بخش ۴۷ - در تفسیر قول مصطفی علیهالسلام لا بد من قرین یدفن معک و هو حی و تدفن معه و انت میت ان کان کریما اکرمک و ان کان لیما اسلمک و ذلک القرین عملک فاصلحه ما استطعت صدق رسولالله
پس پیمبر گفت بهر این طریق
باوفاتر از عمل نبود رفیق
گر بود نیکو ابد یارت شود
ور بود بد در لحد مارت شود
این عمل وین کسب در راه سداد
کی توان کرد ای پدر بیاوستاد
دونترین کسبی که در عالم رود
هیچ بیارشاد استادی بود
اولش علمست آنگاهی عمل
تا دهد بر بعد مهلت یا اجل
استعینوا فیالحرف یا ذا النهی
من کریم صالح من اهلها
اطلب الدر اخی وسط الصدف
واطلب الفن من ارباب الحرف
ان رایتم ناصحین انصفوا
بادروا التعلیم لا تستنکفوا
در دباغی گر خلق پوشید مرد
خواجگی خواجه را آن کم نکرد
وقت دم آهنگر ار پوشید دلق
احتشام او نشد کم پیش خلق
پس لباس کبر بیرون کن ز تن
ملبس ذل پوش در آموختن
علم آموزی طریقش قولی است
حرفت آموزی طریقش فعلی است
فقر خواهی آن به صحبت قایمست
نه زبانت کار میآید نه دست
دانش آن را ستاند جان ز جان
نه ز راه دفتر و نه از زبان
در دل سالک اگر هست آن رموز
رمزدانی نیست سالک را هنوز
تا دلش را شرح آن سازد ضیا
پس الم نشرح بفرماید خدا
که درون سینه شرحت دادهایم
شرح اندر سینهات بنهادهایم
تو هنوز از خارج آن را طالبی
محلبی از دیگران چون حالبی
چشمهٔ شیرست در تو بیکنار
تو چرا میشیر جویی از تغار
منفذی داری به بحر ای آبگیر
ننگ دار از آب جستن از غدیر
که الم نشرح نه شرحت هست باز
چون شدی تو شرحجو و کدیهساز
در نگر در شرح دل در اندرون
تا نیاید طعنهٔ لا تبصرون
بخش ۴۶ - مثال عالم هست نیستنما و عالم نیست هستنما: نیست را بنمود هست و محتشمبخش ۴۸ - تفسیر وَ هُوَ مَعَکُمْ: یک سپد پر نان ترا بر فرق سر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس پیمبر گفت بهر این طریق
باوفاتر از عمل نبود رفیق
هوش مصنوعی: پیشوای دین فرمودند که در این مسیر کسی به اندازه عمل خود، با وفا و همراستا نیست.
گر بود نیکو ابد یارت شود
ور بود بد در لحد مارت شود
هوش مصنوعی: اگر یارت نیکو باشد، همیشه با تو خواهد ماند، اما اگر یارت بد باشد، به دردی تبدیل خواهد شد که در آتش جهنم تجربه خواهی کرد.
این عمل وین کسب در راه سداد
کی توان کرد ای پدر بیاوستاد
هوش مصنوعی: انجام این کار و رسیدن به این هدف بدون داشتن استاد و راهنما ممکن نیست، پدر!
دونترین کسبی که در عالم رود
هیچ بیارشاد استادی بود
هوش مصنوعی: پستترین و بیارزشترین شغلی که در دنیا وجود دارد، کاری است که بدون راهنمایی و آموزش یک استاد انجام شود.
اولش علمست آنگاهی عمل
تا دهد بر بعد مهلت یا اجل
هوش مصنوعی: ابتدا علم و دانش وجود دارد و سپس عمل و اقدام باید صورت گیرد؛ تا زمانی که موعد مقرر یا مرگ فرا برسد.
استعینوا فیالحرف یا ذا النهی
من کریم صالح من اهلها
هوش مصنوعی: ای کسانی که نیکو سخن میگویید، از یکی از نیکان و خوبان کمک بگیرید.
اطلب الدر اخی وسط الصدف
واطلب الفن من ارباب الحرف
هوش مصنوعی: در دریای زندگی و دنیای هنر، باید تلاش کنی تا بهترین چیزها را پیدا کنی. مثل این که درون صدف، مروارید را جستجو کنی و برای یادگیری مهارتها، سراغ استادان و خبرهها بروی.
ان رایتم ناصحین انصفوا
بادروا التعلیم لا تستنکفوا
هوش مصنوعی: اگر مشاوران و نصیحتکنندگان را مشاهده کردید، انصاف را رعایت کنید و از یادگیری غافل نشوید؛ از آن خجالت نکشید.
در دباغی گر خلق پوشید مرد
خواجگی خواجه را آن کم نکرد
هوش مصنوعی: اگر کسی در فرایند دباغی در پوشاندن پوست حیوانات مهارت داشته باشد، این توانایی از مقام و منزلت او کم نخواهد کرد.
