بخش ۱۰ - وا نمودن پادشاه به امرا و متعصبان در راه ایاز سبب فضیلت و مرتبت و قربت و جامگی او بریشان بر وجهی کی ایشان را حجت و اعتراض نماند
چون امیران از حسد جوشان شدند
عاقبت بر شاه خود طعنه زدند
کین ایاز تو ندارد سی خرد
جامگی سی امیر او چون خورد
شاه بیرون رفت با آن سی امیر
سوی صحرا و کهستان صیدگیر
کاروانی دید از دور آن ملک
گفت امیری را برو ای مؤتفک
رو بپرس آن کاروان را بر رصد
کز کدامین شهر اندر میرسد
رفت و پرسید و بیامد که ز ری
گفت عزمش تا کجا درماند وی
دیگری را گفت رو ای بوالعلا
باز پرس از کاروان که تا کجا
رفت و آمد گفت تا سوی یمن
گفت رختش چیست هان ای موتمن
ماند حیران گفت با میری دگر
که برو وا پرس رخت آن نفر
باز آمد گفت از هر جنس هست
اغلب آن کاسههای رازیست
گفت کی بیرون شدند از شهر ری
ماند حیران آن امیر سست پی
همچنین تا سی امیر و بیشتر
سسترای و ناقص اندر کر و فر
گفت امیران را که من روزی جدا
امتحان کردم ایاز خویش را
که بپرس از کاروان تا از کجاست
او برفت این جمله وا پرسید راست
بیوصیت بیاشارت یک به یک
حالشان دریافت بی ریبی و شک
هر چه زین سی میر اندر سی مقام
کشف شد زو آن به یکدم شد تمام
بخش ۹ - قصهای هم در تقریر این: شرفهای بشنید در شب معتمدبخش ۱۱ - مدافعهٔ امرا آن حجت را به شبههٔ جبریانه و جواب دادن شاه ایشان را: پس بگفتند آن امیران کین فنیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون امیران از حسد جوشان شدند
عاقبت بر شاه خود طعنه زدند
هوش مصنوعی: وقتی حاکمان به خاطر حسد به یکدیگر دچار آشفتگی و خشم شدند، در نهایت به شاه خود نیز کنایه زده و اعتراض کردند.
کین ایاز تو ندارد سی خرد
جامگی سی امیر او چون خورد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ایاز، که فردی توانا و خردمند است، بیشک از امیر خود فاصلهای ندارد و از او برتری ندارد؛ همچنان که اگر امیر چیزی بخورد، ایاز نیز از آن بهرهمند خواهد شد. به عبارتی دیگر، هر دو در موقعیتهای مشابهی قرار دارند و برتری خاصی نسبت به یکدیگر ندارند.
شاه بیرون رفت با آن سی امیر
سوی صحرا و کهستان صیدگیر
هوش مصنوعی: شاه با سی امیر خود به سوی دشت و کوهستان رفت تا شکار کند.
کاروانی دید از دور آن ملک
گفت امیری را برو ای مؤتفک
هوش مصنوعی: کاروانی را از دور دید که آن ملک به امیری گفت: برو و ببین این کاروان چیست.
رو بپرس آن کاروان را بر رصد
کز کدامین شهر اندر میرسد
هوش مصنوعی: به کسی که در مسیر سفر است بپرس که از کدام شهر به اینجا میرسد.
رفت و پرسید و بیامد که ز ری
گفت عزمش تا کجا درماند وی
هوش مصنوعی: او رفت و پرسید و بازگشت و گفت که از ری به کجا میخواهد برود و کجا درمانده است.
دیگری را گفت رو ای بوالعلا
باز پرس از کاروان که تا کجا
هوش مصنوعی: به شخصی دیگر گفت: ای بزرگ، بپرس از کاروان که به کجا میروند.
رفت و آمد گفت تا سوی یمن
گفت رختش چیست هان ای موتمن
هوش مصنوعی: رفت و آمد به یمن اشاره دارد که شخصی میپرسد: "بار و بنهات چیست، ای مورد اعتماد؟" در اینجا، به یک شخص معتمد پرداخته میشود که از او درباره وضعیت و وسایلش سؤال میگردد.
ماند حیران گفت با میری دگر
که برو وا پرس رخت آن نفر
هوش مصنوعی: شخصی در حال تفکر و ناباوری است و به کسی دیگر اشاره میکند که برود و درباره چهرهاش بپرسد، گویی نمیتواند به درستی احساساتش را بیان کند و نیاز دارد که دیگران او را درک کنند.
باز آمد گفت از هر جنس هست
اغلب آن کاسههای رازیست
هوش مصنوعی: او دوباره آمد و گفت که بیشتر این کاسهها از انواع مختلف ساخته شده و درون آنها رازهایی نهفته است.
گفت کی بیرون شدند از شهر ری
ماند حیران آن امیر سست پی
هوش مصنوعی: گفتند که وقتی از شهر ری خارج شدند، آن امیر بیثبات و سردرگم باقی ماند.
همچنین تا سی امیر و بیشتر
سسترای و ناقص اندر کر و فر
هوش مصنوعی: در میان سی فرمانروای سستعزم و ناتوان، افرادی وجود دارند که به درستی نمیتوانند کارها را به انجام برسانند.
گفت امیران را که من روزی جدا
امتحان کردم ایاز خویش را
هوش مصنوعی: امیران را گفتم که یک روز ایاز را به طور جداگانه آزمایش کردم.
که بپرس از کاروان تا از کجاست
او برفت این جمله وا پرسید راست
هوش مصنوعی: از کاروان بپرس که او از کجا رفته است، تا راست بگویند.
بیوصیت بیاشارت یک به یک
حالشان دریافت بی ریبی و شک
هوش مصنوعی: بدون وصیت و نشانه، حال هر یک از آنها را بدون هیچ تردید و شک دریافت کرد.
هر چه زین سی میر اندر سی مقام
کشف شد زو آن به یکدم شد تمام
هوش مصنوعی: هر آنچه که از این سی، که به مثابهی یک مقام است، شناخته و آشکار شد، به یک لحظه به طور کامل به دست آمد.