گنجور

بخش ۳۱ - در بیان آنک عقل و روح در آب و گل محبوس‌اند هم‌چون هاروت و ماروت در چاه بابل

هم‌چو هاروت و چو ماروت آن دو پاک
بسته‌اند اینجا به چاه سهمناک
عالم سفلی و شهوانی درند
اندرین چه گشته‌اند از جرم‌بند
سحر و ضد سحر را بی‌اختیار
زین دو آموزند نیکان و شرار
لیک اول پند بدهندش که هین
سحر را از ما میاموز و مچین
ما بیاموزیم این سحر ای فلان
از برای ابتلا و امتحان
که امتحان را شرط باشد اختیار
اختیاری نبودت بی‌اقتدار
میلها هم‌چون سگان خفته‌اند
اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند
چونک قدرت نیست خفتند این رده
هم‌چو هیزم‌پاره‌ها و تن‌زده
تا که مرداری در آید در میان
نفخ صور حرص کوبد بر سگان
چون در آن کوچه خری مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد
حرصهای رفته اندر کتم غیب
تاختن آورد سر بر زد ز جیب
موبه موی هر سگی دندان شده
وز برای حیله دم جنبان شده
نیم زیرش حیله بالا آن غضب
چون ضعیف آتش که یابد او حطب
شعله شعله می‌رسد از لامکان
می‌رود دود لهب تا آسمان
صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند
چون شکاری نیستشان بنهفته‌اند
یا چو بازانند و دیده دوخته
در حجاب از عشق صیدی سوخته
تا کله بردارد و بیند شکار
آنگهان سازد طواف کوهسار
شهوت رنجور ساکن می‌بود
خاطر او سوی صحت می‌رود
چون ببیند نان و سیب و خربزه
در مصاف آید مزه و خوف بزه
گر بود صبار دیدن سود اوست
آن تهیج طبع سستش را نکوست
ور نباشد صبر پس نادیده به
تیر دور اولی ز مرد بی‌زره

