برگردان به زبان ساده
آن یکی آمد زمین را میشکافت
ابلهی فریاد کرد و بر نتافت
هوش مصنوعی: یک نفر به دلیلی در حال تخریب زمین بود که یک آدم نادان فریاد زد و اجازه نداد کارش ادامه پیدا کند.
کین زمین را از چه ویران میکنی
میشکافی و پریشان میکنی
هوش مصنوعی: چرا زمین را از هم میپاشی و درهم میکنی؟
گفت ای ابله برو و بر من مران
تو عمارت از خرابی باز دان
هوش مصنوعی: به شخصی که بیفکر و نادان است، گفته میشود که او بهتر است مرا رها کند، زیرا او باید از ویرانی و مشکلاتی که دارد، عبرت بگیرد و در ساختن زندگیاش بیشتر دقت کند.
کی شود گلزار و گندمزار این
تا نگردد زشت و ویران این زمین
هوش مصنوعی: کی میتواند این باغ و دشتهای گندمزار زیبا شود، اگر این سرزمین زشت و خراب باقی بماند؟
کی شود بستان و کشت و برگ و بر
تا نگردد نظم او زیر و زبر
هوش مصنوعی: کی میشود که باغ و کشت و درختان به نظم و ترتیب خود باقی بمانند و به هم نریزند؟
تا بنشکافی به نشتر ریش چغز
کی شود نیکو و کی گردید نغز
هوش مصنوعی: برای اینکه به عمق و حقیقت یک موضوع پی ببری، باید آن را به دقت بررسی کنی. آیا همیشه نتیجهٔ این بررسی خوب و دلپذیر خواهد بود؟
تا نشوید خلطهاات از دوا
کی رود شورش کجا آید شفا
هوش مصنوعی: برای اینکه مشکلات و دردهایت از بین برود، باید درمان شوی؛ در غیر این صورت، هیجانات و آشفتگیها ادامه خواهد یافت و آرامش به دست نخواهد آمد.
پاره پاره کرده درزی جامه را
کس زند آن درزی علامه را
هوش مصنوعی: کسی که درزی ماهر است، نمیتواند جامه را به راحتی پاره کند.
که چرا این اطلس بگزیده را
بردریدی چه کنم بدریده را
هوش مصنوعی: چرا این پارچه زیبا و ارزشمند را پاره کردی؟ حالا من با این پاره شده چه کار کنم؟
هر بنای کهنه که آبادان کنند
نه که اول کهنه را ویران کنند
هوش مصنوعی: هر ساختار قدیمی که ترمیم و بازسازی شود، نباید به معنای تخریب آنچه که قبلاً وجود داشته باشد باشد.
همچنین نجار و حداد و قصاب
هستشان پیش از عمارتها خراب
هوش مصنوعی: همچنین در کنار کارگران و حرفهمندان مانند نجار، آهنگر و قصاب، قبل از ساختن بناها، خرابکاریهایی وجود دارد.
آن هلیله و آن بلیله کوفتن
زان تلف گردند معموری تن
هوش مصنوعی: هلیله و بلیله که از داروهای medicinal هستند، باعث میشوند که وقتی آنها را مصرف کنیم، بدن دچار آسیب و تضعیف میشود. در واقع، این مواد به جای اینکه مفید باشند، باعث آسیب به سلامتی میگردند.
تا نکوبی گندم اندر آسیا
کی شود آراسته زان خوان ما
هوش مصنوعی: برای اینکه گندم را آرد کنی و از آن نان تهیه کنی، لازم است ابتدا آن را در آسیا بکوبی. بدون این عمل، هیچگاه نمیتوانی از سفرهمان چیزی آماده کنی.
آن تقاضا کرد آن نان و نمک
که ز شستت وا رهانم ای سمک
هوش مصنوعی: او از من خواست که برایش نان و نمک بیاورم، تا بتواند از دست تو رها شود، ای سمک.
