بخش ۴۹ - در تفسیر قول مصطفی علیهالسلام من جعل الهموم هما واحدا کفاه الله سائر همومه و من تفرقت به الهموم لا یبالی الله فی ای واد اهلکه
هوش را توزیع کردی بر جهات
مینیرزد ترهای آن ترهات
آب هش را میکشد هر بیخ خار
آب هوشت چون رسد سوی ثمار
هین بزن آن شاخ بد را خو کنش
آب ده این شاخ خوش را نو کنش
هر دو سبزند این زمان آخر نگر
کین شود باطل از آن روید ثمر
آب باغ این را حلال آن را حرام
فرق را آخر ببینی والسلام
عدل چه بود آب ده اشجار را
ظلم چه بود آب دادن خار را
عدل وضع نعمتی در موضعش
نه بهر بیخی که باشد آبکش
ظلم چه بود وضع در ناموضعی
که نباشد جز بلا را منبعی
نعمت حق را به جان و عقل ده
نه به طبع پر زحیر پر گره
بار کن بیگار غم را بر تنت
بر دل و جان کم نه آن جان کندنت
بر سر عیسی نهاده تنگ بار
خر سکیزه میزند در مرغزار
سرمه را در گوش کردن شرط نیست
کار دل را جستن از تن شرط نیست
گر دلی رو ناز کن خواری مکش
ور تنی شکر منوش و زهر چش
زهر تن را نافعست و قند بد
تن همان بهتر که باشد بیمدد
هیزم دوزخ تنست و کم کنش
ور بروید هیزمی رو بر کنش
ورنه حمال حطب باشی حطب
در دو عالم همچو جفت بولهب
از حطب بشناس شاخ سدره را
گرچه هر دو سبز باشند ای فتی
اصل آن شاخست هفتم آسمان
اصل این شاخست از نار و دخان
هست مانندا به صورت پیش حس
که غلطبینست چشم و کیش حس
هست آن پیدا به پیش چشم دل
جهد کن سوی دل آ جهد المقل
ور نداری پا بجنبان خویش را
تا ببینی هر کم و هر بیش را
بخش ۴۸ - تفسیر وَ هُوَ مَعَکُمْ: یک سپد پر نان ترا بر فرق سربخش ۵۰ - در معنی این بیت «گر راه روی راه برت بگشایند ور نیست شوی بهستیت بگرایند»: گر زلیخا بست درها هر طرف
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هوش را توزیع کردی بر جهات
مینیرزد ترهای آن ترهات
هوش مصنوعی: شما هوش و تلاش خود را در جهات مختلف تقسیم کردهاید، اما این کار ارزشی ندارد و مانند چیدن ترهای بیفایده است.
آب هش را میکشد هر بیخ خار
آب هوشت چون رسد سوی ثمار
هوش مصنوعی: آب هشیاری تو را به سمت میوه و هدفهای خوب میبرد، اما اگر بیخبر و غافل بمانی، مثل خارها به تو آسیب میزند.
هین بزن آن شاخ بد را خو کنش
آب ده این شاخ خوش را نو کنش
هوش مصنوعی: زود بر روی آن شاخ بد فشار بیاور و آن را به آب بسپار تا این شاخ خوب را تازه و نو کنی.
هر دو سبزند این زمان آخر نگر
کین شود باطل از آن روید ثمر
هوش مصنوعی: در این لحظه، هر دو طرف زندگی در حال سبز شدن و حیات هستند، اما باید دقت کرد که این وضعیت در نهایت به ثمر میرسد و باطل نخواهد شد.
آب باغ این را حلال آن را حرام
فرق را آخر ببینی والسلام
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که برخی چیزها برای ما مجاز و برخی دیگر ممنوع هستند. در نهایت، با تفکیک آنها میتوانیم به درستی تصمیم بگیریم و به نتیجهای ساده و روشن برسیم.
عدل چه بود آب ده اشجار را
ظلم چه بود آب دادن خار را
هوش مصنوعی: عدالت به معنای آن است که درختان به حق خود از آب دسترسی پیدا کنند، اما ظلم این است که خارها به این آب دسترسی یابند.
