گنجور

بخش ۸ - پاک کردن آب همه پلیدیها را و باز پاک کردن خدای تعالی آب را از پلیدی لاجرم قدوس آمد حق تعالی

آب چون پیگار کرد و شد نجس
تا چنان شد کآب را رد کرد حس
حق بِبُردش باز در بحر صواب
تا بِشُستَش از کرم آن آبِ آب
سال دیگر آمد او دامن‌کشان
هی کجا بودی؟ به دریای خوشان
من نجس زینجا شدم پاک آمدم
بستدم خِلعت سوی خاک آمدم
هین بیایید ای پلیدان سوی من
که گرفت از خوی یزدان خوی من
در پذیرم جملهٔ زشتیت را
چون مَلِک پاکی دهم عفریت را
چون شوم آلوده باز آنجا روم
سوی اصلِ اصل پاکیها روم
دلق چرکین بر کَنَم آنجا ز سر
خِلعت پاکم دهد بار دگر
کار او اینست و کار من همین
عالم‌آرایَست ربُ العالمین
گر نبودی این پلیدیهای ما
کی بدی این بارنامه آب را
کیسه‌های زر بدزدید از کسی
می‌رود هر سو که هین کو مفلسی
یا بریزد بر گیاه رُسته‌ای
یا بشوید روی رو ناشسته‌ای
یا بگیرد بر سر او حمال‌وار
کشتیِ بی‌دست و پا را در بحار
صد هزاران دارو اندر وی نهان
زانک هر دارو بروید زو چُنان
جان هر دُری، دل هر دانه‌ای
می‌رود در جو، چو داروخانه‌ای
زو یتیمان زمین را پرورش
بستگان خشک را از وی روش
چون نماند مایه‌اش، تیره شود
هم‌چو ما اندر زمین خیره شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آب چون پیگار کرد و شد نجس
تا چنان شد کآب را رد کرد حس
هوش مصنوعی: آب به خاطر تأثیرات و مشکلاتی که پیش آمد، آلوده شد و به گونه‌ای تغییر کرد که دیگر نتوانست وظایف خود را به خوبی انجام دهد.
حق بِبُردش باز در بحر صواب
تا بِشُستَش از کرم آن آبِ آب
هوش مصنوعی: حق او را به درستی از دریا خارج کرد تا با آب پاک، آلودگی‌هایش را بشوید.
سال دیگر آمد او دامن‌کشان
هی کجا بودی؟ به دریای خوشان
هوش مصنوعی: سال بعد او با لبی خندان و شادی به سوی ما آمد. چقدر دلم برای آن روزهای خوش و شاد می‌تپد!
من نجس زینجا شدم پاک آمدم
بستدم خِلعت سوی خاک آمدم
هوش مصنوعی: من از اینجا به خاطر ناپاکی‌ام دور شدم و با پاکی به این دنیا آمده‌ام، حالا که به خاک قدم می‌گذارم، پوششی از ناپاکی را به دوش کشیده‌ام.
هین بیایید ای پلیدان سوی من
که گرفت از خوی یزدان خوی من
هوش مصنوعی: بیایید ای ناپاکان به سوی من، چرا که اخلاق من تحت تاثیر سیره و رفتار خدایی است.
در پذیرم جملهٔ زشتیت را
چون مَلِک پاکی دهم عفریت را
هوش مصنوعی: من تمام زشتی‌هایت را می‌پذیرم، چون مانند یک پادشاه می‌خواهم روح زشت را پاک کنم.
چون شوم آلوده باز آنجا روم
سوی اصلِ اصل پاکیها روم
هوش مصنوعی: زمانی که دچار آلودگی شوم، دوباره به جایی می‌روم که منبع پاکی‌ها است.
دلق چرکین بر کَنَم آنجا ز سر
خِلعت پاکم دهد بار دگر
هوش مصنوعی: من این لباس کثیف را از تن می‌کنم، زیرا در آنجا که هستم، پوشش پاک و نیکویی به من داده می‌شود.
کار او اینست و کار من همین
عالم‌آرایَست ربُ العالمین
هوش مصنوعی: این کار اوست و وظیفه من هم همین است که به زیبایی‌های این جهان بپردازم، ای پروردگار جهانیان.
گر نبودی این پلیدیهای ما
کی بدی این بارنامه آب را
هوش مصنوعی: اگر این ناپاکی‌ها و زشتی‌های ما نبود، آیا این مشکلات و بارهای سخت بر آب که بر دوش داریم، به وجود می‌آمد؟
کیسه‌های زر بدزدید از کسی
می‌رود هر سو که هین کو مفلسی
هوش مصنوعی: کسی که کیسه‌های زر را از دیگران می‌دزدد، در هر جا که می‌رود، باید مراقب باشد که مبادا فقرایی به دنبالش بیفتند.
یا بریزد بر گیاه رُسته‌ای
یا بشوید روی رو ناشسته‌ای
هوش مصنوعی: یا ببارد بر سر گیاهی که رشد کرده، یا اینکه چهره‌ای ناپاک را بشوید.
یا بگیرد بر سر او حمال‌وار
کشتیِ بی‌دست و پا را در بحار
هوش مصنوعی: شاید بر دوش او همچون بارکش، کشتی‌ای بی‌چون وچرا در دریاها سقوط کند.
صد هزاران دارو اندر وی نهان
زانک هر دارو بروید زو چُنان
هوش مصنوعی: در دل او صدها هزار دارو پنهان است، زیرا هر دارو از او نشأت می‌گیرد و به او وابسته است.
جان هر دُری، دل هر دانه‌ای
می‌رود در جو، چو داروخانه‌ای
هوش مصنوعی: هر دانه‌ای روحی دارد که به مانند داروخانه‌ای، جان آن درون جو می‌کوشد و می‌طلبد.
زو یتیمان زمین را پرورش
بستگان خشک را از وی روش
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به مددکاری و حمایت از یتیمان و کسانی که در شرایط سخت زندگی می‌کنند اشاره دارد. در واقع، تأکید دارد بر این که باید به یتیمان و افرادی که به کمک نیاز دارند، توجه و محبت کرد. این عمل می‌تواند به رشد و شکوفایی آن‌ها کمک کند و در نهایت جامعه را بهبود بخشد.
چون نماند مایه‌اش، تیره شود
هم‌چو ما اندر زمین خیره شود
هوش مصنوعی: زمانی که چیزی از او باقی نماند، مانند ما در زمین گم و سردرگم می‌شود.

خوانش ها

بخش ۸ - پاک کردن آب همه پلیدیها را و باز پاک کردن خدای تعالی آب را از پلیدی لاجرم قدوس آمد حق تعالی به خوانش زهره نصری

حاشیه ها

1392/10/18 06:01
امین کیخا

سیوه یعنی یتیم

1394/05/30 14:07
محمد حسن

مصراع (سوی اصل اصل پاکیها رو)
اصلاح شود به (سوی اصل اصل پاکیها روم)

{} ایزد اردویسور اناهیتا (آبان): مینو و مادر آبها و نگاهبان تخمه و نطفه ی نران پس از پالودگی از خون است. مینوی پاک کننده ی زمین و تخمه ی ابهاست. همچنین پاسدار تخمه ی مادگان برای آبستنی و زایش میباشد.
{} ایزد برز یزد: خدای مادگان، ناف ابها و تیزاسب. جایگاهش همان جاییست که اردویسور و آب نیالوده است. کارگزاری اش بخش کردن آب دریاها به همه ی کشورهاست. برز یزد و اناهید به آفریدگان یاری میکنند برای گزشتن از دریا و ایشان را از خیزابهای بلند میرهانند. نگاهبان فره هستند.
{} امشاسپند خرداد در گیتی پیوندگاری اش با آب است. هستی و زایش و پرورش همه ی جانداران جهان از اب است و آبادانی زمین نیز از اوست.

1397/10/05 15:01

بیت 7 اصلاح شود به :
سوی اصل اصل پاکیها روم

1398/06/07 14:09
رضا ثانی

جان هر دردی دل هر دانه‌ای

1403/09/01 12:12
کوروش

کیسه‌های زر بدزدید از کسی

 

می‌رود هر سو که هین کو مفلسی

 

ارتباط این بیت با ابیات قبل و بعدش چیه ؟

 

1403/09/01 17:12
رضا از کرمان

سلام آقا کوروش

  در پاسخ شما باید بگویم  دفتر پنجم بعد از دیباچه با حکایت فرد کافر پرخوری که مهمان حضرت رسول شده شروع میشه که شب در بستر خود مدفوع میکنه وحضرت با بزرگواری این اشتباه اون را نادیده میگیره وخود مشغول پاکسازی بستر ایشان میگرده وبه واسطه این کرامت ،او اسلام می آورد وباقی ماجرا  پس از آن به مساله آب که مظهر پاکی است پرداخته  در اینجا آب کنایه از رسولان حق ومردان الهی است که با بقول ایشان پیکار گرد ،به دنبال ناپاکی ها هستند تا  پلیدی ایشان را در آب زلال خود بشویند ودر اثر این حشر ونشر (تبلیغ دین برای کافران) خود مکدر میشوند   آنگاه به سوی آب آب  بقول مولانا که همان ذات پاک الهی است رجوع کرده و از نو زلال میشوند  در بیت مورد نظر شما ایشان در قالب تمثیل وحجت برای کلام خود میفرماید ایشان  (اولیا ومردان الهی)به مثابه عیارانند که کیسه های زر را از اغنیا (مراد خداوند)دزدیده یا بهتر است بگویم گرفته  و به دنبال مفلس و فقرا (عامه مردم یا حق طلبان) میگردند تابین ایشان تقسیم کنند  وربطش با آب وپاکی این میتونه باشه که انبیا ومردان کامل الهی این طهارت وپاکی را از دریای الهی گرفته وبه نیازمندان به آن به رایگان میبخشند هرچند خود نیز در این مسیر دچار سختی میگردند .در ادامه یاد آور میشه که تمامی داروها از وجود این آب است یعنی مرشدان الهی هم از این چشمه رسولان حق سیرابند ومثالهایی از منافع آب را در بیان عظمت مجاهدت اولیا الله میآورد مثل اینکه آب باعث رویش میگردد یا باعث شست وشوی  رو ناشستگان  میگردد واز وجود آب مروارید حاصل میشود (در باور قدما دانه باران که در دل صدف قرار میگرفته تبدیل به مروارید میشه که در یک حاشیه قبلا بنده مفصل به این موضوع پرداخته ام) که باز طبق اعتقاد قدما همین آب ، به مروارید خاصیت دارویی داده است (در قدیم برای دفع سردرد وپریشانی روحی به بیماران آب سای مروارید با گلاب میدادند) بخش بعدی تهدیب نفس اولیا را پس از بذل پاکی وصفای روحی به بندگان   واز دست دادن وریختن سرمایه پاک بر سر ناپاکان را آورده که با تضرع از خداوند طلب پاکی وسرمایه مجدد مینمایند. 

شاد باشی عزیز