بخش ۲۲ - تفاوت عقول در اصل فطرت خلاف معتزله کی ایشان گویند در اصل عقول جزوی برابرند این افزونی و تفاوت از تعلم است و ریاضت و تجربه
این تفاوت عقلها را نیک دان
در مراتب از زمین تا آسمان
هست عقلی همچو قرص آفتاب
هست عقلی کمتر از زهره و شهاب
هست عقلی چون چراغی سرخوشی
هست عقلی چون ستارهٔ آتشی
زانک ابر از پیش آن چون وا جهد
نور یزدانبین خردها بر دهد
عقل جزوی عقل را بدنام کرد
کام دنیا مرد را بیکام کرد
آن ز صیدی حسن صیادی بدید
وین ز صیادی غم صیدی کشید
آن ز خدمت ناز مخدومی بیافت
وآن ز مخدومی ز راه عز بتافت
آن ز فرعونی اسیر آب شد
وز اسیری سبط صد سهراب شد
لعب معکوسست و فرزینبند سخت
حیله کم کن کار اقبالست و بخت
بر خیال و حیله کم تن تار را
که غنی ره کم دهد مکار را
مکر کن در راه نیکو خدمتی
تا نبوت یابی اندر امتی
مکر کن تا وا رهی از مکر خود
مکر کن تا فرد گردی از جسد
مکر کن تا کمترین بنده شوی
در کمی رفتی خداونده شوی
روبهی و خدمت ای گرگ کهن
هیچ بر قصد خداوندی مکن
لیک چون پروانه در آتش بتاز
کیسهای زان بر مدوز و پاک باز
زور را بگذار و زاری را بگیر
رحم سوی زاری آید ای فقیر
زاری مضطر تشنه معنویست
زاری سرد دروغ آن غویست
گریهٔ اخوان یوسف حیلتست
که درونشان پر ز رشک و علتست
بخش ۲۱ - در بیان آنک لطف حق را همه کس داند و قهر حق را همه کس داند و همه از قهر حق گریزانند و به لطف حق در آویزان اما حق تعالی قهرها را در لطف پنهان کرد و لطفها را در قهر پنهان کرد نعل بازگونه و تلبیس و مکر الله بود تا اهل تمیز و ینظر به نور الله از حالیبینان و ظاهربینان جدا شوند کی لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً: گفت درویشی به درویشی که توبخش ۲۳ - حکایت آن اعرابی کی سگ او از گرسنگی میمرد و انبان او پر نان و بر سگ نوحه میکرد و شعر میگفت و میگریست و سر و رو میزد و دریغش میآمد لقمهای از انبان به سگ دادن: آن سگی میمرد و گریان آن عرب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این تفاوت عقلها را نیک دان
در مراتب از زمین تا آسمان
هوش مصنوعی: به خوبی به تفاوتهای عقلها آگاه باش، زیرا آنها در سطوح مختلفی از پایینترین درجه تا بالاترین مرتبه قرار دارند.
هست عقلی همچو قرص آفتاب
هست عقلی کمتر از زهره و شهاب
هوش مصنوعی: عقل انسانی در نوع خود به دو دسته تقسیم میشود: یک دسته عقلهای برتر و پرنور مانند خورشید و دسته دیگر عقلهای کمتر نیرومند و کمرنگ که مانند سیارات یا شهابها هستند.
هست عقلی چون چراغی سرخوشی
هست عقلی چون ستارهٔ آتشی
هوش مصنوعی: عقل مانند چراغی روشن و شاداب است و در عین حال، مانند ستارهای درخشان و پرآتش نیز میتواند باشد.
زانک ابر از پیش آن چون وا جهد
نور یزدانبین خردها بر دهد
هوش مصنوعی: چون ابر کنار برود، نور الهی بر دلهای خردمندان تابیده میشود.
عقل جزوی عقل را بدنام کرد
کام دنیا مرد را بیکام کرد
هوش مصنوعی: عقل محدود باعث شده که عقل کلی و کامل شناخته نشود و در نتیجه، انسان از لذتها و خوشیهای دنیا محروم بماند.
