بخش ۱۴ - انکار اهل تن غذای روح را و لرزیدن ایشان بر غذای خسیس
قسم او خاکست گر دی گر بهار
میر کونی خاک چون نوشی چو مار
در میان چوب گوید کرم چوب
مر کرا باشد چنین حلوای خوب
کرم سرگین در میان آن حدث
در جهان نقلی نداند جز خبث
بخش ۱۳ - بیان آنک نور که غذای جانست غذای جسم اولیا میشود تا او هم یار میشود روح را کی اسلم شیطانی علی یدی: گرچه آن مطعوم جانست و نظربخش ۱۵ - مناجات: ای خدای بینظیر ایثار کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قسم او خاکست گر دی گر بهار
میر کونی خاک چون نوشی چو مار
هوش مصنوعی: اگر قسم او خاکست باشد، پس خواهی دید که در دی (زمستان) یا بهار، خاک به چه حالتی درمیآید. مانند اینکه خاک را همچون نوشیدنی در نظر بگیری و او را مانند ماری ببینی.
در میان چوب گوید کرم چوب
مر کرا باشد چنین حلوای خوب
هوش مصنوعی: در میان درخت، کرم چوب به دیگر حشرات میگوید که چه کسی میتواند چنین شیرینی و خوشمزهگی را داشته باشد.
کرم سرگین در میان آن حدث
در جهان نقلی نداند جز خبث
هوش مصنوعی: کرم و مگس فقط در شرایط نامناسب و کثیفی زندگی میکنند و نمیتوانند چیزی جز زشتی و آلودگی را بشناسند.
حاشیه ها
1398/10/08 14:01
مهدی قناعت پیشه
جسم چون اسب ست جان براو سوار
رخش بی رستم چه دارد شاهکار
1403/09/08 01:12
کوروش
بیت اول یعنی چه ؟