بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را کی اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات کی معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد
کن میان مجرمان حکم ای ایاز
ای ایاز پاک با صد احتراز
گر دو صد بارت بجوشم در عمل
در کف جوشت نیابم یک دغل
ز امتحان شرمنده خلقی بیشمار
امتحانها از تو جمله شرمسار
بحر بیقعرست تنها علم نیست
کوه و صد کوهست این خود حلم نیست
گفت من دانم عطای تست این
ورنه من آن چارقم و آن پوستین
بهر آن پیغامبر این را شرح ساخت
هر که خود بشناخت یزدان را شناخت
چارقت نطفهست و خونت پوستین
باقی ای خواجه عطای اوست این
بهر آن دادست تا جویی دگر
تو مگو که نیستش جز این قدر
زان نماید چند سیب آن باغبان
تا بدانی نخل و دخل بوستان
کف گندم زان دهد خریار را
تا بداند گندم انبار را
نکتهای زان شرح گوید اوستاد
تا شناسی علم او را مستزاد
ور بگویی خود همینش بود و بس
دورت اندازد چنانک از ریش خس
ای ایاز اکنون بیا و داد ده
داد نادر در جهان بنیاد نه
مجرمانت مستحق کشتناند
وز طمع بر عفو و حلمت میتنند
تا که رحمت غالب آید یا غضب
آب کوثر غالب آید یا لهب
از پی مردمربایی هر دو هست
شاخ حلم و خشم از عهد الست
بهر این لفظ الست مستبین
نفی و اثباتست در لفظی قرین
زانک استفهام اثباتیست این
لیک در وی لفظ لیس شد قرین
ترک کن تا ماند این تقریر خام
کاسهٔ خاصان منه بر خوان عام
قهر و لطفی چون صبا و چون وبا
آن یکی آهنربا وین کهربا
میکشد حق راستان را تا رشد
قسم باطل باطلان را میکشد
معده حلوایی بود حلوا کشد
معده صفرایی بود سرکا کشد
فرش سوزان سردی از جالس برد
فرش افسرده حرارت را خورد
دوست بینی از تو رحمت میجهد
خصم بینی از تو سطوت میجهد
ای ایاز این کار را زوتر گزار
زانک نوعی انتقامست انتظار
بخش ۸۳ - حواله کردن پادشاه قبول و توبهٔ نمامان و حجره گشایان و سزا دادن ایشان با ایاز کی یعنی این جنایت بر عرض او رفته است: این جنایت بر تن و عرض ویستبخش ۸۵ - تعجیل فرمودن پادشاه ایاز را کی زود این حکم را به فیصل رسان و منتظر مدار و «ایام بیننا» مگو کی «الانتظار موت الاحمر»، و جواب گفتن ایاز شاه را: گفت ای شه جملگی فرمان تراست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کن میان مجرمان حکم ای ایاز
ای ایاز پاک با صد احتراز
هوش مصنوعی: ای ایاز، با احتیاط بین مجرمین قضاوت کن.
گر دو صد بارت بجوشم در عمل
در کف جوشت نیابم یک دغل
هوش مصنوعی: اگر حتی صد بار هم تلاش کنم تا در عمل به نتیجه برسم، در نهایت در دستان تو چیزی جز فریب و نیرنگ نخواهم یافت.
ز امتحان شرمنده خلقی بیشمار
امتحانها از تو جمله شرمسار
هوش مصنوعی: از امتحانهای بسیار، افرادی فراوان نگران و شرمندهاند، و تو هم در تمامی این امتحانها احساس شرم میکنی.
بحر بیقعرست تنها علم نیست
کوه و صد کوهست این خود حلم نیست
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که علم و دانش همچنین به مانند دریای بیپایان است و فقط به یک شکل یا اندازه محدود نمیشود. علم دارای عمق و فراوانی بسیاری است، همانطور که کوهها و ارتفاعات زیادی وجود دارد. تنها به داشتن علم اکتفا نکرده و باید به دنبال درک عمیقتر و گستردهتری از آن بود. این به معنای خواب و خیال نیست، بلکه واقعیتی است که نیازمند تلاش و جستجوست.
گفت من دانم عطای تست این
ورنه من آن چارقم و آن پوستین
هوش مصنوعی: میگوید من میدانم که بخشش و نعمت توست؛ وگرنه من همان کسی هستم که میدانم به چه چیزهایی لباس پوشیدهام و چه نوع زندگیای دارم.
بهر آن پیغامبر این را شرح ساخت
هر که خود بشناخت یزدان را شناخت
هوش مصنوعی: برای پیامبری که این موضوع را توضیح داده است، هر کسی که به درستی خداوند را بشناسد، در واقع او را شناخته است.
چارقت نطفهست و خونت پوستین
باقی ای خواجه عطای اوست این
هوش مصنوعی: لباس چهارق میگوید که تو تنها جسم و ظاهری هستی، در حالی که اصل و ریشهات از زندگی و جان تشکیل شده است. ای آقا! همه اینها به برکت عطای اوست.
بهر آن دادست تا جویی دگر
تو مگو که نیستش جز این قدر
هوش مصنوعی: باید بدانیم که او برای این که بتوانی به چیزی دیگر دستیابی پیدا کنی، به تو این مقدار داده است. پس نباید بگویی که فقط همین مقدار وجود دارد.
زان نماید چند سیب آن باغبان
تا بدانی نخل و دخل بوستان
هوش مصنوعی: باغبان میوههای خوشمزهای از باغ خود نشان میدهد تا تو متوجه خاصیتها و زیباییهای درختان و گیاهان آنجا شوی.
