بخش ۷ - معشوق را زیر چادر پنهان کردن جهت تلبیس و بهانه گفتن زن کی ان کید کن عظیم
چادر خود را برو افکند زود
مرد را زن ساخت و در را بر گشود
زیر چادر مرد رسوا و عیان
سخت پیدا چون شتر بر نردبان
گفت خاتونیست از اعیان شهر
مر ورا از مال و اقبالست بهر
در ببستم تا کسی بیگانهای
در نیاید زود نادانانهای
گفت صوفی چیستش هین خدمتی
تا بر آرم بیسپاس و منتی
گفت میلش خویشی و پیوستگیست
نیک خاتونیست حق داند که کیست
خواست دختر را ببیند زیر دست
اتفاقا دختر اندر مکتبست
باز گفت ار آرد باشد یا سبوس
میکنم او را به جان و دل عروس
یک پسر دارد که اندر شهر نیست
خوب و زیرک چابک و مکسب کنیست
گفت صوفی ما فقیر و زار و کم
قوم خاتون مالدار و محتشم
کی بود این کفو ایشان در زواج
یک در از چوب و دری دیگر ز عاج
کفو باید هر دو جفت اندر نکاح
ورنه تنگ آید نماند ارتیاح
بخش ۶ - قصهٔ آن صوفی کی زن خود را بیگانهای بگرفت: صوفیی آمد به سوی خانه روزبخش ۸ - گفتن زن کی او در بند جهاز نیست مراد او ستر و صلاحست و جواب گفتن صوفی این را سرپوشیده: گفت گفتم من چنین عذری و او
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چادر خود را برو افکند زود
مرد را زن ساخت و در را بر گشود
هوش مصنوعی: زن چادر خود را به سرعت کنار زد و به مردی که در برابرش بود، خودش را معرفی کرد و در را برای او باز کرد.
زیر چادر مرد رسوا و عیان
سخت پیدا چون شتر بر نردبان
هوش مصنوعی: زیر چادر، مردی که سرزشتی و رسواییاش آشکار است، به وضوح دیده میشود، مانند شتری که بر نردبان بالا میرود.
گفت خاتونیست از اعیان شهر
مر ورا از مال و اقبالست بهر
هوش مصنوعی: گفتند که او خانمی بسیار مرفه و از افراد برجسته شهر است و از ثروت و خوششانسی برخوردار است.
در ببستم تا کسی بیگانهای
در نیاید زود نادانانهای
هوش مصنوعی: در را بستم تا کسی بیگانه وارد نشود، اما این کار نادانانه بود.
گفت صوفی چیستش هین خدمتی
تا بر آرم بیسپاس و منتی
هوش مصنوعی: صوفی گفت: چه خدمتی لازم است که بدون هیچگونه پاداش یا سپاسی آن را انجام دهم؟
گفت میلش خویشی و پیوستگیست
نیک خاتونیست حق داند که کیست
هوش مصنوعی: او گفت که میل به خویش و ارتباط نزدیک چیز خوبی است و فقط خداوند میداند که چه کسی برای این امر مناسب است.
خواست دختر را ببیند زیر دست
اتفاقا دختر اندر مکتبست
هوش مصنوعی: پسری میخواست دختر را ببیند، غافل از اینکه او در حال حاضر در مدرسه است.
باز گفت ار آرد باشد یا سبوس
میکنم او را به جان و دل عروس
هوش مصنوعی: او میگوید که اگر برنجی از نوع بهترین باشد یا از سبوس، من با علاقه و تمام وجود او را به عنوان عروس انتخاب میکنم.
یک پسر دارد که اندر شهر نیست
خوب و زیرک چابک و مکسب کنیست
هوش مصنوعی: او پسری دارد که در شهر مانند او خوب و زیرک نیست؛ پسرش باهوش و چابک بوده و در کارش موفق است.
گفت صوفی ما فقیر و زار و کم
قوم خاتون مالدار و محتشم
هوش مصنوعی: صوفی گفت ما بیچاره و تحت فشار هستیم و گروهی قوی و با نفوذ از مالداران و صاحبان قدرت وجود دارند.
کی بود این کفو ایشان در زواج
یک در از چوب و دری دیگر ز عاج
هوش مصنوعی: چه کسی این دو را با هم در ازدواج مقایسه کرده است؟ یکی در از چوب است و دیگری در از عاج.
کفو باید هر دو جفت اندر نکاح
ورنه تنگ آید نماند ارتیاح
هوش مصنوعی: هر دو طرف در ازدواج باید با هم همسطح و مناسب باشند؛ در غیر این صورت، زندگی مشترک دشوار و پرتنش خواهد شد و آرامش نخواهد ماند.
حاشیه ها
1392/04/02 23:07
ناشناس
ارتیاح مسرت و خوشحالیست و شادمانی
1395/09/16 17:12
حمید دوست دار مولانا
بعد از بیت
زیر چادر مرد رسوا و عیان
سخت پیدا چون شتر بر نردبان
بیت زیر قرار دارد
از تعجب گفت صوفی چیست این
هرگز این را من ندیدم کیست این؟