بخش ۶۲ - بیان آنک عارف را غذاییست از نور حق کی ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی و قوله الجوع طعام الله یحیی به ابدان الصدیقین ای فی الجوع یصل طعامالله
زانک هر کره پی مادر رود
تا بدان جنسیتش پیدا شود
آدمی را شیر از سینه رسد
شیر خر از نیم زیرینه رسد
عدل قسامست و قسمت کردنیست
این عجب که جبر نی و ظلم نیست
جبر بودی کی پشیمانی بدی
ظلم بودی کی نگهبانی بدی
روز آخر شد سبق فردا بود
راز ما را روز کی گنجا بود
ای بکرده اعتماد واثقی
بر دم و بر چاپلوس فاسقی
قبهای بر ساختستی از حباب
آخر آن خیمهست بس واهیطناب
زرق چون برقست و اندر نور آن
راه نتوانند دیدن رهروان
این جهان و اهل او بیحاصلاند
هر دو اندر بیوفایی یکدلاند
زادهٔ دنیا چو دنیا بیوفاست
گرچه رو آرد به تو آن رو قفاست
اهل آن عالم چو آن عالم ز بر
تا ابد در عهد و پیمان مستمر
خود دو پیغمبر به هم کی ضد شدند
معجزات از همدگر کی بستدند
کی شود پژمرده میوهٔ آن جهان
شادی عقلی نگردد اندهان
نفس بیعهدست زان رو کشتنیست
او دنی و قبلهگاه او دنیست
نفسها را لایقست این انجمن
مرده را درخور بود گور و کفن
نفس اگر چه زیرکست و خردهدان
قبلهاش دنیاست او را مرده دان
آب وحی حق بدین مرده رسید
شد ز خاک مردهای زنده پدید
تا نیاید وحش تو غره مباش
تو بدان گلگونهٔ طال بقاش
بانگ و صیتی جو که آن خامل نشد
تاب خورشیدی که آن آفل نشد
آن هنرهای دقیق و قال و قیل
قوم فرعوناند اجل چون آب نیل
رونق و طاق و طرنب و سحرشان
گرچه خلقان را کشد گردن کشان
سحرهای ساحران دان جمله را
مرگ چوبی دان که آن گشت اژدها
جادویها را همه یک لقمه کرد
یک جهان پر شب بد آن را صبح خورد
نور از آن خوردن نشد افزون و بیش
بل همان سانست کو بودست پیش
در اثر افزون شد و در ذات نی
ذات را افزونی و آفات نی
حق ز ایجاد جهان افزون نشد
آنچ اول آن نبود اکنون نشد
لیک افزون گشت اثر ز ایجاد خلق
در میان این دو افزونیست فرق
هست افزونی اثر اظهار او
تا پدید آید صفات و کار او
هست افزونی هر ذاتی دلیل
کو بود حادث به علتها علیل
بخش ۶۱ - نصیحت دنیا اهل دنیا را به زبان حال و بیوفایی خود را نمودن به وفا طمع دارندگان ازو: گفت بنمودم دغل لیکن ترابخش ۶۳ - تفسیر اوجس فی نفسه خیفة موسی قلنا لا تخف انک انت الاعلی: گفت موسی سحر هم حیرانکنیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زانک هر کره پی مادر رود
تا بدان جنسیتش پیدا شود
هوش مصنوعی: زیرا هر جاندار به سوی مادر خود میرود تا هویت و ویژگیهای خود را از او بگیرد.
آدمی را شیر از سینه رسد
شیر خر از نیم زیرینه رسد
هوش مصنوعی: انسان از وجود خودش چیزهای باارزش و نیکو به دست میآورد، اما برخی نیز از ریشههای پایینتر و نادرست خواستههای بیارزش و نامناسب میگیرند.
عدل قسامست و قسمت کردنیست
این عجب که جبر نی و ظلم نیست
هوش مصنوعی: عدل، توزیع و قسمت کردن چیزهاست و این مسئله عجیبی نیست که در آن جبر وجود ندارد و ظلمی هم در کار نیست.
