بخش ۴۴ - تفسیر خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین و تفسیر و من نعمره ننکسه فی الخلق
آدم حسن و ملک ساجد شده
همچو آدم باز معزول آمده
گفت آوه بعد هستی نیستی
گفت جرمت این که افزون زیستی
جبرئیلش میکشاند مو کشان
که برو زین خلد و از جوق خوشان
گفت بعد از عز این اذلال چیست
گفت آن دادست و اینت داوریست
جبرئیلا سجده میکردی به جان
چون کنون میرانیم تو از جنان
حله میپرد ز من در امتحان
همچو برگ از نخ در فصل خزان
آن رخی که تاب او بد ماهوار
شد به پیری همچو پشت سوسمار
وان سر و فرق گش شعشع شده
وقت پیری ناخوش و اصلع شده
وان قد صف در نازان چون سنان
گشته در پیری دو تا همچون کمان
رنگ لاله گشته رنگ زعفران
زور شیرش گشته چون زهرهٔ زنان
آنک مردی در بغل کردی به فن
میبگیرندش بغل وقت شدن
این خود آثار غم و پژمردگیست
هر یکی زینها رسول مردگیست
بخش ۴۳ - بیان آنک کشتن خلیل علیهالسلام خروس را اشارت به قمع و قهر کدام صفت بود از صفات مذمومات مهلکان در باطن مرید: شهوتی است او و بس شهوتپرستبخش ۴۵ - تفسیر أَسْفَلَ سافِلینَ إِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنونٍ: لیک گر باشد طبیبش نور حق
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آدم حسن و ملک ساجد شده
همچو آدم باز معزول آمده
هوش مصنوعی: انسان به زیبایی و پاکی تبدیل شده است، اما مانند آدم اولیه که قرار بود برتر باشد، دوباره به حالتی طبیعی و عادی بازگشته است.
گفت آوه بعد هستی نیستی
گفت جرمت این که افزون زیستی
هوش مصنوعی: گفت: ای آگاهی که بعد از زندگی، هیچ نیستی. او پاسخ داد: گناه من این است که بیش از حد زندگی کردهام.
جبرئیلش میکشاند مو کشان
که برو زین خلد و از جوق خوشان
هوش مصنوعی: فرشتۀ وحی او را به آرامی میکشاند و میگوید: از این باغ و گروه خوشبختان دور شو.
گفت بعد از عز این اذلال چیست
گفت آن دادست و اینت داوریست
هوش مصنوعی: بعد از این که اراده و خواستهای به تصویر کشیده شد، حالا چرا این گونه احساس ناتوانی و ذلت میکنی؟ پاسخ این است که آنچه به دست آمده، از حکمت و قضا و قدر الهی است و این وضعیت، نتیجهی داوری و قضاوت الهی است.
جبرئیلا سجده میکردی به جان
چون کنون میرانیم تو از جنان
هوش مصنوعی: در گذشته، جبرئیل به احترام و عشق به انسان سجده میکرد، اما اکنون ما تو را از بهشت دور میکنیم.
حله میپرد ز من در امتحان
همچو برگ از نخ در فصل خزان
هوش مصنوعی: دلم در آزمون زندگی از من جدا میشود، مانند برگی که در فصل پاییز از شاخه میافتد.
آن رخی که تاب او بد ماهوار
شد به پیری همچو پشت سوسمار
هوش مصنوعی: آن چهرهای که مانند ماه زیبایی و درخشندگی داشت، حالا با گذشت زمان و پیر شدن، مانند پشت سوسمار تغییر کرده و زشت شده است.
وان سر و فرق گش شعشع شده
وقت پیری ناخوش و اصلع شده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در سن پیری، زمانی که انسان به فروغ و زیبایی خود فکر میکند، به ناگاه متوجه میشود که آن زیباییها از بین رفته و حالا به حالتی ناخوشایند و کچل تبدیل شده است.
وان قد صف در نازان چون سنان
گشته در پیری دو تا همچون کمان
هوش مصنوعی: گفته شده است که در جوانی شخصی به ناز و زیبایی ایستاده و اکنون در پیری، به مانند دو کمان خمیده شده است.
رنگ لاله گشته رنگ زعفران
زور شیرش گشته چون زهرهٔ زنان
هوش مصنوعی: رنگ گل لاله به رنگ زعفران تبدیل شده و قدرتش مانند زهرهٔ زنان شده است.
آنک مردی در بغل کردی به فن
میبگیرندش بغل وقت شدن
هوش مصنوعی: مردی را در آغوش گرفتی که وقتی به او توجه میشود، به خوبی از او محافظت میکنند.
این خود آثار غم و پژمردگیست
هر یکی زینها رسول مردگیست
هوش مصنوعی: این نشانهها نشاندهنده غم و افسردگی هستند و هر یک از آنها پیامی از ناامیدی و مردن احساسات به همراه دارد.
حاشیه ها
1394/10/13 21:01
نامداد
این بیت حافظ شیرازی در رابطه با این داستان مولانا بسیار قابل تامل است که می گوید (ای جوان سرو قد گویی بزن پیش از آن کز قامتت چوگان کنند)
1397/08/23 17:10
مهدی قناعت پیشه
انسان هردو جهان تا و دولا شده و به نحوی چون حضرت آدم آخر سجده میروند .وتا به فکر هستی و عدم برود یعنی باید برود چون خود خودرا به عذاب انداخته و خود خواسته از میان خوشان برود! گفت بعد از این اضلال یا آخرش چیه؟ گفت هرچه هست تدبیر است و تو اشتباه قضاوت میکنی! و...بعد.. خدایانمیشد امتحانم نکنی!؟
1400/10/15 18:01
قطره
ای کاش این شعر خوانش داشت