برگردان به زبان ساده
بعد سالی چند بهر رزق و کشت
شاعر از فقر و عَوَز محتاج گشت
هوش مصنوعی: پس از چند سال تلاش برای به دست آوردن روزی و کشت، شاعر به خاطر فقر و نیازمندی به وضعیت دشواری افتاد.
گفت وقت فقر و تنگی دو دست
جست و جوی آزموده بهترست
هوش مصنوعی: در زمان فقر و تنگدستی، بهتر است از تجربه و دانش کسانی که در این زمینه آگاه هستند، بهرهمند شویم و به کمک آنها از مشکلات عبور کنیم.
درگهی را که آزمودم در کرم
حاجت نو را بدان جانب برم
هوش مصنوعی: به جایی که کرم و بخشش را آزمودهام، درخواستم را به سوی آنجا میبرم.
معنی الله گفت آن سیبویه
یولهون فی الحوائج هم لدیه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خداوند به آن کسی که در دعا و نیازمندیها به او توجه دارد، میآموزد و کمک میکند. به عبارت دیگر، کسانی که در تلاش برای برآورده کردن نیازها و دعاهایشان هستند، همواره تحت نظر و حمایت الهی قرار دارند.
گفت الهنا فی حوائجنا الیک
والتمسناها وجدناها لدیک
هوش مصنوعی: ما در نیازهایمان به تو دعا کردیم و وقتی از تو خواستیم، توانستیم آن را در نزد تو پیدا کنیم.
صد هزاران عاقل اندر وقت درد
جمله نالان پیش آن دیان فرد
هوش مصنوعی: در زمان مشکلات و دردها، خیلی از افراد هوشمند و عاقل به آن شخصیتی که فرزانه و داناست، مراجعه میکنند و از او یاری میطلبند.
هیچ دیوانهٔ فلیوی این کند
بر بخیلی عاجزی کدیه تند
هوش مصنوعی: هیچ دیوانهای از فلیو نمیتواند بر بخلی و کینهتوزی کسی که به تندخویی مشهور است، غلبه کند.
گر ندیدندی هزاران بار بیش
عاقلان کی جان کشیدندیش پیش
هوش مصنوعی: اگر عاقلان هزاران بار بیشتری را نمیدیدند، آیا جان خود را به خاطر آنچه نمیدانستند میکشتند؟
بلک جملهٔ ماهیان در موجها
جملهٔ پرندگان بر اوجها
هوش مصنوعی: تمام ماهیها در امواج دریا و همه پرندگان در آسمانهای بلند حضور دارند.
پیل و گرگ و حیدر اشکار نیز
اژدهای زفت و مور و مار نیز
هوش مصنوعی: جاندارانی همچون فیل و گرگ و شیر، به وضوح نشاندهندهی قدرت و خطر هستند، همچنین موجودات دیگری چون اژدها و موریانه نیز در دنیا وجود دارند که هر کدام به نوعی نمایانگر چالشها و تهدیدات مختلف میباشند.
بلک خاک و باد و آب و هر شرار
مایه زو یابند هم دی هم بهار
هوش مصنوعی: زمین و باد و آب و هر شعلهای، همه از او بهرهمند میشوند، چه در فصل سرد و چه در فصل بهار.
هر دمش لابه کند این آسمان
که فرو مگذارم ای حق یک زمان
هوش مصنوعی: هر لحظه آسمان با زاری از تو میخواهد که یک بار هم که شده، به او توجه کن و او را به حال خودش رها نکن.
استن من عصمت و حفظ تو است
جمله مطوی یمین آن دو دست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وجود من وابسته به عصمت و حفاظت توست، و به نوعی تو پشتیبان و نگهدار من هستی. در واقع، نیروی من از حمایت تو نشأت میگیرد و به تو اشاره دارد که در مواقع سختی و نیاز، تکیهگاه من هستی.
وین زمین گوید که دارم بر قرار
ای که بر آبم تو کردستی سوار
هوش مصنوعی: این زمین میگوید که من در جای خود ثابت هستم، ای کسی که تو را بر روی آب سوار کردهام.
