گنجور

بخش ۳۲ - جواب گفتن طاوس آن سایل را

چون ز گریه فارغ آمد گفت رو
که تو رنگ و بوی را هستی گرو
آن نمی‌بینی که هر سو صد بلا
سوی من آید پی این بالها
ای بسا صیاد بی‌رحمت مدام
بهر این پرها نهد هر سوم دام
چند تیرانداز بهر بالها
تیر سوی من کشد اندر هوا
چون ندارم زور و ضبط خویشتن
زین قضا و زین بلا و زین فتن
آن به آید که شوم زشت و کریه
تا بوم آمن درین کهسار و تیه
این سلاح عجب من شد ای فتی
عجب آرد معجبان را صد بلا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون ز گریه فارغ آمد گفت رو
که تو رنگ و بوی را هستی گرو
هوش مصنوعی: وقتی از گریه آرام شد، گفت برو که تو خود رنگ و عطر را به همراه داری.
آن نمی‌بینی که هر سو صد بلا
سوی من آید پی این بالها
هوش مصنوعی: تو توجه نمی‌کنی که در هر طرف، مشکلات و سختی‌ها به سمت من هجوم می‌آورند و من به خاطر این بال‌هایم دچار دردسر شده‌ام.
ای بسا صیاد بی‌رحمت مدام
بهر این پرها نهد هر سوم دام
هوش مصنوعی: مردم بی‌رحم می‌توانند با دسیسه‌چینی و فریب، به سادگی جان افرادی که در خطر هستند را بگیرند و همچنان در پی شکار خود باشند.
چند تیرانداز بهر بالها
تیر سوی من کشد اندر هوا
هوش مصنوعی: چند تیرانداز به سوی من تیر پرتاب می‌کنند تا به پرهای من آسیب برسانند.
چون ندارم زور و ضبط خویشتن
زین قضا و زین بلا و زین فتن
هوش مصنوعی: چون قدرت کنترل خودم را ندارم، از این سرنوشت و این مشکلات و این فتنه‌ها به ناچار رنج می‌برم.
آن به آید که شوم زشت و کریه
تا بوم آمن درین کهسار و تیه
هوش مصنوعی: من آماده‌ام تا به زشتی و ناپسندگی دچار شوم، تا اینکه به سلامت و امنیت در این کوهستان و بیابان برسم.
این سلاح عجب من شد ای فتی
عجب آرد معجبان را صد بلا
هوش مصنوعی: این سلاح به نظر من عجیب و غریب است، ای جوان، که می‌تواند حیرت‌زده‌ها را با خود همراه کند و صد نوع بلا و خطر به وجود آورد.