آن ز صیدی حسن صیادی بدید
وین ز صیادی غم صیدی کشید
هوش مصنوعی: زیبایی یک شکارچی را دید و از درد شکار شدن غمگین شد.
آن ز خدمت ناز مخدومی بیافت
وآن ز مخدومی ز راه عز بتافت
هوش مصنوعی: این بیت به ما پیام میدهد که شخصی به خاطر علاقه و محبت به محبوبش دچار سختی و مشکل میشود، و در عوض، محبوب نیز از او دور میشود و به نوعی به او بیاعتنایی میکند. در واقع، فداکاری و خدمت به محبوب همیشه نتیجهای خوشایند ندارد و ممکن است موجب دوری و جدایی شود.
آن ز فرعونی اسیر آب شد
وز اسیری سبط صد سهراب شد
هوش مصنوعی: او از بند فرعون رهایی یافت و به معنای واقعی تبدیل به یک قهرمان قدرتمند و بینظیر شد.
لعب معکوسست و فرزینبند سخت
حیله کم کن کار اقبالست و بخت
هوش مصنوعی: بازی تو عجیب و غریب است و دلتنگی به شدت تو را درگیر کرده. باید از حقهها و فریبها کم کنی، چرا که این زمان، زمان شانس و سرنوشت توست.
بر خیال و حیله کم تن تار را
که غنی ره کم دهد مکار را
هوش مصنوعی: به دور از فریب و تزویر زندگی کن، چرا که انسانهای ثروتمند، راهی برای فریب دادن انسانهای زیرک پیدا نمیکنند.
مکر کن در راه نیکو خدمتی
تا نبوت یابی اندر امتی
هوش مصنوعی: در مسیر انجام کارهای نیک و خدمت به دیگران تدبیر و چارهاندیشی کن تا به مقام و رسالت بزرگتری در میان مردم دست یابی.
مکر کن تا وا رهی از مکر خود
مکر کن تا فرد گردی از جسد
هوش مصنوعی: فریب بده تا از فریب خود رهایی یابی، فریب بده تا از حالت بیجان و بیتحرکی خارج شوی.
مکر کن تا کمترین بنده شوی
در کمی رفتی خداونده شوی
هوش مصنوعی: اگر تدبیر و سیاست داشته باشی و در کارها به طور هوشمندانه عمل کنی، میتوانی به جایگاه بالایی در نزد خدا برسید، حتی اگر در ظاهر به نظر برسد که در موقعیت کمتری هستی.
روبهی و خدمت ای گرگ کهن
هیچ بر قصد خداوندی مکن
هوش مصنوعی: ای گرگ کهن، به تو هشدار میدهم که هیچگاه به قصد خداوندی در این راه نرو و از آن دوری کن.
لیک چون پروانه در آتش بتاز
کیسهای زان بر مدوز و پاک باز
هوش مصنوعی: اما مانند پروانهای که در آتش میرقصد، کیسهای از آن را بر مدوز و پاک کن.
زور را بگذار و زاری را بگیر
رحم سوی زاری آید ای فقیر
هوش مصنوعی: قدرت و زور را کنار بگذار و به جای آن به زاری و طلب یاری بپرداز، زیرا رحم و کمک به درخواست نیازمندانه نزدیکتر میشود، ای بیچاره.
زاری مضطر تشنه معنویست
زاری سرد دروغ آن غویست
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که درد و لذت واقعی به خاطر تحصیلات و نیازهای معنوی است، در حالی که زاری و فریادهای بیاساس فقط نشانهی ضعف و فریب هستند. بخش واقعی و عمیق انسان نیاز به فهم و تجربهای دارد که به معنویت ارتباط دارد.
گریهٔ اخوان یوسف حیلتست
که درونشان پر ز رشک و علتست
هوش مصنوعی: گریهٔ برادران یوسف نشاندهندهٔ نقشهای است که در دل آنها پر از حسادت و انگیزههای پنهان است.
حاشیه ها
1396/07/17 09:10
Golnar Riahi
مصرع (بر حیال و حیله کم تن تار را) به
بر خیال و حیله ..... عِوَض شود