گنجور

بخش ۴۸ - تفسیر وَ هُوَ مَعَکُمْ

یک سپد پر نان ترا بر فرق سر
تو همی خواهی لب نان در به در
در سر خود پیچ هل خیره‌سری
رو در دل زن چرا بر هر دری
تا بزانویی میان آب‌ِ جو
غافل از خود زین و آن تو آب‌جو
پیش آب و پس هم آب با مدد
چشمها را پیش سد و خلف سد
اسپ زیر ران و فارس اسپ‌جو
چیست این گفت اسپ لیکن اسپ کو
هی نه اسپست این به زیر تو پدید
گفت آری لیک خود اسپی که دید
مست آب و پیش روی اوست آن
اندر آب و بی‌خبر ز آب روان
چون گهر در بحر گوید بحر کو
وآن خیال چون صدف دیوار او
گفتن آن کو حجابش می‌شود
ابر تاب آفتابش می‌شود
بند چشم اوست هم چشم بدش
عین رفع سد او گشته سدش
بند گوش او شده هم هوش او
هوش با حق دار ای مدهوش او

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک سپد پر نان ترا بر فرق سر
تو همی خواهی لب نان در به در
هوش مصنوعی: تو می‌خواهی بر سرت نانی به‌سان سپر بگذاری، در حالی که خودت در جستجوی نان هستی و در کوچه‌ها سرگردانی.
در سر خود پیچ هل خیره‌سری
رو در دل زن چرا بر هر دری
هوش مصنوعی: در دل خود فکر و خیال می‌کنی و به خاطر این بی‌پروایی، به هر چیزی توجه می‌کنی.
تا بزانویی میان آب‌ِ جو
غافل از خود زین و آن تو آب‌جو
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تا زمانی که با آب زلال و شفاف سر و کار داری و از خود پرت هستی، با این حال تو هم در این آب زلال به تأمل و تفکر مشغول هستی. یعنی در حالی که درگیر محیطی هستی، خود را فراموش کردی و به وضعیت کنونی توجه نمی‌کنی.
پیش آب و پس هم آب با مدد
چشمها را پیش سد و خلف سد
هوش مصنوعی: قبل و بعد از آب، با کمک نگاه‌ها، چشمان را به جلوی سد و پشت سد هدایت کن.
اسپ زیر ران و فارس اسپ‌جو
چیست این گفت اسپ لیکن اسپ کو
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در دنیای شگفت‌انگیز و پر از شگفتی‌های زندگی، باید بدانیم که هر چیز ظاهری که می‌بینیم، ممکن است معنای عمیق‌تری داشته باشد. در واقع، آنچه که در نگاه اول به نظر می‌رسد، ممکن است فقط سطحی باشد و باید بیشتر کاوش کنیم تا واقعیت‌ها را کشف کنیم.
هی نه اسپست این به زیر تو پدید
گفت آری لیک خود اسپی که دید
هوش مصنوعی: هیچ چیز زیر پای تو پدیدار نیست، او گفت: بله، اما خود اسبی که دیدی.
مست آب و پیش روی اوست آن
اندر آب و بی‌خبر ز آب روان
هوش مصنوعی: فردی در حال نوشیدن آب است و در همان حال، آبی که زیر پایش در حال حرکت است را نمی‌بیند و از آن غافل است.
چون گهر در بحر گوید بحر کو
وآن خیال چون صدف دیوار او
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن یک احساس و مفهوم عمیق است. در آن، گوهری را در دریا تصور می‌کنیم که از دریا می‌پرسد: "کجایی؟" و در عین حال، خیال و ذهن ما را به مانند صدفی می‌بیند که دیواری برای خود ساخته است. این تصویر به ما یادآوری می‌کند که در عمق وجود ما گنج‌های بسیاری وجود دارد، اما گاهی اوقات ما از آن‌ها غافل می‌شویم یا مانع از دسترسی به آن‌ها می‌شویم.
گفتن آن کو حجابش می‌شود
ابر تاب آفتابش می‌شود
هوش مصنوعی: اگر کسی چیزی بگوید که باعث حجاب و مانع تابش نور حقیقت شود، در واقع آن حقیقت را می‌پوشاند و نمی‌گذارد نور آن به روشنی بتابد.
بند چشم اوست هم چشم بدش
عین رفع سد او گشته سدش
هوش مصنوعی: چشمان او به قدری زیبا و جادویی است که می‌تواند جایگاه و مانع بدی‌ها را از میان بردارد. نگاه او به مانند سدی عمل می‌کند که هر چیز بد را دور می‌کند و مسیر را برای خوبی‌ها باز می‌سازد.
بند گوش او شده هم هوش او
هوش با حق دار ای مدهوش او
هوش مصنوعی: گوش او به شنیدن حق گوش داده و تفکر او نیز با حق همراه شده است، ای کسی که در دنیا غرق در شگفتی هستی.

حاشیه ها

1390/11/06 14:02
مجتبی میرسمیعی

یک سپد پر نان ترا بی‌فرق سر
با سلام ... فکر میکنم این مصرع باید به این صورت باشد :
یک سبد پر نان ترا بر فرق سر

1397/08/01 14:11
Sahar

سلام
لطف میکنید ابیات زیر رو برای من شفاف کنید؟
بند چشم اوست هم چشم بدش
عین رفع سد او گشته سدش
بند گوش او شده هم هوش او
هوش با حق دار ای مدهوش او

1399/01/07 18:04
H.A.

بند چشم اوست هم چشم بدش/عین رفع سد او، گشته سدش
بند گوش او شده هم هوش او/هوش با حق دار ای مدهوش او
چشم انسان زمانی که انسان، متکی به معلومات خود باشد(بخواهد با دانسته های خود ببیند) به تعبیر مولانا، "چشم بد" است و توانایی دیدن حقیقت را ندارد، هر چند شخص مدعی است که دارد با چشمش می بیند ولی همین امر(دیدن با چشم بد)، بند چشم او میشود و شخص، هر چقدر که می خواهد آن بند و سد را از جلوی چشم خود بردارد، اتفاقا این تلاش(رفع کردن سد) مانع و سدی میشود که بیشتر نبیند.شخصی که متکی به هوش خودش است این هم بندی میشود بر گوش او تا نتواند حقیقت را بشنود پس چاره آن است که تسلیم حق باشد و هوش را با حق، همراه و ملازم گرداند. در دو بیت فوق مولانا به چشم و گوش که کار دیدن و شنیدن را انجام می دهند اشاره کرده است که متناظر چشم، نور است(چون چشم نور را می بیند یا بعبارتی با نور می بیند) و متناظر گوش، صوت است(چون گوش صوت را می شنود). پس نور و صوت بسیار مهم اند. هوش با حق دار ای مدهوش او.

1400/10/19 11:01
قطره

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم