گنجور

بخش ۶۱ - صاحب‌دلی دید سگ حامله در شکم آن سگ‌بچگان بانگ می‌کردند در تعجب ماند کی حکمت بانگ سگ پاسبانیست بانگ در اندرون شکم مادر پاسبانی نیست و نیز بانگ جهت یاری خواستن و شیر خواستن باشد و غیره و آنجا هیچ این فایده‌ها نیست چون به خویش آمد با حضرت مناجات کرد و ما یعلم تاویله الا الله جواب آمد کی آن صورت حال قومیست از حجاب بیرون نیامده و چشم دل باز ناشده دعوی بصیرت کنند و مقالات گویند از آن نی ایشان را قوتی و یاریی رسد و نه مستمعان را هدایتی و رشدی

آن یکی می‌دید خواب اندر چله
در رهی ماده سگی بد حامله
ناگهان آواز سگ‌بچگان شنید
سگ‌بچه اندر شکم بد ناپدید
بس عجب آمد ورا آن بانگها
سگ‌بچه اندر شکم چون زد ندا
سگ‌بچه اندر شکم ناله کنان
هیچ‌کس دیدست این اندر جهان
چون بجست از واقعه آمد به خویش
حیرت او دم به دم می‌گشت بیش
در چله کس نی که گردد عقده حل
جز که درگاه خدا عز و جل
گفت یا رب زین شکال و گفت و گو
در چله وا مانده‌ام از ذکر تو
پر من بگشای تا پران شوم
در حدیقهٔ ذکر و سیبستان شوم
آمدش آواز هاتف در زمان
که آن مثالی دان ز لاف جاهلان
کز حجاب و پرده بیرون نامده
چشم بسته بیهده گویان شده
بانگ سگ اندر شکم باشد زیان
نه شکارانگیز و نه شب پاسبان
گرگ نادیده که منع او بود
دزد نادیده که دفع او شود
از حریصی وز هوای سروری
در نظر کند و بلافیدن جری
از هوای مشتری و گرم‌دار
بی بصیرت پا نهاده در فشار
ماه نادیده نشانها می‌دهد
روستایی را بدان کژ می‌نهد
از برای مشتری در وصف ماه
صد نشان نادیده گوید بهر جاه
مشتری کو سود دارد خود یکیست
لیک ایشان را درو ریب و شکیست
از هوای مشتری بی‌شکوه
مشتری را باد دادند این گروه
مشتری ماست الله اشتری
از غم هر مشتری هین برتر آ
مشتریی جو که جویان توست
عالم آغاز و پایان توست
هین مکش هر مشتری را تو به دست
عشق‌بازی با دو معشوقه بدست
زو نیابی سود و مایه گر خرد
نبودش خود قیمت عقل و خرد
نیست او را خود بهای نیم نعل
تو برو عرضه کنی یاقوت و لعل
حرص کورت کرد و محرومت کند
دیو هم‌چون خویش مرجومت کند
هم‌چنانک اصحاب فیل و قوم لوط
کردشان مرجوم چون خود آن سخوط
مشتری را صابران در یافتند
چون سوی هر مشتری نشتافتند
آنک گردانید رو زان مشتری
بخت و اقبال و بقا شد زو بری
ماند حسرت بر حریصان تا ابد
هم‌چو حال اهل ضروان در حسد
بخش ۶۰ - تمثیل تلقین شیخ مریدان را و پیغامبر امت را کی ایشان طاقت تلقین حق ندارند و با حق‌الف ندارند چنانک طوطی با صورت آدمی الف ندارد کی ازو تلقین تواند گرفت حق تعالی شیخ را چون آیینه‌ای پیش مرید هم‌چو طوطی دارد و از پس آینه تلقین می‌کند لا تحرک به لسانک ان هو الا وحی یوحی اینست ابتدای مسلهٔ بی‌منتهی چنانک منقار جنبانیدن طوطی اندرون آینه کی خیالش می‌خوانی بی‌اختیار و تصرف اوست عکس خواندن طوطی برونی کی متعلمست نه عکس آن معلم کی پس آینه است و لیکن خواندن طوطی برونی تصرف آن معلم است پس این مثال آمد نه مثل: طوطیی در آینه می‌بیند اوبخش ۶۲ - قصهٔ اهل ضروان و حسد ایشان بر درویشان کی پدر ما از سلیمی اغلب دخل باغ را به مسکینان می‌داد چون انگور بودی عشر دادی و چون مویز و دوشاب شدی عشر دادی و چون حلوا و پالوده کردی عشر دادی و از قصیل عشر دادی و چون در خرمن می‌کوفتی از کفهٔ آمیخته عشر دادی و چون گندم از کاه جدا شدی عشر دادی و چون آرد کردی عشر دادی و چون خمیر کردی عشر دادی و چون نان کردی عشر دادی لاجرم حق تعالی در آن باغ و کشت برکتی نهاده بود کی همه اصحاب باغ‌ها محتاج او بدندی هم به میوه و هم به سیم و او محتاج هیچ کس نی ازیشان فرزندانشان خرج عشر می‌دیدند منکر و آن برکت را نمی‌دیدند هم‌چون آن زن بدبخت که کدو را ندید و خر را دید: بود مردی صالحی ربانی‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن یکی می‌دید خواب اندر چله
در رهی ماده سگی بد حامله
هوش مصنوعی: او در چله‌ای خواب می‌دید که در راه، سگی ماده حامله‌ای حضور دارد.
ناگهان آواز سگ‌بچگان شنید
سگ‌بچه اندر شکم بد ناپدید
هوش مصنوعی: ناگهان صدای توله‌سگ‌ها به گوش رسید و توله‌سگ در شکم (مادر) ناپدید شد.
بس عجب آمد ورا آن بانگها
سگ‌بچه اندر شکم چون زد ندا
هوش مصنوعی: شگفت‌انگیز است که او (این فرد) هنگامی که صداهایی را شنید، مانند سگی کوچک در درون شکم خود صدا کرد.
سگ‌بچه اندر شکم ناله کنان
هیچ‌کس دیدست این اندر جهان
هوش مصنوعی: سگ‌کودکی که درون شکم مادرش ناله می‌کند، هیچ‌کس در این دنیا چنین چیزی را ندیده است.
چون بجست از واقعه آمد به خویش
حیرت او دم به دم می‌گشت بیش
هوش مصنوعی: زمانی که از آن واقعه فاصله گرفت، به خود آمد و هر لحظه بیشتر در حیرت و شگفتی فرورفت.
در چله کس نی که گردد عقده حل
جز که درگاه خدا عز و جل
هوش مصنوعی: در میانه‌ی سختی‌ها و مشکلات، هیچ‌کس نیست که بتواند دلایل نگران‌کننده را رفع کند، جز اینکه به درگاه خدای بزرگ روی آوریم.
