گنجور

بخش ۹۷ - شرح کردن موسی علیه‌السلام آن چهار فضیلت را جهت پای مزد ایمان فرعون

گفت موسی که اولین آن چهار
صحتی باشد تنت را پایدار
این علل‌هایی که در طب گفته‌اند
دور باشد از تنت ای ارجمند
ثانیا باشد ترا عمر دراز
که اجل دارد ز عمرت احتراز
وین نباشد بعد عمر مستوی
که بناکام از جهان بیرون روی
بلک خواهان اجل چون طفل شیر
نه ز رنجی که ترا دارد اسیر
مرگ‌جو باشی ولی نه از عجز رنج
بلک بینی در خراب خانه گنج
پس به دست خویش گیری تیشه‌ای
می‌زنی بر خانه بی‌اندیشه‌ای
که حجاب گنج بینی خانه را
مانع صد خرمن این یک دانه را
پس در آتش افکنی این دانه را
پیش گیری پیشهٔ مردانه را
ای به یک برگی ز باغی مانده
هم‌چو کرمی برگش از رز رانده
چون کرم این کرم را بیدار کرد
اژدهای جهل را این کرم خورد
کرم کرمی شد پر از میوه و درخت
این چنین تبدیل گردد نیکبخت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت موسی که اولین آن چهار
صحتی باشد تنت را پایدار
هوش مصنوعی: موسی گفت که ابتدا چهار چیز مهم وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کنی تا بدنت سالم و پایدار بماند.
این علل‌هایی که در طب گفته‌اند
دور باشد از تنت ای ارجمند
هوش مصنوعی: ای گرامی، از این عواملی که در طب گفته شده، دوری کن.
ثانیا باشد ترا عمر دراز
که اجل دارد ز عمرت احتراز
هوش مصنوعی: درود بر تو، آرزوی عمر طولانی برایت دارم، زیرا سرنوشت از عمر تو دوری نمی‌کند.
وین نباشد بعد عمر مستوی
که بناکام از جهان بیرون روی
هوش مصنوعی: این که زندگی پس از عمر آدمی یکسان نمی‌ماند و ممکن است او بدون اهداف و آرزوهایش از این دنیا خارج شود.
بلک خواهان اجل چون طفل شیر
نه ز رنجی که ترا دارد اسیر
هوش مصنوعی: این متن به بیان این نکته می‌پردازد که انسان‌ها sometimes آرزوی مرگ را دارند، مانند یک کودک که شیر را طلب می‌کند، نه به خاطر سختی‌ها و رنج‌هایی که متحمل می‌شوند، بلکه به دلیل شیفتگی به پایان زندگی. در واقع، این ابراز احساسات به نوعی نمایشگر ناامیدی و زحمت است که فرد ممکن است تجربه کند.
مرگ‌جو باشی ولی نه از عجز رنج
بلک بینی در خراب خانه گنج
هوش مصنوعی: با جستجوی مرگ، نباید به خاطر ناتوانی و رنج به آن فکر کنی، بلکه باید گنج‌های نهفته در دل ویرانی‌ها را ببینی.
پس به دست خویش گیری تیشه‌ای
می‌زنی بر خانه بی‌اندیشه‌ای
هوش مصنوعی: پس با دستان خودت، تیشه‌ای به دست می‌گیری و بر خانه‌ای می‌زنی که هیچ‌گونه فکر و اندیشه‌ای در آن نیست.
که حجاب گنج بینی خانه را
مانع صد خرمن این یک دانه را
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به گنج درون خانه دست پیدا کنی، نباید به حجاب و مانع آن توجه کنی، چرا که یک دانه می‌تواند صد خرمن محصول به همراه داشته باشد.
پس در آتش افکنی این دانه را
پیش گیری پیشهٔ مردانه را
هوش مصنوعی: آتش را برای این دانه نگذار، باید کارهای بزرگ و شجاعانه را انجام دهی.
ای به یک برگی ز باغی مانده
هم‌چو کرمی برگش از رز رانده
هوش مصنوعی: تو مانند کرمی هستی که تنها به یک برگ از باغی رسیده و از گل‌های زیبای آن رانده شده‌ای.
چون کرم این کرم را بیدار کرد
اژدهای جهل را این کرم خورد
هوش مصنوعی: زمانی که کرمی توانست اژدهای جهل را بیدار کند، خود را در معرض خطر قرار داد و در نهایت، اژدها او را بلعید.
کرم کرمی شد پر از میوه و درخت
این چنین تبدیل گردد نیکبخت
هوش مصنوعی: کرم، که موجودی کوچک و بی‌ارزش است، به درختی پربار و میوه‌دار تبدیل می‌شود. این تغییر و تحول نشان می‌دهد که هر کسی می‌تواند با تلاش و کوشش به موفقیت و خوشبختی دست یابد.

