گنجور

بخش ۱۱۱ - جواب گفتن خر روباه را

گفت رو رو هین ز پیشم ای عدو
تا نبینم روی تو ای زشت‌رو
آن خدایی که ترا بدبخت کرد
روی زشتت را کریه و سخت کرد
با کدامین روی می‌آیی به من
این چنین سغری ندارد کرگدن
رفته‌ای در خون جانم آشکار
که ترا من ره‌برم تا مرغزار
تا بدیدم روی عزرائیل را
باز آوردی فن و تسویل را
گرچه من ننگ خرانم یا خرم
جانورم جان دارم این را کی خرم
آنچ من دیدم ز هول بی‌امان
طفل دیدی پیر گشتی در زمان
بی‌دل و جان از نهیب آن شکوه
سرنگون خود را درافکندم ز کوه
بسته شد پایم در آن دم از نهیب
چون بدیدم آن عذاب بی‌حجیب
عهد کردم با خدا کای ذوالمنن
برگشا زین بستگی تو پای من
تا ننوشم وسوسهٔ کس بعد ازین
عهد کردم نذر کردم ای معین
حق گشاده کرد آن دم پای من
زان دعا و زاری و ایمای من
ورنه اندر من رسیدی شیر نر
چون بدی در زیر پنجهٔ شیر خر
باز بفرستادت آن شیر عرین
سوی من از مکر ای بئس القرین
حق ذات پاک الله الصمد
که بود به مار بد از یار بد
مار بد جانی ستاند از سلیم
یار بد آرد سوی نار مقیم
از قرین بی‌قول و گفت و گوی او
خو بدزدد دل نهان از خوی او
چونک او افکند بر تو سایه را
دزدد آن بی‌مایه از تو مایه را
عقل تو گر اژدهایی گشت مست
یار بد او را زمرد دان که هست
دیدهٔ عقلت بدو بیرون جهد
طعن اوت اندر کف طاعون نهد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت رو رو هین ز پیشم ای عدو
تا نبینم روی تو ای زشت‌رو
هوش مصنوعی: برو کنار و تا من تو را نبینم، ای زشت‌رو، از مقابل من دور شو.
آن خدایی که ترا بدبخت کرد
روی زشتت را کریه و سخت کرد
هوش مصنوعی: آن خدایی که تو را به بدبختی انداخته، ظاهرت را زشت و نازیبا کرده است.
با کدامین روی می‌آیی به من
این چنین سغری ندارد کرگدن
هوش مصنوعی: با چه رویی به من نزدیک می‌شوی، در حالی که این رفتار تو مانند کرگدن است که هیچ ریزه‌کاری ندارد؟
رفته‌ای در خون جانم آشکار
که ترا من ره‌برم تا مرغزار
هوش مصنوعی: تو با رفتن‌ات در دل و جان من تاثیر عمیق گذاشته‌ای و من مانند یک راهنما و همراه، تو را به دشت و دمنوش می‌برم.
تا بدیدم روی عزرائیل را
باز آوردی فن و تسویل را
هوش مصنوعی: وقتی که چهره عزرائیل را دیدم، دوباره مهارت و قدرت فریب را به یاد آوردم.
گرچه من ننگ خرانم یا خرم
جانورم جان دارم این را کی خرم
هوش مصنوعی: اگرچه من ممکن است به نظر بیایم که ننگین هستم یا مانند یک حیوان بی‌ارزش به حساب می‌آیم، اما هنوز جان دارم و باید بگویم که در حقیقت، من همچنان خرم و شاداب هستم.
آنچ من دیدم ز هول بی‌امان
طفل دیدی پیر گشتی در زمان
هوش مصنوعی: آنچه من از ترس و وحشت فراوان تجربه کردم، تو هم با دیدن آن دچار تغییر و پیری خواهی شد در گذر زمان.
بی‌دل و جان از نهیب آن شکوه
سرنگون خود را درافکندم ز کوه
هوش مصنوعی: بی‌عاطفه و بی‌روح، از صدای دل‌نگرانی آن عظمت، خود را از بالای کوه به زمین پرتاب کردم.
