گنجور

بخش ۷۳ - شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او

هم‌چنان آمد که او فرموده بود
بوالحَسن از مردمان آن را شنود
که حَسن باشد مرید و امتم
درس گیرد هر صباح از تربتم
گفت من هم نیز خوابش دیده‌ام
وز روان شیخ این بشنیده‌ام
هر صباحی رو نهادی سوی گور
ایستادی تا ضحی اندر حضور
یا مثال شیخ پیشش آمدی
یا که بی‌گفتی شکالش حل شدی
تا یکی روزی بیامد با سعود
گورها را برف نو پوشیده بود
توی بر تو برف‌ها هم‌چون علَم
قُبّه قُبّه دید و شد جانش به غم
بانگش آمد از حظیرهٔ شیخ حیّ
ها اَنَا اَدْعوکَ کی تَسْعیٰ اِلَیّ
هین بیا این سو بر آوازم شتاب
عالم ار برفست روی از من متاب
حال او زان روز شد خوب و بدید
آن عجایب را که اوّل می‌شنید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هم‌چنان آمد که او فرموده بود
بوالحَسن از مردمان آن را شنود
هوش مصنوعی: بوالحسن همچنان به سخنان او گوش داد و آنچه گفته بود را از مردم شنید.
که حَسن باشد مرید و امتم
درس گیرد هر صباح از تربتم
هوش مصنوعی: زیبایی او باعث می‌شود که پیروانش هر روز از درس‌های او بهره‌مند شوند و از وجودش بهره ببرند.
گفت من هم نیز خوابش دیده‌ام
وز روان شیخ این بشنیده‌ام
هوش مصنوعی: او گفت که من نیز خواب او را دیده‌ام و از روح شیخ این موضوع را شنیده‌ام.
هر صباحی رو نهادی سوی گور
ایستادی تا ضحی اندر حضور
هوش مصنوعی: هر روز صبح به سمت گور می‌روی و تا صبح در آنجا ایستاده‌ای.
یا مثال شیخ پیشش آمدی
یا که بی‌گفتی شکالش حل شدی
هوش مصنوعی: یا به مانند شیخی به او نزدیک شدی، یا بدون اینکه چیزی بگویی، مشکل او حل شده است.
تا یکی روزی بیامد با سعود
گورها را برف نو پوشیده بود
هوش مصنوعی: روزی یکی آمد و دید که گورها با برف تازه‌ای پوشیده شده‌اند.
توی بر تو برف‌ها هم‌چون علَم
قُبّه قُبّه دید و شد جانش به غم
هوش مصنوعی: در میان برف‌ها، به زیبایی علم و پرچم‌های بزرگ نگاه کرد و افسردگی جانش را فرا گرفت.
بانگش آمد از حظیرهٔ شیخ حیّ
ها اَنَا اَدْعوکَ کی تَسْعیٰ اِلَیّ
آهای! من می‌خوانمت تا به سمتم بشتابی
هین بیا این سو بر آوازم شتاب
عالم ار برفست روی از من متاب
هوش مصنوعی: بیا به سوی من و به صدایم گوش کن، حتی اگر تمام جهان به سمت دیگری برود، از من دور نشو.
حال او زان روز شد خوب و بدید
آن عجایب را که اوّل می‌شنید
هوش مصنوعی: او از آن روز حالش خوب شد و دید آن شگفتی‌هایی را که قبلاً فقط در موردشان شنیده بود.

خوانش ها

بخش ۷۳ - شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او به خوانش فاطمه زندی