حاشیه ها

1392/10/08 13:01
امین کیخا

پای مزد بر بافتار دستمزد ساخته شده است ولی گویا به خیر مقدم هم مولانا نگاهی داشته است .

1392/10/08 15:01
تاوتک

درود عزیزان پای مزد به حق القدم نزدیک تر مینماید و اینجا بیشتر برای اجر به کار رفته

1392/10/08 15:01
تاوتک

پاداش از پد به معنی با و به و داش به معنی بخشش و هدیه ساخته شده است

1392/10/08 15:01
تاوتک

البته داش به معنی سمت راست هم است

1392/10/08 15:01
تاوتک

بیت آخر کرم به کرمیkarmi (کرم:باغ)تبدیل میشودپر از میوه و درخت

1392/10/08 15:01
تاوتک

چون در بیت یکی مانده به آخر کرم(karam),کرم را بیدار میکند و همان کرم اژدهای جهل را میخورد

1392/10/08 17:01
امین کیخا

پایرنج پس چیست ؟

1392/10/08 17:01
امین کیخا

داشن یا داش هم از دادن است . از این رشته لغت نوداد با معنی خبر زیباست

1392/10/08 21:01
تاوتک

دکتر جان هر دو(پایرنج و پاپای مزد)به معنی حق القدم آمده اند فقط من نمیدانم چرا در فرهنگ ها برای پایرنج یا پارنج پولی که به مطرب ها و نوازندگان میداده اند در قبال انجام کار -که خیلی رنجه هم نمی شده اند-آمده و برای پای مزد وجهی که اطبا و پزشکان میگرفته اند تا بر بالین بیمار حضور یابند

1392/10/10 00:01
تاوتک

شمس جانم سپاس داستانی که فرمودید در همین بخش(97)دفتر اول میباشد .باز هم سپاس برای ابریشم بها که بسیار بجا بود و سوژه ای شد برای سرودن یک شعر فکاهی

1397/09/01 15:12

پیام مرگ و راز زندگی

Death is a stripping away of all that is not you. The secret of life is to “die before you die” and find that there is no death. Eckhart Tolle
مرگ، هر چه را که تو نیستی از بین می برد. راز زندگی این است: مردن قبل از مرگ و درک اینکه مرگی وجود ندارد. " اکهارت توله "
هر چه که تو نیستی شامل جسم (حس های بدنی)، ذهن (شامل افکار، هیجان ها و خاطرات) و دریافت های حسی از دنیاست که همگی ناپایدار و موقتی اند. با فرا رسیدن مرگ، همه این موضوعات آگاهی از بین می روند، ولی خود آگاهی ناب، باقی می ماند.
مرگ جو باشی ولی نه از عجز و رنج
بلکه بینی در خراب خانه، گنج "مولوی"
مرگ جویی"من کاذب" به خاطر نرسیدن به خواسته های سیری ناپذیرش و عادت شدید به ملامت خود است. تمایل به خودکشی از آخرین نقشه های خود کاذب و از بدبختی های انسان اسیر دیکتاتوری خود کاذب و افکار و هیجان های وابسته به آن است! و با بینش و درک عمیق نبودن خود کاذب، بسیار متفاوت است. اما از همین درد و رنج مصراع اول با پرسش گری محققانه و خودنگری بی غرضانه، و البته با جدیت و مراقبه مستمر، به مصراع دوم می رسیم: وقتی از خود می پرسیم که چه کسی یا چه چیزی در درون مان را ملامت می کنیم؟ ملامت کننده کیست؟ ملامت شونده چه کسی است؟ کسی یا چیزی را پیدا نمی کنیم! فکر یا هیجان را پیدا می کنیم ولی صاحب آن یعنی خود کاذب را خیر! و به مصراع دوم شعر مولانا می رسیم یعنی به هیچ بودن فضای بیکران درون و گنج عظیم "خود متعالی"