جبر بودی کی پشیمانی بدی
ظلم بودی کی نگهبانی بدی
هوش مصنوعی: اگر جبر و قضا و قدر وجود داشت، دیگر جایی برای پشیمانی نبود؛ و اگر ظلم و ستم واقعاً به جای نگهبانی بود، دیگر نمیتوانستیم انتظار حمایت داشته باشیم.
روز آخر شد سبق فردا بود
راز ما را روز کی گنجا بود
هوش مصنوعی: روز آخر فرارسیده و این روز، سرنوشت فردا را رقم میزند. رازهای ما چه زمانی برملا خواهد شد؟
ای بکرده اعتماد واثقی
بر دم و بر چاپلوس فاسقی
هوش مصنوعی: ای کسی که به چیزی یا کسی اعتماد کردهای، حواست باشد که این اعتماد میتواند به افراد فاسد و چاپلوس آسیب برساند.
قبهای بر ساختستی از حباب
آخر آن خیمهست بس واهیطناب
هوش مصنوعی: تو بنایی بس زیبا و فریبنده ساختهای که در واقع تنها حبابی است. این سازه به نظر محکم میآید، اما در اصل از تاروپود بسیار سست و ناپایداری تشکیل شده است.
زرق چون برقست و اندر نور آن
راه نتوانند دیدن رهروان
هوش مصنوعی: زیبایی مانند نوری است که درخشان میدرخشد و کسانی که در آن نور هستند، نمیتوانند راه خود را ببینند.
این جهان و اهل او بیحاصلاند
هر دو اندر بیوفایی یکدلاند
هوش مصنوعی: این دنیا و مردمش هر دو بیفایدهاند و در نیرنگ و بیوفایی همگی یکدل و همنظر هستند.
زادهٔ دنیا چو دنیا بیوفاست
گرچه رو آرد به تو آن رو قفاست
هوش مصنوعی: انسانها مثل دنیا هستند و به خوبی و وفاداری نمیتوان به آنها اعتماد کرد. حتی اگر کسی به ظاهر به تو توجه کند و محبت نشان دهد، در واقع ممکن است در دل بیوفا باشد.
اهل آن عالم چو آن عالم ز بر
تا ابد در عهد و پیمان مستمر
هوش مصنوعی: ساکنان آن دنیا، همانطور که از آن دنیا آگاه هستند، تا ابد در یک توافق و ارتباط پایدار باقی خواهند ماند.
خود دو پیغمبر به هم کی ضد شدند
معجزات از همدگر کی بستدند
هوش مصنوعی: آیا ممکن است دو پیامبر با یکدیگر دشمن شوند؟ آیا معجزات آنها از یکدیگر گرفته شده است؟
کی شود پژمرده میوهٔ آن جهان
شادی عقلی نگردد اندهان
هوش مصنوعی: آیا میوهٔ آن دنیا که سرشار از شادی است، هرگز پژمرده خواهد شد؟ عقل به ما چنین نمیگوید.
نفس بیعهدست زان رو کشتنیست
او دنی و قبلهگاه او دنیست
هوش مصنوعی: نفس انسانی به خاطر عدم وفاداریاش، قابلیت کشتن را دارد و وابسته به دنیا و امور دنیوی است.
نفسها را لایقست این انجمن
مرده را درخور بود گور و کفن
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که در این جمع، فقط افرادی که زنده و شاداب هستند باید حضور داشته باشند و برای مردگان تنها قبر و کفن مناسب است. به عبارتی، انجمن باید مظهر زندگی و روح باشد و نه مکانی برای مردگان.
نفس اگر چه زیرکست و خردهدان
قبلهاش دنیاست او را مرده دان
هوش مصنوعی: اگرچه نفس انسان هوشمند و باهوش است و چیزهای زیادی میداند، اما اگر تنها به دنیا و مادیات وابسته باشد، میتوان او را مرده تصور کرد.
آب وحی حق بدین مرده رسید
شد ز خاک مردهای زنده پدید
هوش مصنوعی: آب وحی الهی به این مرده رسید و از خاک این مرده، زندگی تازهای به وجود آمد.
تا نیاید وحش تو غره مباش
تو بدان گلگونهٔ طال بقاش
هوش مصنوعی: هرگز مغرور نشو تا زمانی که وحشت تو بر حاضری نیفتد، زیرا زمانی که تو به آن زیبایی دست یابی، میتوانی مطمئن باشی که ماندگار خواهد بود.