عدل وضع نعمتی در موضعش
نه بهر بیخی که باشد آبکش
هوش مصنوعی: عدالت مانند نعمتی است که باید در جای درست خود قرار گیرد و نه اینکه برای کسی که به آن اهمیتی نمیدهد، مانند آبکشی بیهوده باشد.
ظلم چه بود وضع در ناموضعی
که نباشد جز بلا را منبعی
هوش مصنوعی: ظلم در جایی که جز درد و رنج منبع دیگری وجود ندارد، چه معنایی دارد؟
نعمت حق را به جان و عقل ده
نه به طبع پر زحیر پر گره
هوش مصنوعی: نعمت الهی را با جان و عقل بپذیر نه به وسوسههای نفس و هوای نفس که پر از مشکلات و پیچیدگیهاست.
بار کن بیگار غم را بر تنت
بر دل و جان کم نه آن جان کندنت
هوش مصنوعی: بار سنگین غم را بر دوش بگذار و بر دل و جانت بکش، اما نه به گونهای که جانت را به خطر بیندازد.
بر سر عیسی نهاده تنگ بار
خر سکیزه میزند در مرغزار
هوش مصنوعی: در دشت سبز، خر سکیزه را بر دوش عیسی گذاشته و در حال رفتن به سمت دشت است.
سرمه را در گوش کردن شرط نیست
کار دل را جستن از تن شرط نیست
هوش مصنوعی: استفاده از سرمه برای آرایش و زیبا کردن چشمها نیازمند شرایط خاصی نیست و برای قلب و روح آدمی نیز نیازی به جدا کردن از جسم نیست.
گر دلی رو ناز کن خواری مکش
ور تنی شکر منوش و زهر چش
هوش مصنوعی: اگر دلی را به ناز و محبت بخواهی، به او بیاحترامی نکن و اگر بدنی را زیبا دیدی، از شیرینی آن لذت ببر و زهر را فراموش کن.
زهر تن را نافعست و قند بد
تن همان بهتر که باشد بیمدد
هوش مصنوعی: زهر در بدن مفید است و شکر هم برای بدن خوب است، اما بهتر است که انسان بدون هیچ کمکی باشد.
هیزم دوزخ تنست و کم کنش
ور بروید هیزمی رو بر کنش
هوش مصنوعی: اگر هیزم دوزخ پوست بدن توست و اگر بخواهی از آتش عذاب بگریزی، باید از وجود خودت کم کنی و یا اگر برود، باید به سراغ هیزم جدیدی بروی تا از شرش رهایی یابی.
ورنه حمال حطب باشی حطب
در دو عالم همچو جفت بولهب
هوش مصنوعی: اگر شغلت حمل چوب باشد، در این دو عالم هم مثل جفت باه باشی.
از حطب بشناس شاخ سدره را
گرچه هر دو سبز باشند ای فتی
هوش مصنوعی: از چوب میتوان فهمید که درخت سدرة المنتهی چگونه است، هرچند که هر دو به رنگ سبز باشند، ای جوان.
اصل آن شاخست هفتم آسمان
اصل این شاخست از نار و دخان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ریشه و جوهر اصلی چیزی، به عرش یا بلندترین نقطه آسمان نسبت داده میشود و این ریشه به آتش و دود مربوط است. به نوعی میخواهد بگوید که سرچشمه اصلی، از عناصر پرقدرت و شگرفی مانند آتش و دود نشأت میگیرد.
هست مانندا به صورت پیش حس
که غلطبینست چشم و کیش حس
هوش مصنوعی: چشم و حواسی که داریم، نمیتوانند آنچه را که به شکل و ظاهر میبینیم، به طور دقیق درک کنند و ما را به اشتباه میاندازند.
هست آن پیدا به پیش چشم دل
جهد کن سوی دل آ جهد المقل
هوش مصنوعی: آنچه برای دل واضح و روشن است، باید به آن توجه کرد. به دل خود رو کن و تلاش کن تا به عمق احساسات و درک درونی خود برسی.
ور نداری پا بجنبان خویش را
تا ببینی هر کم و هر بیش را
هوش مصنوعی: اگر قدمی برنداری و تحرکی نداشته باشی، هر آنچه را که هست، نه کم و نه زیاد، نخواهی دید.
حاشیه ها
1400/10/19 13:01
قطره
استفاده به جا و درست از مواهب.
چه تعریف زیبایی از حلال و حرام.