گنجور

بخش ۹۴ - باز گفتن موسی علیه‌السلام اسرار فرعون را و واقعات او را ظهر الغیب تا به خبیری حق ایمان آورد یا گمان برد

ز آهن تیره بقدرت می‌نمود
واقعاتی که در آخر خواست بود
تا کنی کمتر تو آن ظلم و بدی
آن همی‌دیدی و بدتر می‌شدی
نقشهای زشت خوابت می‌نمود
می‌رمیدی زان و آن نقش تو بود
هم‌چو آن زنگی که در آیینه دید
روی خود را زشت و بر آیینه رید
که چه زشتی لایق اینی و بس
زشتیم آن تواست ای کور خس
این حدث بر روی زشتت می‌کنی
نیست بر من زانک هستم روشنی
گاه می‌دیدی لباست سوخته
گه دهان و چشم تو بر دوخته
گاه حیوان قاصد خونت شده
گه سر خود را به دندان دده
گه نگون اندر میان آبریز
گه غریق سیل خون‌آمیز تیز
گه ندات آمد ازین چرخ نقی
که شقیی و شقیی و شقی
گه ندات آمد صریحا از جبال
که برو هستی ز اصحاب الشمال
گه ندا می‌آمدت از هر جماد
تا ابد فرعون در دوزخ فتاد
زین بترها که نمی‌گویم ز شرم
تا نگردد طبع معکوس تو گرم
اندکی گفتم به تو ای ناپذیر
ز اندکی دانی که هستم من خبیر
خویشتن را کور می‌کردی و مات
تا نیندیشی ز خواب و واقعات
چند بگریزی نک آمد پیش تو
کوری ادراک مکراندیش تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز آهن تیره بقدرت می‌نمود
واقعاتی که در آخر خواست بود
هوش مصنوعی: از آهن سیاه، قدرتی نمایان می‌شد که آخرین خواسته‌ها را نشان می‌داد.
تا کنی کمتر تو آن ظلم و بدی
آن همی‌دیدی و بدتر می‌شدی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به کمتری از آن ظلم و بدی دست یابی، باید بدی را بهتر ببینی تا از آن بدتر نشوی.
نقشهای زشت خوابت می‌نمود
می‌رمیدی زان و آن نقش تو بود
هوش مصنوعی: خواب‌هایی که می‌دیدی، چهره‌های زشت و ناراحت‌کننده‌ای داشتند. به همین خاطر از آن‌ها فرار می‌کردی، در حالی که آن تصویر، خود تو بودی.
هم‌چو آن زنگی که در آیینه دید
روی خود را زشت و بر آیینه رید
هوش مصنوعی: شخصی به خود نگاه می‌کند و از دیدن خود در آینه احساس بدی پیدا می‌کند، به گونه‌ای که حتی به آینه آسیب می‌زند. این حالت نشان‌دهنده ناپسند بودن منظرۀ خود در ذهن اوست.
که چه زشتی لایق اینی و بس
زشتیم آن تواست ای کور خس
هوش مصنوعی: این چقدر زشت است که تو لایق این زشت از خودت هستی، ای کور خسی که نمی‌فهمی.
این حدث بر روی زشتت می‌کنی
نیست بر من زانک هستم روشنی
هوش مصنوعی: بدی‌های ظاهرت بر من تأثیری ندارد، زیرا من از نور و خوبی سرشارم.
گاه می‌دیدی لباست سوخته
گه دهان و چشم تو بر دوخته
هوش مصنوعی: گاهی می‌دیدی که لباس تو آتش گرفته، در حالی که دهان و چشم تو به شدت به هم دوخته شده‌اند.
گاه حیوان قاصد خونت شده
گه سر خود را به دندان دده
هوش مصنوعی: گاهی ممکن است که حیوانی که پیام‌آور مرگ توست، سرش را به دندان بگیرد و به تو نزدیک شود.
گه نگون اندر میان آبریز
گه غریق سیل خون‌آمیز تیز
هوش مصنوعی: گاهی در میان جریان آب، به حالت نابودی می‌رسم و گاهی در طغیانی از خون، به شدت غرق می‌شوم.
گه ندات آمد ازین چرخ نقی
که شقیی و شقیی و شقی
هوش مصنوعی: گاهی اوقات از این دنیا به تو می‌رسد پیام‌هایی که نشان می‌دهد تو به خاطر بدی‌هایت در سختی هستی و این چرخه‌ی رنج ادامه دارد.
گه ندات آمد صریحا از جبال
که برو هستی ز اصحاب الشمال
هوش مصنوعی: گاهی صداهایی از کوه‌ها به گوش می‌رسد که به ما می‌گویند: تو از کسانی هستی که در سمت چپ قرار داری و سرنوشتت مشخص است.
گه ندا می‌آمدت از هر جماد
تا ابد فرعون در دوزخ فتاد
هوش مصنوعی: گاهی صدای تو از هر چیز بی‌جان به گوش می‌رسید و تا همیشه فرعون در دوزخ گرفتار شد.
زین بترها که نمی‌گویم ز شرم
تا نگردد طبع معکوس تو گرم
هوش مصنوعی: از چیزهایی که نمی‌گویم به خاطر شرم است، تا توضاع روحی‌ات دگرگون نشود و حرارت و شور و شوقی پیدا نکنی.
اندکی گفتم به تو ای ناپذیر
ز اندکی دانی که هستم من خبیر
هوش مصنوعی: من اندکی به تو گفتم، ای کسی که نمی‌پذیری، که از اندکی می‌دانی من چه شخصی هستم و چه دانایی دارم.
خویشتن را کور می‌کردی و مات
تا نیندیشی ز خواب و واقعات
هوش مصنوعی: تو خود را نادیده می‌گرفتی و گیج می‌شدی تا به خواب و واقعیت‌های زندگی فکر نکنی.
چند بگریزی نک آمد پیش تو
کوری ادراک مکراندیش تو
هوش مصنوعی: چند بار می‌توانی فرار کنی، اما باز هم درک و فهم تو کور است؛ تو به خاطر تدبیرهای زیرکانه‌ات فقط خودت را فریب می‌زنی.

حاشیه ها

1392/10/08 06:01
امین کیخا

ناپذیر بسیار زیباست یا ناگروا معنی نا مومن می دهد و بی ایمان