کف گندم زان دهد خریار را
تا بداند گندم انبار را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان باید از تجربیات و نشانهها استفاده کند تا به درک بهتری از وضعیت و موارد مختلف برسد. به عبارت دیگر، اگر کسی بخواهد بفهمد که چه چیزی در انبار است، باید به جزئیات و نشانههای آن توجه کند.
نکتهای زان شرح گوید اوستاد
تا شناسی علم او را مستزاد
هوش مصنوعی: استاد نکتهای را بیان میکند تا تو بتوانی دانش او را بهتر بشناسی و از آن بهرهمند شوی.
ور بگویی خود همینش بود و بس
دورت اندازد چنانک از ریش خس
هوش مصنوعی: اگر بگویی که همین کار کافی است، به گونهای تو را دور میکند که مثل ریش خس (که در برابر باد پراکنده میشود) از تو دور میشود.
ای ایاز اکنون بیا و داد ده
داد نادر در جهان بنیاد نه
هوش مصنوعی: ای ایاز، اکنون به میدان بیا و حق نادر را در جهان برپایی کن.
مجرمانت مستحق کشتناند
وز طمع بر عفو و حلمت میتنند
هوش مصنوعی: مجرمان سزاوار مجازاتند و به خاطر این که به عفو و صبر تو امیدوارند، از مجازات میهراسند.
تا که رحمت غالب آید یا غضب
آب کوثر غالب آید یا لهب
هوش مصنوعی: انتظار میرود که یا رحمت خداوندی بر انسانها حاکم شود و یا خشم و عذاب الهی، همچون آب کوثر که نعمت و رحمت است، یا شعلههای آتش که نشانه ویرانی و غضب هستند.
از پی مردمربایی هر دو هست
شاخ حلم و خشم از عهد الست
هوش مصنوعی: در پی برداشت مردم از هم، هر دو ویژگی حلم و خشم وجود دارد که از زمان پیمان الست به یادگار مانده است.
بهر این لفظ الست مستبین
نفی و اثباتست در لفظی قرین
هوش مصنوعی: این واژه "الست" برای روشن کردن وجود و عدم چیزی به کار میرود و در واقع در کنار هم به نوعی تأیید و رد را بیان میکند.
زانک استفهام اثباتیست این
لیک در وی لفظ لیس شد قرین
هوش مصنوعی: چون سوالی که در اینجا مطرح شده، به واقعیت میانجامد، اما در آن از کلمه "نیست" به عنوان یک همراه استفاده شده است.
ترک کن تا ماند این تقریر خام
کاسهٔ خاصان منه بر خوان عام
هوش مصنوعی: ترک کن تا این بیان ناپخته باقی بماند، کاسهٔ مخصوص را برای مهمانی عمومی قرار نده.
قهر و لطفی چون صبا و چون وبا
آن یکی آهنربا وین کهربا
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده است که رفتار و حالت افراد میتواند به دو شکل متضاد و تأثیرگذار باشد. قهر و لطف به دو نوع احساس اشاره دارد که میتواند مانند وزش نسیم ملایم یا بیماری واگیردار باشد. یکی از آنها میتواند به جذب و کشش شدید دیگران شبیه باشد، در حالی که دیگری میتواند تأثیرات منفی و بیماریزا داشته باشد. به عبارت دیگر، برخی افراد میتوانند به گونهای رفتار کنند که دیگران را به خود جذب کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است فاصله ایجاد کنند.
میکشد حق راستان را تا رشد
قسم باطل باطلان را میکشد
هوش مصنوعی: حقطلبان را به چالش میکشد، تا جایی که نیرنگ و دروغ رشد کند و باطلگرایان را تحت الشعاع قرار دهد.
معده حلوایی بود حلوا کشد
معده صفرایی بود سرکا کشد
هوش مصنوعی: معده مانند یک ظرف شیرین است که حلوا را در خود میکشد، و همچنین معدهای که به رنگ زرد است، میتواند خوراکیهای دیگری را هم بپذیرد.
فرش سوزان سردی از جالس برد
فرش افسرده حرارت را خورد
هوش مصنوعی: سردی فرش را از زیر پایش برداشت و حرارت را از فرش افسرده گرفت.
دوست بینی از تو رحمت میجهد
خصم بینی از تو سطوت میجهد
هوش مصنوعی: اگر کسی را دوست بدانی، او از تو محبت و مهربانی دریافت میکند، ولی اگر او را دشمن ببینی، از تو قدرت و تسلط احساس میکند.
ای ایاز این کار را زوتر گزار
زانک نوعی انتقامست انتظار
هوش مصنوعی: ای ایاز، این کار را هر چه زودتر انجام بده، زیرا این موضوع نوعی انتقام است که در انتظارش هستیم.
حاشیه ها
1395/05/14 11:08
جواد
به نظر میزسد مصرع اول یبت ششم، کلمه را اضافه است. با وزن سازگار نیست
1399/11/27 08:01
بهزاد علوی (باب)
در بیت 6 اگر (ا) را کوتاه بخوانید و آنرا طولانی و کشش ندهید (را کاملا درست خوانده می شود
در بیت 13 مصرع 1 (داده) درست نیست و (داد) درست است -- چنانکه در مصرع 2 و به همان معنی آمده
1400/05/10 18:08
کوروش
ای ایاز این کار را زوتر گزار
زانک نوعی انتقامست انتظار