصنوعی: پس از آنکه بدون شکل و شمایل، چهرهاش را پنهان کرد، دیگران به خاطر دغدغههای خود، به سوی او آمدند با طعمی از عطر و رنگ.
صورتی از صورت دیگر کمال
گر بجوید باشد آن عین ضلال
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال کمال باشد و بخواهد فقط ظواهر را ببیند، در واقع در راه نادرستی قدم گذاشته است.
پس چه عرضه میکنی ای بیگهر
احتیاج خود به محتاجی دگر
هوش مصنوعی: پس چه نیازی را به دیگرانی که خود به حمایت و کمک نیاز دارند، نشان میدهی؟
چون صور بندهست بر یزدان مگو
ظن مبر صورت به تشبیهش مجو
هوش مصنوعی: هنگامی که انسان به تصویر و شکل خود توجه میکند، نباید تصوری نادرست از خداوند را داشته باشد. خداوند را نمیتوان با صورتها و تمثیلها مقایسه کرد.
در تضرع جوی و در افنای خویش
کز تفکر جز صور ناید به پیش
هوش مصنوعی: در حال دعا و ناله هستم و در تلاش برای از بین بردن خودم، چرا که از فکر کردن تنها تصاویری به خاطر نمیآید.
ور ز غیر صورتت نبود فره
صورتی کان بیتو زاید در تو به
هوش مصنوعی: اگر زیباییات از چیزی غیر از خودت نشأت نگیرد، پس آن زیبایی چه معنایی دارد؟ زیباییای که بدون تو به وجود آید، ارزشی نخواهد داشت.
صورت شهری که آنجا میروی
ذوق بیصورت کشیدت ای روی
هوش مصنوعی: تصویر آن شهری که به آنجا میروی، به قدری زیباست که زیباییاش تو را بینصیب میکند ای چهرهات.
پس به معنی میروی تا لامکان
که خوشی غیر مکانست و زمان
هوش مصنوعی: پس به جایی میروی که خوشی نه به مکان و زمان وابسته است.
صورت یاری که سوی او شوی
از برای مونسیاش میروی
هوش مصنوعی: اگر به سوی محبوبی بروی که هدف تو تنها نزدیکی به او و آرامش خاطر است، زیبایی او نیز در دل تو خواهد نشست.
پس بمعنی سوی بیصورت شدی
گرچه زان مقصود غافل آمدی
هوش مصنوعی: پس به سوی بیچهره و بیصورتی رفتی، هر چند از آن هدف غافل ماندهای.
پس حقیقت حق بود معبود کل
کز پی ذوقست سیران سبل
هوش مصنوعی: حقیقتی که به عنوان معبود همه شناخته میشود، در پی لذت و شوق، راههای مختلفی را پیموده است.
لیک بعضی رو سوی دم کردهاند
گرچه سر اصلست سر گم کردهاند
هوش مصنوعی: اما برخی به سمت شیوههای نادرست رفتهاند، هرچند که در اصل موضوع هنوز گم هستند.
لیک آن سر پیش این ضالان گم
میدهد داد سری از راه دم
هوش مصنوعی: اما آن سر، در برابر این گمراهان، داد خود را از دست میدهد و با حرف نابهجا از مسیر خارج میشود.
آن ز سر مییابد آن داد این ز دم
قوم دیگر پا و سر کردند گم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یک گروه از مردم یا فرهنگها به طور کلی رفتار یا هویت خود را تغییر دادهاند و از اصول یا راه و روشهای قبلی خود دور شدهاند. به عبارت دیگر، آنها در مسیر جدیدی قرار گرفتهاند و ویژگیهای گذشته خود را فراموش کردهاند.
چونک گم شد جمله جمله یافتند
از کم آمد سوی کل بشتافتند
هوش مصنوعی: وقتی همه چیز ناقص و گمشده بود، از آن کمبود به سوی تمامیت رفتند و تلاش کردند تا آن را به دست آورند.