وقت دم آهنگر ار پوشید دلق
احتشام او نشد کم پیش خلق
هوش مصنوعی: در زمان کار آهنگر، اگرچه او لباس زیبا و باوقاری بپوشد، اما هنوز هم به اندازهای که باید در نظر مردم مقام و شأنش را کم جلوه نمیدهد.
پس لباس کبر بیرون کن ز تن
ملبس ذل پوش در آموختن
هوش مصنوعی: پس لباس بزرگمنشی و تکبر را از تن بیرون کن و به پوشش فروتنی و Humility روی بیاور تا در یادگیری موفقتر باشی.
علم آموزی طریقش قولی است
حرفت آموزی طریقش فعلی است
هوش مصنوعی: آموختن علم نیازمند گفت و گو و بیان کردن است، اما یادگیری واقعی از طریق عمل و انجام دادن به دست میآید.
فقر خواهی آن به صحبت قایمست
نه زبانت کار میآید نه دست
هوش مصنوعی: فقر به خاطر صحبت و گفتگو به دست میآید، نه اینکه با زبان یا دست بتوان به آن رسید.
دانش آن را ستاند جان ز جان
نه ز راه دفتر و نه از زبان
هوش مصنوعی: دانش واقعی از عمق وجود انسان میآید و نه از طریق خواندن کتابها یا گفتارها.
در دل سالک اگر هست آن رموز
رمزدانی نیست سالک را هنوز
هوش مصنوعی: اگر در دل سالک، آن اسرار نهفته وجود دارد، به این معنا نیست که او هنوز به درک کامل آن رموز رسیده است.
تا دلش را شرح آن سازد ضیا
پس الم نشرح بفرماید خدا
هوش مصنوعی: خدا دل او را آرام میکند تا بتواند به بیان احساساتش بپردازد و این آرامش را به او هدیه میدهد.
که درون سینه شرحت دادهایم
شرح اندر سینهات بنهادهایم
هوش مصنوعی: در دل خود چیزی را که برای تو توضیح دادهایم، به خوبی در دل تو جای دادهایم.
تو هنوز از خارج آن را طالبی
محلبی از دیگران چون حالبی
هوش مصنوعی: تو هنوز از دیگران خواستار چیزی هستی که خودت به آن دسترسی نداری، مانند کسی که به کمک دیگران در جستجوی چیزی است.
چشمهٔ شیرست در تو بیکنار
تو چرا میشیر جویی از تغار
هوش مصنوعی: چشمهٔ شیرینی در وجود تو وجود دارد، اما چرا از آن بهدست آوردن آن را بهدنبال درخواست و درخواست از دیگران میکنی؟
منفذی داری به بحر ای آبگیر
ننگ دار از آب جستن از غدیر
هوش مصنوعی: ای آبگیر، تو ورودی به دریا داری؛ از اینکه از آب گلآلود و سست غدیر خارج شوی، شرمنده نباش.
که الم نشرح نه شرحت هست باز
چون شدی تو شرحجو و کدیهساز
هوش مصنوعی: ای کسی که در جستجوی دانایی و فهم هستی، فراموش نکن که در این راه، آموختن و بهکارگیری دانش از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر به دنبال معنا و عمق مطالب هستی، باید تلاش کنی و با دقت بیشتر به مسائل نگاه کنی.
در نگر در شرح دل در اندرون
تا نیاید طعنهٔ لا تبصرون
هوش مصنوعی: در دل خود تأمل کن و به عمق آن بنگر تا کسی نتواند تو را به نادانی متهم کند.
حاشیه ها
1395/09/25 04:11
سید حبیب
با سلام.
این سه چهار بیت آخر حاشیه ندارد آیا؟؟
بنظرم که جناب مولانا به ما متلک انداخت.
.
1399/02/03 10:05
م رشیدی
باسلام
بیت 14
دانش انواراست درجان رجال
نی ز راه دفتر و نی قیل و قال
از قلم افتاده است
1400/09/15 09:12
دانش آموز
اشاره به سوره انشراح، آیه اول ، در خصوص بازشدن حس های ۱۰ گانه در اشعار دیگر مولانا، ده حس هست و ... ، منظور کلی مکاشفه و دریافت رموز هستی از طریق قوه حس که در سینه هست ، که میفرماید برای راز هستی و برون باید رفت به اندرون ، یعنی خودشناسی ، از خود شناسی به خدا شناسی و رموز خلقت پی خواهیم برد ، در ابیات آخر هم به این نکته اشاره میکنن که انسانی که شرح صدر ندارد ، خود را تنها جسم میبیند و فقط در پی هر چیز در غیر خداست ، اما نمیدانیم که مرکز هر چیز اول خداست و ما از دگری میجوییم