گنجور

بخش ۷۲ - جواب آن مغفل کی گفته است کی خوش بودی این جهان اگر مرگ نبودی وخوش بودی ملک دنیا اگر زوالش نبودی و علی هذه الوتیرة من الفشارات

آن یکی می‌گفت خوش بودی جهان
گر نبودی پای مرگ اندر میان
آن دگر گفت ار نبودی مرگ هیچ
که نیرزیدی جهان پیچ‌پیچ
خرمنی بودی به دشت افراشته
مهمل و ناکوفته بگذاشته
مرگ را تو زندگی پنداشتی
تخم را در شوره خاکی کاشتی
عقل کاذب هست خود معکوس‌بین
زندگی را مرگ بیند ای غبین
ای خدا بنمای تو هر چیز را
آنچنان که هست در خدعه‌سرا
هیچ مرده نیست پر حسرت ز مرگ
حسرتش آنست کش کم بود برگ
ورنه از چاهی به صحرا اوفتاد
در میان دولت و عیش و گشاد
زین مقام ماتم و ننگین مناخ
نقل افتادش به صحرای فراخ
مقعد صدقی نه ایوان دروغ
بادهٔ خاصی نه مستیی ز دوغ
مقعد صدق و جلیسش حق شده
رسته زین آب و گل آتشکده
ور نکردی زندگانی منیر
یک دو دم ماندست مردانه بمیر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن یکی می‌گفت خوش بودی جهان
گر نبودی پای مرگ اندر میان
هوش مصنوعی: یکی از افراد می‌گفت که دنیا زیبا و دل‌انگیز است، اگر پای مرگ در میان نبود و آدم‌ها همیشه در اضطراب و نگرانی از مرگ زندگی نمی‌کردند.
آن دگر گفت ار نبودی مرگ هیچ
که نیرزیدی جهان پیچ‌پیچ
هوش مصنوعی: او گفت اگر مرگی وجود نداشت، هیچ ارزشی برای این دنیا که پر از فراز و نشیب است، وجود نداشت.
خرمنی بودی به دشت افراشته
مهمل و ناکوفته بگذاشته
هوش مصنوعی: در دشت، توده‌ای بزرگ و بی‌ثمر وجود دارد که به حال خود رها شده و دست نخورده مانده است.
مرگ را تو زندگی پنداشتی
تخم را در شوره خاکی کاشتی
هوش مصنوعی: تو مرگ را به عنوان زندگی می‌نگری و در خاکی بی‌برکت و خشک، کاشته‌ات را قرار داده‌ای.
عقل کاذب هست خود معکوس‌بین
زندگی را مرگ بیند ای غبین
هوش مصنوعی: عقل نادرست باعث می‌شود که زندگی را به گونه‌ای معکوس ببینی و در نتیجه، مرگ را به جای زندگی تصور کنی؛ ای انسان نادان.
ای خدا بنمای تو هر چیز را
آنچنان که هست در خدعه‌سرا
هوش مصنوعی: ای خدا، خواهش دارم که هر چیز را به شکلی که واقعاً هست نشان دهی، در دنیایی که فقط فریب و ظاهرسازی است.
هیچ مرده نیست پر حسرت ز مرگ
حسرتش آنست کش کم بود برگ
هوش مصنوعی: هیچ کسی به اندازه مرده‌ها از مرگ حسرت نمی‌خورد. حسرت آنها به این خاطر است که زندگی‌شان ناقص بود و فرصت‌هایی را که از دست داده‌اند، احساس می‌کنند.
ورنه از چاهی به صحرا اوفتاد
در میان دولت و عیش و گشاد
هوش مصنوعی: اگرچه او در میان خوشی‌ها و نعمت‌ها قرار گرفته، اما به یکباره ممکن است در چاهی بیفتد و گرفتار مشکلات شود.
زین مقام ماتم و ننگین مناخ
نقل افتادش به صحرای فراخ
هوش مصنوعی: از این مقام پر از غم و ننگ، او به دشت وسیع و آزاد رفته است.
مقعد صدقی نه ایوان دروغ
بادهٔ خاصی نه مستیی ز دوغ
هوش مصنوعی: جایگاه تو که راست و درست است، شبیه به واژه‌های کاذب نیست. نوشیدنی خاصی نداریم و نشئه‌ای از دوغ نمی‌گیریم.
مقعد صدق و جلیسش حق شده
رسته زین آب و گل آتشکده
هوش مصنوعی: مکان ارزشمند و دوستی‌اش حقیقی شده و از این دنیا و مادیات جدا شده است.
ور نکردی زندگانی منیر
یک دو دم ماندست مردانه بمیر
هوش مصنوعی: اگر زندگی روشنی نداشته‌ای، بهتر است که به‌جای اینکه بی‌هدف ادامه دهی، شجاعانه پایان بپذیری.

حاشیه ها

1392/11/24 21:01
تاوتک

آتشکده کنایه از دنیاست که مالامال از آتش ورن و بلاست

1392/11/24 21:01
تاوتک

اما فردوسی بزرگ درباره مرگ چنین نمی اندیشد .میفرماید اگر مرگ و پیری نبود همین دنیا بهشت بود

1400/05/09 19:08
کوروش

میشه شعری که توش این حرفو زده بگید

1400/05/09 20:08
ملیکا رضایی

به نظر من مولانا در این شعرگفته که زندگی را بیهوده ندانیم و مرگ را نخواهیم و آن دنیا را بهتر ندانیم ؛

شعر میگوید که این دنیا خوب است و بهتر نباید مرگ خواست باید به دیگران کار نیک کرد و به دیگران پرداخت همین بیت آخر هم این را نشان میدهد 

در واقع آن ها که به خدا عشق واقعی دارند آرزو آن جهان را دارند چون میدانند که آنجا ظلم نیست و ...ولی از خدا نمیخواهند ،چون به دنبال اعمال نیک در این دنیا هستند ؛

مولانا هم همین را میگوید 

و همین شعر او نشان میدهد که خودش هم اینگونه بوده و همین شعرش همین کمک را به ما میکند ...