اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود شاهی بود او را بندهای
مرده عقلی بود و شهوتزندهای
هوش مصنوعی: یک پادشاه بود و بندهای داشت که عقلش مرده و برای هوسهایش زنده بود.
خردههای خدمتش بگذاشتی
بد سگالیدی نکو پنداشتی
هوش مصنوعی: تو نشانههای خدمت او را کم اهمیت شمردی و به اشتباه آنها را نیکو پنداشتی.
گفت شاهنشه جرااش کم کنید
ور بجنگد نامش از خط بر زنید
هوش مصنوعی: شاهنشاه فرمان دادند که اگر جنگی در بگیرد، نام او را از روی جریدهها و سجلها پاک کنید.
عقل او کم بود و حرص او فزون
چون جرا کم دید شد تند و حرون
هوش مصنوعی: عقل او اندک بود و میل و نگاهش به دنیا زیاد، لذا وقتی که نتوانست آنچه را میخواست به دست آورد، ناگهان عصبانی و بیصبر شد.
عقل بودی گرد خود کردی طواف
تا بدیدی جرم خود گشتی معاف
هوش مصنوعی: عقل تو مانند یک دوربین است که دور خود میچرخد تا به عیب و اشتباهات خود نگاه کند و در این فرایند متوجه میشود که در واقع از خطاهایش معاف شده است.
چون خری پابسته تندد از خری
هر دو پایش بسته گردد بر سری
هوش مصنوعی: زمانی که فردی در شرایط سخت و محدود کنندهای قرار گیرد، نمیتواند به راحتی حرکت کند یا آزادی عمل داشته باشد. مانند الاغی که پایش بسته شده و به همین دلیل نمیتواند آزادانه حرکت کند و به گامهای خود ادامه دهد.
پس بگوید خر که یک بندم بسست
خود مدان کان دو ز فعل آن خسست
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که نباید به ظواهر و رفتارهای دیگران توجه کرد، زیرا ممکن است هر شخصی به دلیل شرایط خاص خود، احساسات و ویژگیهای متفاوتی داشته باشد. به عبارت دیگر، شناسایی و قضاوت درباره افراد نباید صرفاً بر اساس یک جنبه یا یک حادثه خاص باشد.
حاشیه ها
1392/10/04 00:01
امین کیخا
شهوتران می شود ورن کامه
1392/10/04 00:01
امین کیخا
تند خو به فارسی برازنده می شود زست با ضمه نخست و زوش هن یعنی عبوس
چون خری پابسته تندد از خری
هر دو پایش بسته گردد بر سری
پس بگوید خر که یک بندم بسست
خود مدان کان دو ز فعل آن خسست
یعنی چه ؟
1403/05/04 20:08
رضا از کرمان
سلام
وقتی الاغی چموشی وسرکشی میکند دو پای او را به هم میبندند که طغیان نکند واگر بگوید یک بند برای من بس است از اوقبول نکن که این دو بند به واسطه اعمال پست او بر او بسته شده است .
یکی از غلامان پادشاه که بسیار حریص وکم عقل بود به حکم شاه جیره اش کم گردید و غلام بجای ریشه یابی اصل موضوع شروع به تند گویی وپرخاش میکند وبقول مولانا اگر او عقل داشت گرد خود طواف میکرد وعلت را در خود میدید
شاه استعاره از خداوند وغلام میتواند هریک از ما باشد که در هنگام وقوع هر امر ناخوشایند وکاستی بجای واکاوی اعمال خودمان ، یا شاه یا دیگران را مقصر موضوع دانسته وفرا فکنی را شروع میکنیم وبجای نقادی خود ، از روی توهم وخودبینی دنبال مقصر بیرونی هستیم .