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هم‌چو هاروت و چو ماروت آن دو پاک
بسته‌اند اینجا به چاه سهمناک
هوش مصنوعی: مانند هاروت و ماروت، این دو پاکیزه در اینجا به چاهی عمیق و ترسناک گرفتار شده‌اند.
عالم سفلی و شهوانی درند
اندرین چه گشته‌اند از جرم‌بند
هوش مصنوعی: در دنیا و میان خواسته‌های نفسانی، افراد گرفتار و در بند گناهان شده‌اند.
سحر و ضد سحر را بی‌اختیار
زین دو آموزند نیکان و شرار
هوش مصنوعی: در صبحگاهان، نیکان و بدکاران، بدون اختیار و خواست خود، به یادگیری سحر و ضد سحر می‌پردازند.
لیک اول پند بدهندش که هین
سحر را از ما میاموز و مچین
هوش مصنوعی: اما ابتدا به او پند می‌دهند که مواظب باشد و اصول سحر را از ما یاد نگیرد و از ما دوری کند.
ما بیاموزیم این سحر ای فلان
از برای ابتلا و امتحان
هوش مصنوعی: بیا از این هنر و魅魅ۀ سحر بیاموزیم، تا در آغاز، در زندگی امتحان و آزمایش شویم.
که امتحان را شرط باشد اختیار
اختیاری نبودت بی‌اقتدار
هوش مصنوعی: آزمایش و امتحان برای تو ضروری است و در شرایطی که اختیاری نداری، بی‌قدرتی را احساس خواهی کرد.
میلها هم‌چون سگان خفته‌اند
اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند
هوش مصنوعی: تمایلات انسانی مانند سگ‌هایی در خواب هستند و در درون‌شان خیر و شر پنهان شده است.
چونک قدرت نیست خفتند این رده
هم‌چو هیزم‌پاره‌ها و تن‌زده
هوش مصنوعی: چون قدرت و توانایی وجود ندارد، این گروه مانند تکه‌های چوب که روی هم افتاده‌اند، بی‌حرکت و بی‌جان مانده‌اند.
تا که مرداری در آید در میان
نفخ صور حرص کوبد بر سگان
هوش مصنوعی: تا زمانی که مردگان برخیزند و در میان صدای شیپور به میدان بیایند، افراد طمع‌کار بر سگان خواهند کوبید.
چون در آن کوچه خری مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد
هوش مصنوعی: وقتی که در آن کوچه، خر مرده‌ای پیدا شد، تمام سگ‌های خوابیده در آنجا بیدار شدند.
حرصهای رفته اندر کتم غیب
تاختن آورد سر بر زد ز جیب
هوش مصنوعی: حرص‌ها و تمایلات پنهان که در دل انسان‌ها وجود دارد، ناگهان به سطح می‌آید و خود را نشان می‌دهد.
موبه موی هر سگی دندان شده
وز برای حیله دم جنبان شده
هوش مصنوعی: هر سگی به خاطر موی خود دندان تیز کرده و به خاطر نیرنگ و فریب، دمش را تکان می‌دهد.
نیم زیرش حیله بالا آن غضب
چون ضعیف آتش که یابد او حطب
هوش مصنوعی: نیمه‌ی پایینی این نقشه، تدبیر و نقشه‌کشی است، و نیمه‌ی بالایی آن خشم و عصبانیت است. مانند آتش ضعیفی که چوب و چوب‌دستی به آن اضافه شود و قدرت بگیرد.
شعله شعله می‌رسد از لامکان
می‌رود دود لهب تا آسمان
هوش مصنوعی: آتش به شدت می‌سوزد و شعله‌های آن به آسمان می‌رسد، در حالی که دود ناشی از آن نیز بالا می‌رود.
صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند
چون شکاری نیستشان بنهفته‌اند
هوش مصنوعی: در این بدن، صدها سگ وجود دارند که به خواب رفته‌اند و چون شکار و فرصتی برای فعالیت ندارند، پنهان مانده‌اند.
یا چو بازانند و دیده دوخته
در حجاب از عشق صیدی سوخته
هوش مصنوعی: شاید مانند عقاب‌هایی باشند که با تمرکز و دقت در پرده‌ای پنهانی، به دنبال شکار محجوب و پنهان از عشق هستند، مانند پرنده‌ای که در آتش عشق سوخته است.
تا کله بردارد و بیند شکار
آنگهان سازد طواف کوهسار
هوش مصنوعی: به محض اینکه شکار را ببیند، به راه می‌افتد و دور کوه‌ها می‌گردد.
شهوت رنجور ساکن می‌بود
خاطر او سوی صحت می‌رود
هوش مصنوعی: دل او به خاطر اشتیاق و نیاز دردی کشیده است و حالا به سمت بهبود و سلامتی حرکت می‌کند.
چون ببیند نان و سیب و خربزه
در مصاف آید مزه و خوف بزه
هوش مصنوعی: وقتی انسان ببیند که در برابرش غذاهایی مانند نان، سیب و خربزه قرار دارد، طعم خوشایند آن‌ها او را به خود جذب می‌کند، اما از طرفی هم ترس از عواقب و نتایج این انتخاب او را در تردید می‌گذارد.
گر بود صبار دیدن سود اوست
آن تهیج طبع سستش را نکوست
هوش مصنوعی: اگر در صبر و تحمل از نوعی لذت ببری، سودی در آن هست. این تحریک کردن عواطف ضعیف تو، چیز خوبی است.
ور نباشد صبر پس نادیده به
تیر دور اولی ز مرد بی‌زره
هوش مصنوعی: اگر صبر وجود نداشته باشد، در آن صورت باید به سراغ شخصی بروی که از نظر قدرت و استقامت ضعیف است و نمی‌تواند به درستی مقابله کند.

حاشیه ها

1396/07/07 20:10
حسین سمالپور بابااحمدی

بهترین حاشیه ای که میتوان بر این شعر نوشت، از شهید مطهری، انسان کامل صفحه 194،عقده های روانی مخفی