گفت یا رب زین شکال و گفت و گو
در چله وا مانده‌ام از ذکر تو
هوش مصنوعی: پروردگارا، به خاطر این حال و صحبت‌های بی‌پایان، در مدت چهل روز از یاد تو دور مانده‌ام.
پر من بگشای تا پران شوم
در حدیقهٔ ذکر و سیبستان شوم
هوش مصنوعی: مرا آزاد کن تا به عوالم معنوی و زیبایی‌های ذکر و یاد خداوند بپردازم.
آمدش آواز هاتف در زمان
که آن مثالی دان ز لاف جاهلان
هوش مصنوعی: در زمانی که آن مثال را از لاف جاهلان می‌دانست، صدای هاتف به او رسید.
کز حجاب و پرده بیرون نامده
چشم بسته بیهده گویان شده
هوش مصنوعی: چشم‌های بسته و ناآگاهان به دلیلی که هنوز از حجاب و پرده بیرون نیامده‌اند، بی‌هیچ فایده‌ای در حال صحبت کردن هستند.
بانگ سگ اندر شکم باشد زیان
نه شکارانگیز و نه شب پاسبان
هوش مصنوعی: سروصدای سگ از دل زمین برخاسته، نه برای شکار فایده‌ای دارد و نه در حفظ شب موثر است.
گرگ نادیده که منع او بود
دزد نادیده که دفع او شود
هوش مصنوعی: اگر گرگ از دید پنهان بماند، نمی‌توان او را کنترل کرد؛ همانطور که دزد پنهان نیز وقتی دیده نشود، نمی‌توان او را دفع کرد.
از حریصی وز هوای سروری
در نظر کند و بلافیدن جری
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر طمع و آرزوی مقام و سلطنت، به طور بی‌پروا و عاقلانه عمل نمی‌کند و در نظرش تنها به دنبال به دست آوردن خواسته‌هایش است.
از هوای مشتری و گرم‌دار
بی بصیرت پا نهاده در فشار
هوش مصنوعی: کس بی‌توجه و ناآگاه، در میان وضعیت‌های دشوار و تحت فشار قرار گرفته است. او به جای درک صحیح از اوضاع، تنها به تحت تأثیر قرار گرفتن از جذابیت‌ها و خوشی‌ها می‌پردازد.
ماه نادیده نشانها می‌دهد
روستایی را بدان کژ می‌نهد
هوش مصنوعی: ماه در تاریکی شب، نشانه‌هایی از یک روستا را نمایان می‌کند و به نوعی به راه رفتن در آنجا کمک می‌کند.
از برای مشتری در وصف ماه
صد نشان نادیده گوید بهر جاه
هوش مصنوعی: برای مشتری، در وصف زیبایی ماه، هزاران نشانه پنهان را بیان می‌کند تا به خواسته خود برسد.
مشتری کو سود دارد خود یکیست
لیک ایشان را درو ریب و شکیست
هوش مصنوعی: مشتری که سودی می‌برد، تنها خود اوست، اما دیگران در این موضوع شک و تردید دارند.
از هوای مشتری بی‌شکوه
مشتری را باد دادند این گروه
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که گروهی از افرادی که در اجتماع هستند، تحت تأثیر حال و هوای خوبی قرار گرفته‌اند، اما این تجربه و شادی آن‌ها از جایی دیگر به آن‌ها منتقل شده است. یعنی حال و هوای خوش آن‌ها به خاطر یک خوشبختی یا چیزی شیرین و دلپذیر است که خارج از خودشان به آن‌ها رسیده است.
مشتری ماست الله اشتری
از غم هر مشتری هین برتر آ
هوش مصنوعی: خداوند خریدار ماست و از غم هر مشتری خرید می‌کند. پس بر ماست که از هر نگرانی فراتر برویم.
مشتریی جو که جویان توست
عالم آغاز و پایان توست
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال توست، همانند جوی خروشان است که دنیا و همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه تو در زندگی آن فرد است.
هین مکش هر مشتری را تو به دست
عشق‌بازی با دو معشوقه بدست
هوش مصنوعی: هرگز اجازه نده که عشق به دو معشوق باعث آسیب به دیگران شود. مراقب باش که محبت و عشق‌ورزی‌ات به کسی آسیب نرساند.
زو نیابی سود و مایه گر خرد
نبودش خود قیمت عقل و خرد
هوش مصنوعی: اگر از عقل و خرد بی‌بهره باشی، نمی‌توانی از آن سود ببری و ارزش واقعی عقل و خرد را درک نمی‌کنی.
نیست او را خود بهای نیم نعل
تو برو عرضه کنی یاقوت و لعل
هوش مصنوعی: او ارزش نیم نعل تو را ندارد که بخواهی برایش یاقوت و لعل عرضه کنی.
حرص کورت کرد و محرومت کند
دیو هم‌چون خویش مرجومت کند
هوش مصنوعی: حرص و طمع چشمانت را کور می‌کند و تو را از نعمت‌ها بی‌نصیب می‌سازد، مانند دیوانی که به خودت آسیب می‌زند و تو را ویران می‌کند.
هم‌چنانک اصحاب فیل و قوم لوط
کردشان مرجوم چون خود آن سخوط
هوش مصنوعی: همان‌طور که افرادی که در داستان فیل و قوم لوط به عذاب الهی دچار شدند، به طور مشابه مردم آن زمان نیز گرفتار مجازات خواهند شد.
مشتری را صابران در یافتند
چون سوی هر مشتری نشتافتند
هوش مصنوعی: صبر و شکیبایی در انتظار مشتریان باعث می‌شود که آن‌ها را بهتر بشناسند و به سمت آن‌ها بروند. این نشان می‌دهد که اگر صبر کنیم و به دقت نگاه کنیم، در نهایت نتایج بهتری خواهیم گرفت.
آنک گردانید رو زان مشتری
بخت و اقبال و بقا شد زو بری
هوش مصنوعی: او از آن مشتری که بخت و اقبالش را به او داده بود، روی گرداند و به این ترتیب، از او جدا شد.
ماند حسرت بر حریصان تا ابد
هم‌چو حال اهل ضروان در حسد
هوش مصنوعی: حسرت همیشه بر دل کسانی که طمع دارند باقی می‌ماند، همان‌طور که اهل حسد همیشه در حسرت و غصه به سر می‌برند.

