بخش ۱۵۲ - باز جواب گفتن آن امیر ایشان را
گفت نه نه من حریف آن میم
من به ذوق این خوشی قانع نیم
من چنان خواهم که همچون یاسمین
کژ همیگردم چنان گاهی چنین
وارهیده از همه خوف و امید
کژ همیگردم بهر سو همچو بید
همچو شاخ بید گردان چپ و راست
که ز بادش گونه گونه رقصهاست
آنک خو کردست با شادی می
این خوشی را کی پسندد خواجه کی
انبیا زان زین خوشی بیرون شدند
که سرشته در خوشی حق بدند
زانک جانشان آن خوشی را دیده بود
این خوشیها پیششان بازی نمود
با بت زنده کسی چون گشت یار
مرده را چون در کشد اندر کنار
بخش ۱۵۱ - دو بار دست و پای امیر را بوسیدن و لابه کردن شفیعان و همسایگان زاهد: آن شفیعان از دم هیهای اوبخش ۱۵۳ - تفسیر این آیت که وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرةَ لَهیَ الحَیَوانُ لَوْ کانوا یَعْلَمونَ کی در و دیوار و عرصهٔ آن عالم و آب و کوزه و میوه و درخت همه زندهاند و سخنگوی و سخنشنو و جهت آن فرمود مصطفی علیه السلام کی الدُّنیا جیفةٌ وَ طُلّابُها کلابٌ و اگر آخرت را حیات نبودی آخرت هم جیفه بودی جیفه را برای مردگیش جیفه گویند نه برای بوی زشت و فرخجی: آن جهان چون ذره ذره زندهاند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت نه نه من حریف آن میم
من به ذوق این خوشی قانع نیم
هوش مصنوعی: او میگوید که من نمیتوانم با آن موجود جذاب رقابت کنم و از این شادی کوچک راضی هستم.
من چنان خواهم که همچون یاسمین
کژ همیگردم چنان گاهی چنین
هوش مصنوعی: من میخواهم مثل یاسمن، گاهی به این سو و آن سو بروم و دلتنگیها و نازکطبعیهای خود را نشان دهم.
وارهیده از همه خوف و امید
کژ همیگردم بهر سو همچو بید
هوش مصنوعی: از همه ترس و امید رها شدم و مانند بیدی به هر سوی میچرخم.
همچو شاخ بید گردان چپ و راست
که ز بادش گونه گونه رقصهاست
هوش مصنوعی: مانند شاخ بید که به چپ و راست میچرخد و در باد به شکلهای مختلفی میرقصد.
آنک خو کردست با شادی می
این خوشی را کی پسندد خواجه کی
هوش مصنوعی: این شعر به احساساتی اشاره دارد که در پی شادی و خوشحالی حاصل از میگساری و زندگی carefree به وجود میآید. گوینده به نوعی میپرسد که آیا کسی این خوشی را میتواند رد کند یا به آن اهمیت ندهد. در واقع، او به زیبایی و لذتهای زندگی اشاره دارد و میخواهد بداند کی میتواند از این خوشی دست بکشد یا آن را نپسندد.
انبیا زان زین خوشی بیرون شدند
که سرشته در خوشی حق بدند
هوش مصنوعی: پیامبران به خاطر اینکه در خوشی حقی را که در عالم خوشی وجود دارد، شناسایی و درک کردند، از آن خوشی بیرون رفتند.
زانک جانشان آن خوشی را دیده بود
این خوشیها پیششان بازی نمود
هوش مصنوعی: زیرا آنها جانشان طعم آن خوشی را چشیده بود، پس این خوشیها برایشان همچون یک بازی نمایش داده میشد.
با بت زنده کسی چون گشت یار
مرده را چون در کشد اندر کنار
هوش مصنوعی: اگر کسی با معشوق خود که نماد زیبایی است، زندگی کند، چه فرقی میکند که یار مرده را در کنارش داشته باشد؟