جملگان کیسه ازو بر دوختند
دادن حاجت ازو آموختند
هوش مصنوعی: همهی نیازها و خواستهها را از او یاد گرفتند و به خاطر او کیسهای برای خود درست کردند.
هر نبیی زو برآورده برات
استعینوا منه صبرا او صلات
هوش مصنوعی: هر پیامبری از او خواسته است که به کمکش بیاید و صبر و نماز را از او بخواهد.
هین ازو خواهید نه از غیر او
آب در یم جو مجو در خشک جو
هوش مصنوعی: ببینید، از خداوند طلب کنید و نه از دیگران. مانند اینکه در دریا دنبال آب میگردید، در حالی که در جوی خشک چیزی پیدا نخواهید کرد.
ور بخواهی از دگر هم او دهد
بر کف میلش سخا هم او نهد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، او از دیگران هم میتواند به تو بدهد، زیرا او همیشه با generosity و سخاوت به اطرافیانش کمک میکند.
آنک مُعرِض را ز زر قارون کند
رو بدو آری به طاعت چون کند
هوش مصنوعی: کسی که در درد و رنج است، اگر با ثروت گرانبهایی مانند زر و سیم مواجه شود، آیا میتواند به اطاعت و فرمانبرداری درآید؟
بار دیگر شاعر از سودای داد
روی سوی آن شه محسن نهاد
هوش مصنوعی: شاعر دوباره از احساسات و آرزوهای خود بهره میگیرد و به سمت آن بزرگمرد محسن میرود.
هدیهٔ شاعر چه باشد شعر نو
پیش محسن آرد و بنهد گرو
هوش مصنوعی: شاعر چه چیزی را به محسن هدیه میدهد؟ شعر جدیدی که از دلش میآید و آن را پیش او میگذارد.
محسنان با صد عطا و جود و بر
زر نهاده شاعران را منتظر
هوش مصنوعی: خوبان با بخششها و مهربانیهای بسیار، شاعران را در انتظار خود نگه داشتهاند.
پیششان شعری به از صدتنگ شعر
خاصه شاعر کو گهر آرد ز قعر
هوش مصنوعی: در حضور آنها، شعری که چه بسا از صد شعر دیگر برتر باشد، ارزش بیشتری دارد، چرا که شاعر میتواند گوهرهای ناب را از اعماق بیرون بیاورد.
آدمی اول حریص نان بود
زانک قوت و نان ستون جان بود
هوش مصنوعی: انسان در ابتدا به دنبال نان و خوراک بود، زیرا نان و غذا پایه و اساس زندگی او را تشکیل میدهد.
سوی کسب و سوی غصب و صد حیل
جان نهاده بر کف از حرص و امل
هوش مصنوعی: به سمت کسب و کار و به سمت غصب، با هزاران ترفند جانم را به خطر انداختم به خاطر حرص و آرزو.
چون بنادر گشت مستغنی ز نان
عاشق نامست و مدح شاعران
هوش مصنوعی: زمانی که بندرها از نیاز به نان بینیاز شدند، نام عاشق و مدح شاعران به وقوع پیوست.
تا که اصل و فصل او را بر دهند
در بیان فضل او منبر نهند
هوش مصنوعی: تا زمانی که ریشه و نسب او را معرفی کنند، برای بیان فضائل و ویژگیهای او، منبری ترتیب میدهند.
تا که کر و فر و زر بخشی او
همچو عنبر بو دهد در گفت و گو
هوش مصنوعی: تا زمانی که او از نعمات و ثروت خود به دیگران بدهد، مانند بوی خوش عنبر در کلام و گفتوگو میباشد.
خلق ما بر صورت خود کرد حق
وصف ما از وصف او گیرد سبق
هوش مصنوعی: خداوند انسانها را به شکل خود آفرید و ویژگیهای ما از ویژگیهای او الهام گرفته است.
