گنجور

بخش ۳۳ - پیدا کردن سلیمان علیه‌السلام کی مرا خالصا لامر الله جهدست در ایمان تو یک ذره غرضی نیست مرا نه در نفس تو و حسن تو و نه در ملک تو خود بینی چون چشم جان باز شود به نورالله

هین بیا که من رسولم دعوتی
چون اجل شهوت‌کشم نه شهوتی
ور بود شهوت امیر شهوتم
نه اسیر شهوت روی بتم
بت‌شکن بودست اصل اصل ما
چون خلیل حق و جمله انبیا
گر در آییم ای رهی در بتکده
بت سجود آرد نه ما در معبده
احمد و بوجهل در بتخانه رفت
زین شدن تا آن شدن فرقیست زفت
این در آید سر نهند او را بتان
آن در آید سر نهد چون امتان
این جهان شهوتی بتخانه‌ایست
انبیا و کافران را لانه‌ایست
لیک شهوت بندهٔ پاکان بود
زر نسوزد زانک نقد کان بود
کافران قلب‌اند و پاکان هم‌چو زر
اندرین بوته درند این دو نفر
قلب چون آمد سیه شد در زمان
زر در آمد شد زری او عیان
دست و پا انداخت زر در بوته خوش
در رخ آتش همی خندد رگش
جسم ما روپوش ما شد در جهان
ما چو دریا زیر این که در نهان
شاه دین را منگر ای نادان بطین
کین نظر کردست ابلیس لعین
کی توان اندود این خورشید را
با کف گل تو بگو آخر مرا
گر بریزی خاک و صد خاکسترش
بر سر نور او برآید بر سرش
که کی باشد کو بپوشد روی آب
طین کی باشد کو بپوشد آفتاب
خیز بلقیسا چو ادهم شاه‌وار
دود ازین ملک دو سه روزه بر آر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هین بیا که من رسولم دعوتی
چون اجل شهوت‌کشم نه شهوتی
هوش مصنوعی: بیایید که من پیام‌آورم، دعوتی دارم که مانند مرگ قوی و جدی است، اما من به دنبال هوسی نیستم.
ور بود شهوت امیر شهوتم
نه اسیر شهوت روی بتم
هوش مصنوعی: اگر میل و خواسته‌ای در من وجود دارد، آن خواسته به خاطر زیبایی محبوبم است و من به خاطر آن زیبایی اسیر تمایلاتم نیستم.
بت‌شکن بودست اصل اصل ما
چون خلیل حق و جمله انبیا
هوش مصنوعی: ما خلیل‌گونه، بت‌شکن هستیم و این ویژگی بخشی از هویت ما است، همان‌طور که برای همه پیامبران این امر وجود داشته است.
گر در آییم ای رهی در بتکده
بت سجود آرد نه ما در معبده
هوش مصنوعی: اگر ما وارد معبد بت‌ها شویم، آن بت‌ها به ما سجده می‌کنند و نه ما به معبد.
احمد و بوجهل در بتخانه رفت
زین شدن تا آن شدن فرقیست زفت
هوش مصنوعی: احمد و بوجهل به معبد بت‌ها رفتند و اختلاف زیادی بین آنها از نظر وضعیت و مقام وجود دارد.
این در آید سر نهند او را بتان
آن در آید سر نهد چون امتان
هوش مصنوعی: وقتی کسی در می‌آید و سر خود را نشان می‌دهد، مورد توجه محبوبان قرار می‌گیرد، و وقتی دیگران هم به همین شکل وارد می‌شوند و خود را به نمایش می‌گذارند، همان اتفاق برای آن‌ها نیز می‌افتد.
این جهان شهوتی بتخانه‌ایست
انبیا و کافران را لانه‌ایست
هوش مصنوعی: این دنیا مملو از خواسته‌ها و شهوت‌هاست و برای هر دو گروه مؤمنان و بی‌دینان، مکانی برای قرار گرفتن و زندگی کردن به شمار می‌رود.
لیک شهوت بندهٔ پاکان بود
زر نسوزد زانک نقد کان بود
هوش مصنوعی: اما هوس و خواهش، خاص بندگان پاک است و همچون طلا نمی‌سوزد، چون حقیقت آن چیز دیگری است.
کافران قلب‌اند و پاکان هم‌چو زر
اندرین بوته درند این دو نفر
هوش مصنوعی: کافران مانند قلب‌های سخت و خالی هستند، در حالی که افراد نیکو و پاک مثل طلا در درون یک کوره هستند که در آن آزمایش و تصفیه می‌شوند. این دو دسته کاملاً متفاوت‌اند.
قلب چون آمد سیه شد در زمان
زر در آمد شد زری او عیان
هوش مصنوعی: قلب زمانی که در اندوه و تاریکی فرو می‌رود، در لحظه‌ای که طلا و ثروت ظهور می‌کند، به روشنی و زیبایی تبدیل می‌شود.
دست و پا انداخت زر در بوته خوش
در رخ آتش همی خندد رگش
هوش مصنوعی: در یک بوته‌ی خوشبو، طلا به دست و پا افتاده و در برابر آتش، رگ‌هایش تبسم می‌کنند.
جسم ما روپوش ما شد در جهان
ما چو دریا زیر این که در نهان
هوش مصنوعی: بدن ما به مانند پوششی است که در این دنیا داریم، همان‌طور که دریا زیر سطح خود، چیزهای پنهانی را دارد.
شاه دین را منگر ای نادان بطین
کین نظر کردست ابلیس لعین
هوش مصنوعی: ای نادان، به دین شاه ننگر که این نگاه، نگاه ابلیس لعین است.
کی توان اندود این خورشید را
با کف گل تو بگو آخر مرا
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند نور این خورشید را با دست‌های گلینش بپوشاند؟ تو بگو، چه جوابی برای من داری؟
گر بریزی خاک و صد خاکسترش
بر سر نور او برآید بر سرش
هوش مصنوعی: اگر خاک و غبار زیادی بر سر کسی بپاشی، نور و وجهه‌ی او برتری خود را نشان می‌دهد و همچنان درخشان خواهد بود.
که کی باشد کو بپوشد روی آب
طین کی باشد کو بپوشد آفتاب
هوش مصنوعی: کسی که بتواند روی آب را بپوشاند، چه کسی می‌تواند آفتاب را بپوشاند؟
خیز بلقیسا چو ادهم شاه‌وار
دود ازین ملک دو سه روزه بر آر
هوش مصنوعی: بلقیس، مانند کسی که به مقام و قدرتی دست یافته است، برخیز و برای ملک و مملکت خود، تنها برای چند روز، دود و آتش برپا کن.

حاشیه ها

1392/10/31 19:12
امین کیخا

Temple یعنی معبد و contemplation یعنی مکاشفه و این نام کتابی ست از گفتار هانری کربن که مردی بود به جان شرقی و به تن غربی .

1392/10/31 19:12
امین کیخا

دود یا گرد از چیزی برآوردن یعنی دمارش را در آوردن .

1402/10/13 22:01
علی ک

بوته، ظرف گدازنده طلا و نقره را گویند.