بانگ و صیتی جو که آن خامل نشد
تاب خورشیدی که آن آفل نشد
هوش مصنوعی: صدایی را جستجو کن که با وجود تابش خورشید، خاموش و محو نشود.
آن هنرهای دقیق و قال و قیل
قوم فرعوناند اجل چون آب نیل
هوش مصنوعی: هنرهای ظریف و ترفندهای فریبنده، همانند قوم فرعون هستند که در برابر زندگی و سرنوشت ناپایدار، همچون آب نیل زودگذرند.
رونق و طاق و طرنب و سحرشان
گرچه خلقان را کشد گردن کشان
هوش مصنوعی: زیبایی و جاذبهی طبع و سحر آنها هرچند مردم را به سوی خود میکشاند، اما همچنان برایشان دشوار است.
سحرهای ساحران دان جمله را
مرگ چوبی دان که آن گشت اژدها
هوش مصنوعی: سحر و جادوهای ساحران را به خیال نینداز، چرا که سرنوشت تمام چیزها به یک پایان میرسد و آن پایان میتواند به شکل یک موجود خطرناک همچون اژدها باشد.
جادویها را همه یک لقمه کرد
یک جهان پر شب بد آن را صبح خورد
هوش مصنوعی: همه جادوها را در یک جا جمع کرد و یک دنیا پر از تاریکی را صبح روشن کرد.
نور از آن خوردن نشد افزون و بیش
بل همان سانست کو بودست پیش
هوش مصنوعی: نور اضافهای از خوردن به دست نمیآید و همان نوری هست که از گذشته وجود داشته است.
در اثر افزون شد و در ذات نی
ذات را افزونی و آفات نی
هوش مصنوعی: به دلیل افزایش و زیادتر شدن اثرات، در ذات نی نیز افزونی و مشکلاتی وجود دارد.
حق ز ایجاد جهان افزون نشد
آنچ اول آن نبود اکنون نشد
هوش مصنوعی: وجود حق از به وجود آمدن دنیا افزایش نیافته است؛ آنچه که در ابتدا بود، اکنون هم همانگونه باقی مانده است.
لیک افزون گشت اثر ز ایجاد خلق
در میان این دو افزونیست فرق
هوش مصنوعی: اما تأثیر به وجود آمده از خلق، بیشتر شده است. در این میان، تفاوتی بین این دو افزونی وجود دارد.
هست افزونی اثر اظهار او
تا پدید آید صفات و کار او
هوش مصنوعی: اثر و نشانه وجود او به حدی زیاد است که صفات و ویژگیهای او به وضوح نمایان میشود.
هست افزونی هر ذاتی دلیل
کو بود حادث به علتها علیل
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، به خاطر علتهایش به وجود آمده و افزایش آن نیز به دلیل همان علل است. اگر چیزی به وجود آید، ضروری است که به علتهای آن توجه کنیم، زیرا علتها به تحولی در ذات آن میانجامند.
حاشیه ها
1392/08/13 14:11
محسن مخابری
نور از آن خوردن نشد افزون و بیش
بل همان سانست کو بودست پیش
در اثر افزون شد و در ذات نی
ذات را افزونی و آفات نی
------------------------------------
آیا این همان چیزی نیست که بعدها به نام قانون بقای ماده و انرژی شناخته شد؟
1392/08/13 14:11
امین کیخا
محسن جان نه مولانا استاد اخلاق است برای خود علی ابن ابی طالب ع هم وقتی چشم درد گرفت استادی ار جندی شاپور خواستند که به مدینه برود و ایشان گفت من خوش نمی دارم کسی برایم چنین راهی بیاید .
1395/04/04 13:07
رضا
بانگ و صیتی جو که آن خامل نشد
یاب خورشیدی که آن آفل نشد
1403/05/15 05:08
کوروش
اهل آن عالم چو آن عالم ز بر
تا ابد در عهد و پیمان مستمر
منظور از (بر) چیست
1403/05/15 05:08
کوروش
تا نیاید وحش تو غره مباش
تو بدان گلگونهٔ طال بقاش
یعنی چه