چونک آن خلاق شکر و حمدجوست
آدمی را مدحجویی نیز خوست
هوش مصنوعی: چون خداوند خالق خوشیها و شکرگزاری است، انسان نیز خواه ناخواه به ستایش و تعریف از دیگران تمایل دارد.
خاصه مرد حق که در فضلست چست
پر شود زان باد چون خیک درست
هوش مصنوعی: مردان حقیقت به ویژه کسانی که در فضیلت و خوبی سرآمدند، وقتی از خوبیها و فضائل پر میشوند، مانند خیکی که به درستی پر شده است، سرشار و پر انرژی میگردند.
ور نباشد اهل زان باد دروغ
خیک بدریدست کی گیرد فروغ
هوش مصنوعی: اگر کسی اهل حقیقت نباشد، در اثر دروغ و ناپاکی، شأن و اعتبارش از بین میرود و دیگر نور و روشنی را به دست نخواهد آورد.
این مثل از خود نگفتم ای رفیق
سرسری مشنو چو اهلی و مفیق
هوش مصنوعی: این عبارتی که عرض میکنم را به طور سطحی نپذیر، زیرا مانند کسی که در قفس است و عمیقاً نمیفهمد، نیست.
این پیمبر گفت چون بشنید قدح
که چرا فربه شود احمد به مدح
هوش مصنوعی: این پیامبر فرمود هنگامی که چیزی به او گفته شد، با شگفتی پرسید چرا باید احمد به خاطر ستایش، از خود بزرگتر به نظر برسد؟
رفت شاعر پیش آن شاه و ببرد
شعر اندر شکر احسان کان نمرد
هوش مصنوعی: شاعر به نزد شاه رفت و با شعرش او را خوشحال کرد، زیرا با این کار، لطف و محبت او را برجسته کرده و نشان داد که شاه هرگز در دلها فراموش نمیشود.
محسنان مردند و احسانها بماند
ای خنک آن را که این مرکب براند
هوش مصنوعی: محسنها و نیکوکاران از دنیا رفتند، اما کارهای نیک و احسانهایشان باقی ماند. خوشا به حال کسی که بتواند به این کارهای خوب ادامه دهد.
ظالمان مردند و ماند آن ظلمها
وای جانی کو کند مکر و دها
هوش مصنوعی: ظالمان از بین رفتند اما ظلمها و ستمهایشان باقی مانده است. حالا چه کسی میتواند از این مکر و فریبها جلوگیری کند؟
گفت پیغامبر خنک آن را که او
شد ز دنیا ماند ازو فعل نکو
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: خوشا به حال کسی که از این دنیا رفت و یاد و اعمال نیکو از او به جا ماند.
مرد محسن لیک احسانش نمرد
نزد یزدان دین و احسان نیست خرد
هوش مصنوعی: مرد نیکوکار، کارهای نیکش نزد خداوند فراموش نخواهد شد و در دین، نیکی و احسان به شمار میآید.
وای آنکو مرد و عصیانش نمود
تا نپنداری به مرگ او جان ببرد
هوش مصنوعی: افسوس بر کسی که در برابر نافرمانیاش مرد، تا آنجا که فکر نکنی با مرگش جانش از دست میرود.
این رها کن زانک شاعر بر گذر
وامدارست و قوی محتاج زر
هوش مصنوعی: این را رها کن چون شاعر در مسیری است که به قرض نیاز دارد و فرد قوی به طلا احتیاج دارد.
برد شاعر شعر سوی شهریار
بر امید بخشش و احسان پار
هوش مصنوعی: شاعر شعرش را به سوی پادشاه میفرستد با امید اینکه مورد بخشش و نیکی او قرار بگیرد.
نازنین شعری پر از در درست
بر امید و بوی اکرام نخست
هوش مصنوعی: شاعر به زیبایی و لطافتی اشاره دارد که در امید و فضایی مملو از محبت و احترام قرار دارد. این شعر نشاندهنده احساساتی عمیق و دلنشین است که از دل برمیخیزد.