حاشیه ها

1392/11/21 03:01
امین کیخا

گرمدار یعنی کسی که طرفدار کسی است یعنی به اصطلاح فن فلان خواننده !

1392/11/21 03:01
امین کیخا

شک فارسی است

1392/11/23 14:01
تاوتک

سیبستان یا سیبزار بسیار زیباست

1392/11/23 14:01
تاوتک

گرمدار یا همان فن!که قبلا به آن اشاره شد برای مشوق زیباست

1400/03/08 16:06
احمـــدترکمانی

 آن یکی میدید خواب اندر چله

در رهی ماده سگی بد حامله

ناگهان آواز سگ بچگان شنید

سگ بچه اندر شکم بد ناپدید

شخصی در عالم چله نشینی در سر راه ماده سگی حامله بر سر راهی دید.

صدای توله سگها را شنید ولی آنها معلوم و مشخص نبودند

تعجب کرد که توله سگ در شکم چگونه سروصدا دارد.

آیا کسی تا بحال همچین چیزی را دیده

 

1400/03/11 08:06
ابوذر جیرندهی

کز حجاب و پرده بیرون نامده

چشم بسته بیهده گویان شده

 

پرده پندار بباید درید
 توبه تزویر بباید شکست

1400/03/11 12:06
احمـــدترکمانی

از برای مشتری در وصف ماه

صد نشان نادیده گوید بهر جا

مشتری جو که جویان توست!

عالم آغار و پایان توست!

هین مکش هرمشتری را تو بدست

عشقبازم با دو معشوقه بدست

مشتری را صابران دریافتند

چون سوی هر مشتری نشتافند

1404/01/20 01:04
کوروش

مشتریی جو که جویان تو است

عالم آغاز و پایان تو است

 

اینگونه باید نوشته شود 

در متن توست نوشته شده باید تو است نوشته شود تا وزن درست باشد