اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقان را شادمانی و غم اوست
دستمزد و اجرت خدمت هم اوست
هوش مصنوعی: عاشقان در زندگی خود همواره با شادی و غمی همراهند، و پاداش و نتیجهی خدمت به عشق نیز همین احساسات هستند.
غیر معشوق ار تماشایی بود
عشق نبود هرزه سودایی بود
هوش مصنوعی: اگر غیر از معشوق کسی دیدنی بود، عشق واقعی نبود و صرفاً یک دل باختگی بیمعنا بود.
عشق آن شعلهست کو چون بر فروخت
هرچه جز معشوق باقی جمله سوخت
هوش مصنوعی: عشق مانند آتش است که وقتی شعلهور میشود، تمام چیزهای غیر از محبوب را میسوزاند. در واقع، هر چیزی که جز معشوق باشد در این آتش نابود میشود.
تیغ لا در قتل غیر حق براند
در نگر زان پس که بعد لا چه ماند
هوش مصنوعی: تیغی که فقط در راه حق و به ناحق کشیده میشود، باید دقت کرد که پس از آن چه تاثیری خواهد گذاشت و عواقبش چیست.
ماند الا الله باقی جمله رفت
شاد باش ای عشق شرکتسوز زفت
هوش مصنوعی: جز خدا هیچ چیز دیگری باقی نمانده است. حالا که همه چیز از بین رفته، ای عشق، که سوزانندهی هر گونه وابستگی است، شاد باش.
خود همو بود آخرین و اولین
شرک جز از دیدهٔ احول مبین
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در نهایت و آغاز همه چیز، شرک یا کفر وجود ندارد، مگر اینکه کسی از دید محدود و ناقص خود به آن نگاه کند. در واقع، دیدگاههای سطحی و محدود باعث میشود که افراد به تصورات نادرست دست بزنند.
ای عجب حسنی بود جز عکس آن
نیست تن را جنبشی از غیر جان
هوش مصنوعی: شگفتا که زیبایی جز تصویر آن نیست، و بدن حرکتی از غیر روح ندارد.
آن تنی را که بود در جان خلل
خوش نگردد گر بگیری در عسل
هوش مصنوعی: اگر وجود انسان به خاطر نقصی در روحش دچار مشکل باشد، حتی اگر او را در شیرینی و خوشی هم قرار دهی، نمیتواند به آرامش و خوشبختی واقعی دست یابد.
این کسی داند که روزی زنده بود
از کف این جان جان جامی ربود
هوش مصنوعی: این فرد میداند که روزی زندگی میکرده و از او این زندگی با شروقی خاص برداشت شده است.
وانک چشم او ندیدست آن رخان
پیش او جانست این تف دخان
هوش مصنوعی: اگر چشم او آن چهرههای زیبا را نبیند، جان او در این دود و غبار از بین میرود.
چون ندید او عمر عبدالعزیز
پیش او عادل بود حجاج نیز
هوش مصنوعی: وقتی عمر بن عبدالعزیز را ندید، حجاج نیز در پیش او عادل بود.
چون ندید او مار موسی را ثبات
در حبال سحر پندارد حیات
هوش مصنوعی: وقتی او مار موسی را نمیبیند، زندگی را به خاطر ثبات و قدرت جادو میپندارد.
مرغ کو ناخورده است آب زلال
اندر آب شور دارد پر و بال
هوش مصنوعی: پرندهای که به آب زلال دسترسی ندارد و در عوض به آب شور عادت کرده، نمیتواند به خوبی پرواز کند. این نشاندهنده این است که محیط کثیف و نامناسب، مانع پیشرفت و رشد فرد میشود.
جز به ضد ضد را همی نتوان شناخت
چون ببیند زخم بشناسد نواخت
هوش مصنوعی: انسان تنها از طریق تجربه و مواجهه با چالشها میتواند متوجه واقعیات شود. تنها زمانی که زخم یا آسیب را ببیند، میفهمد که چه چیزی آن را ایجاد کرده و چه احساسی دارد.
لاجرم دنیا مقدم آمدست
تا بدانی قدر اقلیم الست
هوش مصنوعی: بنابراین، دنیا به ما نزدیکتر شده تا بفهمیم ارزش و اهمیت سرزمین اصلی و واقعیمان چه قدر است.
چون ازینجا وا رهی آنجا روی
در شکرخانهٔ ابد شاکر شوی
هوش مصنوعی: زمانی که از این مکان دور شوی و به آنجا بروی، در جایگاهی همچون شکرخانه همیشگی، شکرگزار و سپاسگذار خواهی شد.
گویی آنجا خاک را میبیختم
زین جهان پاک میبگریختم
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در آن مکان، خاک را میکاشتم و از این دنیای ناسالم فرار میکردم.
ای دریغا پیش ازین بودیم اجل
تا عذابم کم بدی اندر وجل
هوش مصنوعی: ای کاش پیش از این، مرگ به سراغم نیامده بود تا عذابی که در اینجا میکشم کمتر شود و در ترس و وحشت نباشم.
حاشیه ها
1392/11/23 13:01
امین کیخا
سودا در فارسی و عربی در چند معنی است سودای فارسی معنی معامله می دهد هر چند در عربی هم بکار می رود ولی سودای عربی سیاه معنی می دهد هر جند فارسی هم آنرا به کار می برد
1400/11/23 16:01
روح اله نجفی زاده
الله اکبر از این زیبایی. من مدتها مانده بودم که چرا میگوید. ادب از که آموختی گفت از بی ادبان. که به صد بهتر شناخت. الله اکبر
بسیار عالی، بسیار زیبا، بسیار زیبا،
غیر معشوق ار تماشایی بود
عشق نبود هرزه سودایی بود
چون ندید او عمر عبدالعزیز
پیش او عادل بود حجاج نیز
حجاج که بود ؟
1403/10/03 11:01
رضا از کرمان
سلام
مقصود حجاج ابن یوسف ثقفی از والیان حکومت اموی که در سختگیری ،خشونت وسفاکی شهره است، بوده.
شاد باشی
لاجرم دنیا مقدم آمدست
تا بدانی قدر اقلیم الست
مگه ما اول تو اقلیم الست نبودیم ؟ مگه از خدا نیومدیم و به خدا نمیریم ؟