اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شفیعان از دم هیهای او
چند بوسیدند دست و پای او
هوش مصنوعی: آن میانجیان از ناله و گریه او، به احترام او دست و پایش را بوسیدند.
کای امیر از تو نشاید کین کشی
گر بشد باده تو بیباده خوشی
هوش مصنوعی: ای امیر، برای تو شایسته نیست که خونریزی کنی؛ اگر بادهی تو نیست، خوشی نیز نخواهد بود.
باده سرمایه ز لطف تو برد
لطف آب از لطف تو حسرت خورد
هوش مصنوعی: شراب که به خاطر لطف تو به من رسیده، باعث شده که آب نیز از روی لطف تو حسرت بخورد.
پادشاهی کن ببخشش ای رحیم
ای کریم ابن الکریم ابن الکریم
هوش مصنوعی: ای رحیم و ای بخشنده، ای فرزند کریم و نیکو، بر ما حکومت کن و ما را ببخش.
هر شرابی بندهٔ این قد و خد
جمله مستان را بود بر تو حسد
هوش مصنوعی: هر نوع شرابی که وجود دارد، تحت تأثیر زیبایی و جذابیت توست و این باعث حسادت دیگران به تو میشود.
هیچ محتاج می گلگون نهای
ترک کن گلگونه تو گلگونهای
هوش مصنوعی: هیچ نیازی به زیبایی گلگونت نداری، زیبایی واقعی را در خودت پیدا کن و از تظاهر به آن دست بردار.
ای رخ چون زهرهات شمس الضحی
ای گدای رنگ تو گلگونهها
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند زهره درخشان است، ای خورشید صبحگاهی! من در برابر زیبایی رنگ تو مانند گدایان گلگون هستم.
باده کاندر خنب میجوشد نهان
ز اشتیاق روی تو جوشد چنان
هوش مصنوعی: نوشیدنی که در ظرف پنهان میجوشد، به خاطر شوق و میل به دیدن تو، به همین شکل شور و هیجان دارد.
ای همه دریا چه خواهی کرد نم
وی همه هستی چه میجویی عدم
هوش مصنوعی: ای دریا، تو چه میخواهی؟ همه هستی در حال حرکت است، پس چرا به دنبال عدم و نبود میگردی؟
ای مه تابان چه خواهی کرد گرد
ای که مه در پیش رویت رویزرد
هوش مصنوعی: ای ماه روشن، چه خواهی کرد از غم و اندوهی که پشت سر توست، ای که ماه در پیش رویت، رنگ پریده و بیحال است.
تاج کرمناست بر فرق سرت
طوق اعطیناک آویز برت
هوش مصنوعی: تو به عنوان برترین و عزیزترین ما، تاج کرم و لطف بر سرت نهادهایم و این طوق از نعمت را برای تو النگوی آویز کردهایم.
تو خوش و خوبی و کان هر خوشی
تو چرا خود منت باده کشی
هوش مصنوعی: تو زیبایی و بهترین حالت را داری، پس چرا خودت را به زحمت میافکنی و از باده و خوشیها طلبکار هستی؟
جوهرست انسان و چرخ او را عرض
جمله فرع و پایهاند و او غرض
هوش مصنوعی: انسان به مانند جوهری است که چرخ زندگیاش تحت تأثیر عوامل و شرایط مختلف قرار میگیرد. تمام این عوامل و شرایط در واقع فرع و پایههایی هستند که وجود او را شکل میدهند، در حالی که خود او هدف و مقصود اصلی است.
ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش
چون چنینی خویش را ارزان فروش
هوش مصنوعی: ای بنده، عقل و هوش و تدبیر تو چه ارزشی دارند اگر اینگونه از خودت ارزان عرضه کنی؟
خدمتت بر جمله هستی مفترض
جوهری چون نجده خواهد از عرض
هوش مصنوعی: خدمت به تو بر تمامی موجودات واجب و ضروری است، زیرا تو همچون جوهری ارزشمند و گرانبها در دل زندگی خواهی درخشید.
علم جویی از کتبها ای فسوس
ذوق جویی تو ز حلوا ای فسوس
هوش مصنوعی: علم و دانش را از کتابها بیاموز، اما لذت و شادی را باید از شیرینیها همچون حلوا پیدا کنی.
بحر علمی در نمی پنهان شده
در سه گز تن عالمی پنهان شده
هوش مصنوعی: در دل سه وجب از وجود یک انسان، دریایی از دانش و علم نهفته است.
می چه باشد یا سماع و یا جماع
تا بجویی زو نشاط و انتفاع
هوش مصنوعی: هر چه که باشد، چه نوشیدن شراب باشد، چه رقص و شادی یا نزدیکی با دیگران، هدف از آن این است که از آن لذت ببری و بهرهی خوبی ببری.
آفتاب از ذرهای شد وام خواه
زهرهای از خمرهای شد جامخواه
هوش مصنوعی: خورشید از یک ذره خلق شده و زهره مثل جامی است که از خمرهای پر شده.
جان بیکیفی شده محبوس کیف
آفتابی حبس عقده اینت حیف
هوش مصنوعی: وجودم بیمعنا و بیکیفیت شده و در تنگنای مشکلات و دردهای این عشق زندانی شدهام. افسوس!
حاشیه ها
در این شعر مولوی به عظمتی که در انسان وجود دارد و در عین حال مشغول به چیزهای کوچک است اشاره دارد.
همه چیز در توست و تو متوسل و مشغول به چیزهای دگر هستی
ای همه دریا چه خواهی کرد نم
وی همه هستی چه میجویی عدم
1395/09/03 08:12
مرضیه نژاد
در خط چهاردهم
چون چنینی خود را ارزان فروش متعارض معنی بیت و مفهوم کلی شعر است چون میگوید ای انسانی گه عقل و تدبیر وهوش در استخدام تست خود را به مساءل عینی بی بها مفروش (نه بفروشً) چون در جای دیگر میگوید
بیقدریم نگر که به هیچم خرید و من
شرمنده أم هنوز خریدار خویش را
بنظر من اشتباه در کلمه را است واگر بجای أن کلمه منفی نا را بگذاریم بدون تغییر در وزن شعر معنا با بقیه ابیات مطابقت میکند
ای غلامت عقل و تدبیرات وهوش
چون چنینی خویش، نا ارزان فروش
1396/09/24 23:11
Reza Abdolahi
چون چنینی خویش را ارزان فروش را بشکل سؤالی بخوانید.
چون ؟؟چنینی ،خویش را ارزان فروش ؟
1399/02/23 08:04
جمشید پیمان
با سلام، :
ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش
چون چنینی، خویش را " ارزان " فروش
در این بیت واژه ی " ارزان" به معنای پر بها و ارزنده است ونه آنگونه که امروز معنایی عام و مصطلح یافته است : کم بها و مقابل گران.
مولانا در مشهور ترین غزلش " بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست" در این بیت به این معنی اشاره دارد :
هرچند مفلسم نپذیرم عقیق خرد
کانِ عقیقریال نادر ارزانم آرزوست!
در هر دو بیت ؛ ارزان به معنی پر بها و ارزشمند و به اصطلاح امروزی " گران" است!