شاه هم بر خوی خود گفتش هزار
چون چنین بد عادت آن شهریار
هوش مصنوعی: شاه به خود فکر کرد و گفت: هزار بار که این شهریار به چنین بدی عادت کرده است.
لیک این بار آن وزیر پر ز جود
بر براق عز ز دنیا رفته بود
هوش مصنوعی: اما این بار وزیر بخشنده بر روی اسب زیبای این دنیا سفر کرده بود.
بر مقام او وزیر نو رئیس
گشته لیکن سخت بیرحم و خسیس
هوش مصنوعی: وزیر تازهای به مقام او منصوب شده، اما او بسیار بیرحم و خسیس است.
گفت ای شه خرجها داریم ما
شاعری را نبود این بخشش جزا
هوش مصنوعی: ای پادشاه، ما هزینههایی داریم و برای شاعری که به جزای خود نرسیده، چیزی باقی نمانده است.
من به ربع عشر این ای مغتنم
مرد شاعر را خوش و راضی کنم
هوش مصنوعی: من میخواهم با کمترین زحمتی، تو را راضی کنم و این فرصت را غنیمت بشمارم.
خلق گفتندش که او از پیشدست
ده هزاران زین دلاور برده است
هوش مصنوعی: مردم گفتند او از بین ده هزار دلاور، از پیشرفت و مهارتش بسیار جلوتر است.
بعد شکر کلک خایی چون کند
بعد سلطانی گدایی چون کند
هوش مصنوعی: پس از اینکه شکر و نعمت را دریافت کردی، چگونه میتوانی به نقش و موقعیت دیگران بیتوجه باشی؟ وقتی که به مقام و قدرت میرسی، چگونه میتوانی خود را در جایگاه نیازمندی ببینی؟
گفت بفشارم ورا اندر فشار
تا شود زار و نزار از انتظار
هوش مصنوعی: گفت اگر او را تحت فشار قرار دهم، ممکن است به خاطر انتظار به شدت نگران و آشفته شود.
آنگه ار خاکش دهم از راه من
در رباید همچو گلبرگ از چمن
هوش مصنوعی: اگر خاک او را به دست بگیرم، همچون گلی که از چمن چیده شده، او مرا به سوی خود جذب میکند.
این به من بگذار که استادم درین
گر تقاضاگر بود هر آتشین
هوش مصنوعی: این موضوع را به خودت بسپار که استاد من است، اگر کسی بخواهد، هر شخصی که آتشین و پرشور باشد.
از ثریا گر بپرد تا ثری
نرم گردد چون ببیند او مرا
هوش مصنوعی: اگر ستارهای از آسمان به زمین بیفتد، زمین به خاطر دیدن من نرم و لطیف میشود.
گفت سلطانش برو فرمان تراست
لیک شادش کن که نیکوگوی ماست
هوش مصنوعی: سلطان به او گفت برو، چون فرمان تو بر عهده من است، اما تلاش کن او را شاد کنی، زیرا او فردی است که خوب صحبت میکند.
گفت او را و دو صد اومیدلیس
تو به من بگذار این بر من نویس
هوش مصنوعی: او به من گفت: "دو صد امید و آرزو داری، اما همه آنها را به من بسپار و همه اینها را بر من بنویس."
پس فکندش صاحب اندر انتظار
شد زمستان و دی و آمد بهار
هوش مصنوعی: صاحب کارش را کنار گذاشت و منتظر ماند. زمستان و دی گذشت و بهار فرا رسید.
شاعر اندر انتظارش پیر شد
پس زبون این غم و تدبیر شد
هوش مصنوعی: شاعر در حالی که منتظر او بود، به پیرسالی رسید و دیگر از این درد و نگرانی درمانده شد.
گفت اگر زر نه که دشنامم دهی
تا رهد جانم ترا باشم رهی
هوش مصنوعی: اگر طلا و زر هم نباشد، تا زمانی که به من دشنام ندهی و جانم را رنجانده نکنید، میتوانم به وجود تو ادامه دهم.