گر پذیری پند موسی وا رهی
از چنین شست بد نامنتهی
هوش مصنوعی: اگر نصیحت موسی را بپذیری و از این بدنامی و رسوایی رهایی یابی، در حقیقت به سود خود عمل کردهای.
بس که خود را کردهای بندهٔ هوا
کرمکی را کردهای تو اژدها
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به خواستههای نفسانی خود تن دادهای، خود را کوچک کردهای و به اندازه یک کرم درآمدهای در حالی که توانایی و قدرتی چون اژدها داری.
اژدها را اژدها آوردهام
تا به اصلاح آورم من دم به دم
هوش مصنوعی: من اژدهایی را به همراه خود آوردهام تا به تدریج آن را اصلاح کنم و بهبود ببخشم.
تا دم آن از دم این بشکند
مار من آن اژدها را بر کند
هوش مصنوعی: تا زمانی که دم این موجود بشکند، من آن اژدها را از ریشه در میآورم.
گر رضا دادی رهیدی از دو مار
ورنه از جانت برآرد آن دمار
هوش مصنوعی: اگر راضی باشی و از مشکلات گذر کنی، نجات خواهی یافت؛ اما اگر به نارضایتی ادامه دهی، خطر بزرگی جان تو را تهدید میکند.
گفت الحق سخت استا جادوی
که در افکندی به مکر اینجا دوی
هوش مصنوعی: حق این است که فلان جادو یا فریبی که تو در اینجا به کار بردی، واقعاً سخت و پیچیده است.
خلق یکدل را تو کردی دو گروه
جادوی رخنه کند در سنگ و کوه
هوش مصنوعی: تو با جادو و نیروی خود، مردم یکدل را به دو گروه تقسیم کردی؛ همانطور که جادوگری میتواند در دل سنگ و کوه رخنه کند.
گفت هستم غرق پیغام خدا
جادوی کی دید با نام خدا
هوش مصنوعی: میگوید که در دلایل و پیامهای الهی غرق شدهام و نمیتوانم جادوی کی را با نام خدا ببینم.
غفلت و کفرست مایهٔ جادوی
مشعلهٔ دینست جان موسوی
هوش مصنوعی: غفلت و انکار، زمینهساز فریب و نیرنگی است که دین را به خطر میاندازد و جان کسانی که به حقایق موسوی پایبندند، تحت تأثیر قرار میدهد.
من به جادویان چه مانم ای وقیح
کز دمم پر رشک میگردد مسیح
هوش مصنوعی: من در مقابل جادوگران چه ارزشی دارم، ای بیشرم، در حالی که عیسی (مسیح) از نفس من حسرت میخورد.
من به جادویان چه مانم ای جنب
که ز جانم نور میگیرد کتب
هوش مصنوعی: من در برابر جادوگران چه کارهام، ای جان که کتابها از وجود و نور من بهره میبرند.
چون تو با پر هوا بر میپری
لاجرم بر من گمان آن میبری
هوش مصنوعی: وقتی تو با آسانی و سرخوشی به اوج میروی، طبیعی است که من فکر کنم تو به من توجهی نداری.
هر کرا افعال دام و دد بود
بر کریمانش گمان بد بود
هوش مصنوعی: هر کسی که اعمالش شبیه به کارهای حیوانات وحشی باشد، نباید از انسانهای بزرگ و مهربان انتظار بدی داشته باشد.
چون تو جزو عالمی هر چون بوی
کل را بر وصف خود بینی سوی
هوش مصنوعی: وقتیکه تو بخشی از این جهان هستی، هر بوی خوش را به خاطر ویژگیها و حالت خودت میسنجی و توصیف میکنی.
گر تو برگردی و بر گردد سرت
خانه را گردنده بیند منظرت
هوش مصنوعی: اگر تو بازگردی و به سوی تو، سر تو هم بازگردد، آن وقت خانه، منظرهای گردان و زیبا از تو را به تماشا خواهد نشست.