بسته شد پایم در آن دم از نهیب
چون بدیدم آن عذاب بی‌حجیب
هوش مصنوعی: وقتی آن عذاب سخت و بی‌پرده را دیدم، پاهایم در آن لحظه از ترس به شدت بسته شد.
عهد کردم با خدا کای ذوالمنن
برگشا زین بستگی تو پای من
هوش مصنوعی: با خدا عهد کرده‌ام که ای بخشنده، این بندگی و وابستگی را از پای من باز کن.
تا ننوشم وسوسهٔ کس بعد ازین
عهد کردم نذر کردم ای معین
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفته‌ام که دیگر تحت تأثیر وسوسه‌های دیگران قرار نگیرم و این عهد و نذر را کرده‌ام.
حق گشاده کرد آن دم پای من
زان دعا و زاری و ایمای من
هوش مصنوعی: در آن لحظه، خداوند به خاطر دعاها و درخواست‌های من، راه را برای من باز کرد.
ورنه اندر من رسیدی شیر نر
چون بدی در زیر پنجهٔ شیر خر
هوش مصنوعی: اگر به درون من نظر می‌کردی، مانند شیر نر قدرتمند می‌شدی، اما چون در زیر چنگال شیر خر قرار داری، نمی‌توانی به آن قدرت دست یابی.
باز بفرستادت آن شیر عرین
سوی من از مکر ای بئس القرین
هوش مصنوعی: به یادم بیاور آن جوانمرد شجاع را که دوباره به سوی من فرستادی، چون که پیوسته تو در دوستی و یاری با من نیکی نکردی و رفیق خوبی نبودی.
حق ذات پاک الله الصمد
که بود به مار بد از یار بد
هوش مصنوعی: خداوند یکتای بی‌نهایت، حق مطلق است و در دستانی می‌خواهد وجود داشته باشد که از بدی‌ها به دور باشد. ارتباط با افراد نیکو و درست، انسان را از هرگونه آسیب و ضرری حفظ می‌کند.
مار بد جانی ستاند از سلیم
یار بد آرد سوی نار مقیم
هوش مصنوعی: مار بد به جان سلیم آسیب می‌زند و یار بد آدم را به عذاب و آتش می‌کشاند.
از قرین بی‌قول و گفت و گوی او
خو بدزدد دل نهان از خوی او
هوش مصنوعی: از نزدیکی کسی که نه روزنه‌ای به گفت‌وگو دارد و نه قول و قراری، دل خود را دور نگه‌دار و از ویژگی‌های او در امان باش.
چونک او افکند بر تو سایه را
دزدد آن بی‌مایه از تو مایه را
هوش مصنوعی: وقتی او بر تو سایه می‌افکند، آن بی‌ارزش از تو ارزش را می‌رباید.
عقل تو گر اژدهایی گشت مست
یار بد او را زمرد دان که هست
هوش مصنوعی: اگر عقل تو همچون اژدها مست و غافل شد، بدان که یار بد او همان زمرد است که وجود دارد.
دیدهٔ عقلت بدو بیرون جهد
طعن اوت اندر کف طاعون نهد
هوش مصنوعی: عقل تو باید از دیدن او خود را دور کند، زیرا اینکه او را با زبان خود مورد انتقاد قرار دهی، همانند این است که بیماری خطرناکی را به دست بگیری.

حاشیه ها

1397/03/17 15:06
مصطفی

سلام
چهار مصراع اخر رو میتونید توضیح بدید متوجه نمیشم
ممنون

1399/10/28 14:12
Erfun

با سلام خدمت جناب مصطفی
باور قدیمی بر این بوده که زمرد چشم مار و اژدها رو کور میکنه. مولانا میفرماید که اگر عقل تو اژدها باشد، یار بد چشم عقلت را کور می‌کند و عقل تو را بیمار می‌کند.