گنجور

بخش ۴۵ - قصهٔ شاعر و صله دادن شاه و مضاعف کردن آن وزیر بوالحسن نام

شاعری آورد شعری پیش شاه
بر امید خلعت و اکرام و جاه
شاه مکرم بود فرمودش هزار
از زر سرخ و کرامات و نثار
پس وزیرش گفت کین اندک بود
ده هزارش هدیه وا ده تا رود
از چنو شاعر نس از تو بحردست
ده هزاری که بگفتم اندکست
فقه گفت آن شاه را و فلسفه
تا برآمد عشر خرمن از کفه
ده هزارش داد و خلعت درخورش
خانهٔ شکر و ثنا گشت آن سرش
پس تفحص کرد کین سعی کی بود
شاه را اهلیت من کی نمود
پس بگفتندش فلان‌الدین وزیر
آن حسن نام و حسن خلق و ضمیر
در ثنای او یکی شعری دراز
بر نبشت و سوی خانه رفت باز
بی‌زبان و لب همان نعمای شاه
مدح شه می‌کرد و خلعتهای شاه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاعری آورد شعری پیش شاه
بر امید خلعت و اکرام و جاه
هوش مصنوعی: شاعر شعری را برای شاه آورد و به امید دریافت پاداش و احترام و مقام پیش او رفت.
شاه مکرم بود فرمودش هزار
از زر سرخ و کرامات و نثار
هوش مصنوعی: شاه بزرگوار دستور داد هزار قطعه طلا و هدایای ارزشمند به او تقدیم شود.
پس وزیرش گفت کین اندک بود
ده هزارش هدیه وا ده تا رود
هوش مصنوعی: وزیر به او گفت: این مقدار کم است، پس بهتر است هدیه‌ای ده هزار تومانی بدهی تا کارها به خوبی انجام شود.
از چنو شاعر نس از تو بحردست
ده هزاری که بگفتم اندکست
هوش مصنوعی: شاعر می‌گوید که از کجا بیایم و چه بگویم، چرا که آنچه گفتم حتی در مقیاس بسیار کوچک نیز کافی نیست.
فقه گفت آن شاه را و فلسفه
تا برآمد عشر خرمن از کفه
هوش مصنوعی: فقه به آن پادشاه گفت و فلسفه نیز، تا اینکه یک دهم محصول از کفه‌ی ترک‌ها بالا آمد.
ده هزارش داد و خلعت درخورش
خانهٔ شکر و ثنا گشت آن سرش
هوش مصنوعی: او به شدت از کسی پاداش و لباس شایسته‌ای دریافت کرد و آن وقت خانه‌اش پر از شکر و ستایش شد.
پس تفحص کرد کین سعی کی بود
شاه را اهلیت من کی نمود
هوش مصنوعی: پس جستجو کرد که این تلاش برای چه کسی بود و چه کسی صلاحیت شاه شدن را به من داده است.
پس بگفتندش فلان‌الدین وزیر
آن حسن نام و حسن خلق و ضمیر
هوش مصنوعی: آنان به او گفتند که فلان‌الدین، وزیر، دارای نام نیک و شخصیت خوب و دل پاک است.
در ثنای او یکی شعری دراز
بر نبشت و سوی خانه رفت باز
هوش مصنوعی: شخصی شعری بلند در ستایش او نوشت و سپس به سمت خانه‌اش رفت.
بی‌زبان و لب همان نعمای شاه
مدح شه می‌کرد و خلعتهای شاه
هوش مصنوعی: بی آنکه زبانی داشته باشد یا لبانی برای صحبت، نعمت‌های شاه را ستایش می‌کرد و لباس‌های فاخر او را به تحسین می‌گرفت.

حاشیه ها

1403/05/22 03:07
کوروش

از چنو شاعر نس از تو بحردست

 

ده هزاری که بگفتم اندکست

 

یعنی چه