ور تو در کشتی روی بر یم روان
ساحل یم را همی بینی دوان
هوش مصنوعی: اگر تو در کشتی باشی و دریا را زیر نظر داشته باشی، میتوانی ساحل را هم که در حال نزدیک شدن است، ببینی.
گر تو باشی تنگدل از ملحمه
تنگ بینی جمله دنیا را همه
هوش مصنوعی: اگر تو از درون دل تنگ و ناراحت باشی، تمام دنیا را نیز به صورت محدود و مضطرب میبینی.
ور تو خوش باشی به کام دوستان
این جهان بنمایدت چون گلستان
هوش مصنوعی: اگر تو با دوستانت خوش باشی، این دنیا برایت مانند یک گلستان خواهد بود.
ای بسا کس رفته تا شام و عراق
او ندیده هیچ جز کفر و نفاق
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم ممکن است به دورترین نقاط سفر کنند، اما جز بیاعتقادی و دوپارگی چیز دیگری نبیند.
وی بسا کس رفته تا هند و هری
او ندیده جز مگر بیع و شری
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد به سرزمینهای دوری چون هند و هری رفتهاند، اما آنچه از آنجا دیدهاند تنها خرید و فروش بوده است.
وی بسا کس رفته ترکستان و چین
او ندیده هیچ جز مکر و کمین
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد به سفرهای دور و سرزمینهای خارجی مانند ترکستان و چین میروند، اما هیچ تجربهای از زیباییها و فرهنگ آنجا ندارند و تنها با فریب و دسیسههایی روبرو میشوند.
چون ندارد مدرکی جز رنگ و بو
جملهٔ اقلیمها را گو بجو
هوش مصنوعی: اگر چیزی جز رنگ و بوی محسوس نداشته باشی، بهتر است که تمامی زمینهها و موضوعات را جستجو کنی و هر چیزی را که میتوانی پیدا کنی.
گاو در بغداد آید ناگهان
بگذرد او زین سران تا آن سران
هوش مصنوعی: گاو ناگهان در بغداد ظاهر میشود و بیهیچ معطلی از یک گروه به سوی گروه دیگر میگذرد.
از همه عیش و خوشیها و مزه
او نبیند جز که قشر خربزه
هوش مصنوعی: انسان تنها سطح و ظواهر زندگی را میبیند و از عمق لذتها و شادیها بیخبر میماند، مانند اینکه فقط پوست خربزه را تجربه کند و از طعم واقعی آن بیخبر باشد.
که بود افتاده بر ره یا حشیش
لایق سیران گاوی یا خریش
هوش مصنوعی: کسی که بر سر راه افتاده، آیا او شایسته است که به عنوان علف در نظر گرفته شود، مثل گاو یا الاغی که در حال چرا هستند؟
خشک بر میخ طبیعت چون قدید
بستهٔ اسباب جانش لا یزید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انسان اگر به صورت خشک و بیروح، مانند چوب بر روی میخی بیفتد، هیچ چیز به زندگیاش اضافه نخواهد شد و نمیتواند به رشد و توسعه روحی و معنوی خود بپردازد. در واقع، نیاز به جان و احساس دارد تا بتواند زندگیاش را بهبود بخشد.
وان فضای خرق اسباب و علل
هست ارض الله ای صدر اجل
هوش مصنوعی: این فضا و محیطی که در آن قرار داریم، فراتر از تمامی اسباب و علل دنیوی است. این مکان، سرزمین خداوند است و مقام بالایی دارد.
هر زمان مبدل شود چون نقش جان
نو به نو بیند جهانی در عیان
هوش مصنوعی: هر لحظه تغییر میکند و مانند نقش و نگار، جان انسان همواره تازه و نو میباشد. در هر بار تغییر، او جهانی تازه را به وضوح میبیند.
گر بود فردوس و انهار بهشت
چون فسردهٔ یک صفت شد گشت زشت
هوش مصنوعی: اگر فردوس و نهرهای بهشت هم همچون یک رنگ و یک حالت یکنواخت و بیروح شوند، زیبا و دلنشین نخواهند بود.