گنجور

بخش ۹۶ - گفتن موسی علیه‌السلام فرعون را کی از من یک پند قبول کن و چهار فضیلت عوض بستان

هین ز من بپذیر یک چیز و بیار
پس ز من بستان عوض آن را چهار
گفت ای موسی کدامست آن یکی
شرح کن با من از آن یک اندکی
گفت آن یک که بگویی آشکار
که خدایی نیست غیر کردگار
خالق افلاک و انجم بر علا
مردم و دیو و پری و مرغ را
خالق دریا و دشت و کوه و تیه
ملکت او بی‌حد و او بی‌شبیه
گفت ای موسی کدامست آن چهار
که عوض بدهی مرا بر گو بیار
تا بود کز لطف آن وعدهٔ حسن
سست گردد چارمیخ کفر من
بوک زان خوش وعده‌های مغتنم
برگشاید قفل کفر صد منم
بوک از تاثیر جوی انگبین
شهد گردد در تنم این زهر کین
یا ز عکس جوی آن پاکیزه شیر
پرورش یابد دمی عقل اسیر
یا بود کز عکس آن جوهای خمر
مست گردم بو برم از ذوق امر
یا بود کز لطف آن جوهای آب
تازگی یابد تن شورهٔ خراب
شوره‌ام را سبزه‌ای پیدا شود
خارزارم جنت ماوی شود
بوک از عکس بهشت و چار جو
جان شود از یاری حق یارجو
آنچنان که از عکس دوزخ گشته‌ام
آتش و در قهر حق آغشته‌ام
گه ز عکس مار دوزخ هم‌چو مار
گشته‌ام بر اهل جنت زهربار
گه ز عکس جوشش آب حمیم
آب ظلمم کرده خلقان را رمیم
من ز عکس زمهریرم زمهریر
یا ز عکس آن سعیرم چون سعیر
دوزخ درویش و مظلومم کنون
وای آنک یابمش ناگه زبون

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هین ز من بپذیر یک چیز و بیار
پس ز من بستان عوض آن را چهار
هوش مصنوعی: از من یک چیز را بپذیر و سپس جای آن، چهار چیز را به من بده.
گفت ای موسی کدامست آن یکی
شرح کن با من از آن یک اندکی
هوش مصنوعی: گفت: ای موسی، آن چیز خاص چیست؟ کمی از آن را با من توضیح بده.
گفت آن یک که بگویی آشکار
که خدایی نیست غیر کردگار
هوش مصنوعی: یکی از افراد به دیگری گفت که اگر بخواهی حقیقت را به صراحت بیان کنی، باید بگویی که جز خداوند خالق، هیچ خدایی نیست.
خالق افلاک و انجم بر علا
مردم و دیو و پری و مرغ را
هوش مصنوعی: خداوندی که آسمان‌ها و ستاره‌ها را خلق کرده، بر همه موجودات، از انسان و دیو و پری گرفته تا پرندگان نظارت دارد و بر سرشان فرمانروایی می‌کند.
خالق دریا و دشت و کوه و تیه
ملکت او بی‌حد و او بی‌شبیه
هوش مصنوعی: خداوندی که دریا، دشت، کوه و بیابان را آفریده، حکومتی بی‌نهایت و یکتاست که هیچ مشابهی ندارد.
گفت ای موسی کدامست آن چهار
که عوض بدهی مرا بر گو بیار
هوش مصنوعی: موسی، کدام چهار چیز هستند که می‌توانی به جای آنها چیزی به من بدهی؟ آنها را بیاور تا ببینم.
تا بود کز لطف آن وعدهٔ حسن
سست گردد چارمیخ کفر من
هوش مصنوعی: تا وقتی که آن وعده‌ی زیبا از جانب او باشد، پایه‌های کفر من سست می‌شود.
بوک زان خوش وعده‌های مغتنم
برگشاید قفل کفر صد منم
هوش مصنوعی: اگر آن وعده‌های خوب و شیرین تحقق یابند، قفل کفر و ناامیدی من باز می‌شود.
بوک از تاثیر جوی انگبین
شهد گردد در تنم این زهر کین
هوش مصنوعی: اگر عسل شیرین و خوش‌بو در وجودم تأثیر بگذارد، این نفرتی که در وجودم هست، به زهر تبدیل می‌شود.
یا ز عکس جوی آن پاکیزه شیر
پرورش یابد دمی عقل اسیر
هوش مصنوعی: از تصویر آب زلال آن، شیر پاکی پرورش می‌یابد، لحظه‌ای عقل هم در بند است.
یا بود کز عکس آن جوهای خمر
مست گردم بو برم از ذوق امر
هوش مصنوعی: شاید از جانب نوشیدن شراب، مست و سرمست شوم و از لذت آن حالِ خوب را حس کنم.
یا بود کز لطف آن جوهای آب
تازگی یابد تن شورهٔ خراب
هوش مصنوعی: شاید از نوازش آن جوی‌های آب، بدن زمین خشک و شور تازگی بگیرد.
شوره‌ام را سبزه‌ای پیدا شود
خارزارم جنت ماوی شود
هوش مصنوعی: من در میان مشکلات و سختی‌هایم، امید دارم که روزی به سرسبزی و زیبایی برسم و زندگی‌ام به جایی پر از آرامش تبدیل شود.
بوک از عکس بهشت و چار جو
جان شود از یاری حق یارجو
هوش مصنوعی: پس از تماشای تصویر بهشت، جان انسان به یاری خداوند جستجو می‌کند.
آنچنان که از عکس دوزخ گشته‌ام
آتش و در قهر حق آغشته‌ام
هوش مصنوعی: به شدت تحت تأثیر آتش جهنم قرار گرفته‌ام و در خشم الهی غرق شده‌ام.
گه ز عکس مار دوزخ هم‌چو مار
گشته‌ام بر اهل جنت زهربار
هوش مصنوعی: گاهی به شدت تحت تأثیر زهر و خطرات دنیای بدی قرار می‌گیرم و در مقایسه با مردم بهشتی، احساس می‌کنم که مثل ماری زهرآلود شده‌ام.
گه ز عکس جوشش آب حمیم
آب ظلمم کرده خلقان را رمیم
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر جوشش آب حمیم، به شعله‌های خشم دچار می‌شوم و این باعث می‌شود که مردم از من بترسند.
من ز عکس زمهریرم زمهریر
یا ز عکس آن سعیرم چون سعیر
هوش مصنوعی: من از نور و روشنی داغ تابستان مانند سرما و سردی می‌آیم، یا از جلوه‌های آن آتش زنه مثل آتش سوزان می‌مانم.
دوزخ درویش و مظلومم کنون
وای آنک یابمش ناگه زبون
هوش مصنوعی: درد و رنج من به حدی است که احساس می‌کنم در جهنم هستم، و اگر یکباره دست ظلمی به من برسد، عاقبت بدی در انتظارم خواهد بود.

حاشیه ها

1392/10/08 13:01
امین کیخا

عوض عربی است ولی عرب ها بهتر می دانند که بدل را به کار ببرند مثلا / بدل من ذهاب الی السوق ...یعنی بجای اینکه بری بازار .....

1392/10/08 13:01
امین کیخا

شبه که معنی مانستگی بدهد عربی است ولی شبه به معنی سنگ سیاه فارسی است

1392/10/08 13:01
امین کیخا

اشکارا پس از کفر نوبت کندن میخ کین است . یعنی وارون انچه همه کوشمندانه در زدایش ورنکامگی و شهوت رانی می کوشند کینه بسیار مهادین تر و اصلی تر است و خشمگین نشدن و غضب خوردن بسیار برای رونده ارزنده است