انتظارم کشت باری گو برو
تا رهد این جان مسکین از گرو
هوش مصنوعی: انتظار من مرا به شدت آزار داده است، بنابراین به تو میگویم که برو تا این روح ناتوان از بند رهایی یابد.
بعد از آنش داد ربع عشر آن
ماند شاعر اندر اندیشهٔ گران
هوش مصنوعی: پس از آنکه شاعر یک پنجم از آن را به دست آورد، در اندیشهای عمیق و سنگین فرو رفت.
کانچنان نقد و چنان بسیار بود
این که دیر اشکفت دستهٔ خار بود
هوش مصنوعی: به طور کلی، این جمله به توصیف وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی به قدری ارزشمند و فراوان بوده که حتی زمانی که زمان زیادی از آن گذشته، همچنان آثارش و نشانههای آن قابل مشاهده است. به عبارتی دیگر، اشاره به یک موقعیت یا منابعی است که با وجود گذشت زمان، هنوز اهمیت و ارزش خود را حفظ کردهاند.
پس بگفتندش که آن دستور راد
رفت از دنیا خدا مزدت دهاد
هوش مصنوعی: در پاسخ به او گفتند که آن فرمانده شجاع از دنیا رفته است و از خدا برایش پاداشی طلب کردند.
که مضاعف زو همیشد آن عطا
کم همیافتاد بخشش را خطا
هوش مصنوعی: عطا و بخشش هر چه بیشتر شود، ممکن است خطا و کاستی هم در آن پیش بیاید.
این زمان او رفت و احسان را ببرد
او نمرد الحق بلی احسان بمرد
هوش مصنوعی: او در این زمان به سفر رفت و احسان را با خود برد. او نمرد، اما واقعاً میتوان گفت که احسان از بین رفت.
رفت از ما صاحب راد و رشید
صاحب سلاخ درویشان رسید
هوش مصنوعی: از میان ما، بزرگ مردی که شجاع و نیکو بود، به یک سیاهکار درویشها رسید.
رو بگیر این را و زینجا شب گریز
تا نگیرد با تو این صاحبستیز
هوش مصنوعی: این را بگیر و از اینجا برو شب، تا این دشمن تو به تو آسیب نرساند.
ما به صد حیلت ازو این هدیه را
بستدیم ای بیخبر از جهد ما
هوش مصنوعی: ما با استفاده از روشهای فراوان و زحمتهای زیاد، این هدیه را از او گرفتیم، ای کسی که از تلاشهای ما بیاطلاع هستی.
رو بایشان کرد و گفت ای مشفقان
از کجا آمد بگویید این عوان
هوش مصنوعی: او به آنها نگاه کرد و گفت: ای مهربانان، از کجا آمدهاید؟ این جوان کیست؟
چیست نام این وزیر جامهکن
قوم گفتندش که نامش هم حسن
هوش مصنوعی: در مورد این وزیر که لباسها را میپوشاند، سوال میشود که نامش چیست و مردم جواب میدهند که نام او حسن است.
گفت یا رب نام آن و نام این
چون یکی آمد دریغ ای رب دین
هوش مصنوعی: ای پروردگار، چه دردناک است که نام آن و این به یک نام تبدیل شده است. افسوس بر دین.
آن حسن نامی که از یک کلک او
صد وزیر و صاحب آید جودخو
هوش مصنوعی: آن زیبایی و جذابیتی که از یک قلم او سرچشمه میگیرد، به اندازهای قدرتمند است که میتواند صد وزیر و صاحبمنظر را تحت تأثیر قرار دهد.
این حسن کز ریش زشت این حسن
میتوان بافید ای جان صد رسن
هوش مصنوعی: این زیبایی که از چهره زشت برمیخیزد، میتوان آن را به راحتی مانند صد رشته طناب، در نظر گرفت، ای جان.
بر چنین صاحب چو شه اصغا کند
شاه و ملکش را ابد رسوا کند
هوش مصنوعی: وقتی که یک پادشاه به چنین فردی توجه کند، باعث میشود که شاه و سلطنت او برای همیشه رسوا و بیآبرو شوند.