بخش ۲۶ - دلداری کردن و نواختن سلیمان علیهالسلام مر آن رسولان را و دفع وحشت و آزار از دل ایشان و عذر قبول ناکردن هدیه شرح کردن با ایشان
ای رسولان میفرستمتان رسول
رد من بهتر شما را از قبول
پیش بلقیس آنچ دیدیت از عجب
باز گویید از بیابان ذهب
تا بداند که به زر طامع نهایم
ما زر از زرآفرین آوردهایم
آنک گر خواهد همه خاک زمین
سر به سر زر گردد و در ثمین
حق برای آن کند ای زرگزین
روز محشر این زمین را نقره گین
فارغیم از زر که ما بس پر فنیم
خاکیان را سر به سر زرین کنیم
از شما کی کدیهٔ زر میکنیم
ما شما را کیمیاگر میکنیم
ترک آن گیرید گر ملک سباست
که برون آب و گل بس ملکهاست
تختهبندست آن که تختش خواندهای
صدر پنداری و بر در ماندهای
پادشاهی نیستت بر ریش خود
پادشاهی چون کنی بر نیک و بد
بیمراد تو شود ریشت سپید
شرم دار از ریش خود ای کژ امید
مالک الملک است هر کش سر نهد
بیجهان خاک صد ملکش دهد
لیک ذوق سجدهای پیش خدا
خوشتر آید از دو صد دولت ترا
پس بنالی که نخواهم ملکها
ملک آن سجده مسلم کن مرا
پادشاهان جهان از بدرگی
بو نبردند از شراب بندگی
ورنه ادهموار سرگردان و دنگ
ملک را برهم زدندی بیدرنگ
لیک حق بهر ثبات این جهان
مهرشان بنهاد بر چشم و دهان
تا شود شیرین بریشان تخت و تاج
که ستانیم از جهانداران خراج
از خراج ار جمع آری زر چو ریگ
آخر آن از تو بماند مردریگ
همره جانت نگردد ملک و زر
زر بده سرمه ستان بهر نظر
تا ببینی کین جهان چاهیست تنگ
یوسفانه آن رسن آری به چنگ
تا بگوید چون ز چاه آیی به بام
جان که یا بشرای هذا لی غلام
هست در چاه انعکاسات نظر
کمترین آنک نماید سنگ زر
وقت بازی کودکان را ز اختلال
مینماید آن خزفها زر و مال
عارفانش کیمیاگر گشتهاند
تا که شد کانها بر ایشان نژند
بخش ۲۵ - قصهٔ عطاری کی سنگ ترازوی او گل سرشوی بود و دزدیدن مشتری گل خوار از آن گل هنگام سنجیدن شکر دزدیده و پنهان: پیش عطاری یکی گِلخوار رفتبخش ۲۷ - دیدن درویش جماعت مشایخ را در خواب و درخواست کردن روزی حلال بیمشغول شدن به کسب و از عبادت ماندن و ارشاد ایشان او را و میوههای تلخ و ترش کوهی بر وی شیرین شدن به داد آن مشایخ: آن یکی درویش گفت اندر سمر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای رسولان میفرستمتان رسول
رد من بهتر شما را از قبول
هوش مصنوعی: ای پیامبران، شما را میفرستم تا به شما بگویم که رد من برای شما بهتر از قبول کردن است.
پیش بلقیس آنچ دیدیت از عجب
باز گویید از بیابان ذهب
هوش مصنوعی: آنچه در حضور بلقیس شگفتانگیز دیدید، دوباره برای من تعریف کنید، مثل داستانی از بیابان طلا.
تا بداند که به زر طامع نهایم
ما زر از زرآفرین آوردهایم
هوش مصنوعی: ما برای طمعورزی به طلا نیستیم، بلکه ما طلا را از خالقش به دست آوردهایم.
آنک گر خواهد همه خاک زمین
سر به سر زر گردد و در ثمین
هوش مصنوعی: اگر بخواهد، تمامی خاک زمین میتواند به طلا تبدیل شود و به جنسی با ارزش تبدیل گردد.
حق برای آن کند ای زرگزین
روز محشر این زمین را نقره گین
هوش مصنوعی: در روز قیامت، حق به تو میدهد که این زمین را به شکل نقرهای درآوری.
فارغیم از زر که ما بس پر فنیم
خاکیان را سر به سر زرین کنیم
هوش مصنوعی: ما از ثروت بینیازیم، زیرا مهارتهای زیادی داریم؛ میتوانیم خاکیان را به مروارید تبدیل کنیم.
از شما کی کدیهٔ زر میکنیم
ما شما را کیمیاگر میکنیم
هوش مصنوعی: ما از شما چه انتظاری داریم؟ ما نمیتوانیم شما را به افسانهها و گنجها تبدیل کنیم.
ترک آن گیرید گر ملک سباست
که برون آب و گل بس ملکهاست
هوش مصنوعی: اگر از بهشت میخواهی جدا شوی، بدان که در بیرون، زمینهای زیادی وجود دارد که بهشت را ساختهاند.
تختهبندست آن که تختش خواندهای
صدر پنداری و بر در ماندهای
هوش مصنوعی: کسی که به خیال خود جایگاه بلندی دارد و برتر از دیگران به نظر میرسد، در واقع در شرایطی سخت و ناپایدار قرار دارد.
پادشاهی نیستت بر ریش خود
پادشاهی چون کنی بر نیک و بد
هوش مصنوعی: از آنجا که تو بر خوبی و بدی حاکم نیستی، پس بر موهای صورتت هم پادشاهی نخواهی داشت.
بیمراد تو شود ریشت سپید
شرم دار از ریش خود ای کژ امید
هوش مصنوعی: اگر بیخواسته و ناامید باشی، حق نداری از حال خود شرمنده شوی. از وضعیت نامناسب خودت خجالت نکش، ای کسی که امیدت ناپایدار است.
مالک الملک است هر کش سر نهد
بیجهان خاک صد ملکش دهد
هوش مصنوعی: هر کسی که جانش را به خاطر خدا فدای او کند، در واقع مالک حقیقی همه چیز خواهد شد و خداوند به او بخشش و نعمتهای بسیار میدهد.
لیک ذوق سجدهای پیش خدا
خوشتر آید از دو صد دولت ترا
هوش مصنوعی: اما لذت و شوق سجده کردن به درگاه خداوند از داشتن دو صد حکومت و مقام برای تو خوشایندتر است.
پس بنالی که نخواهم ملکها
ملک آن سجده مسلم کن مرا
هوش مصنوعی: پس اگر دلت میخواهد که ملکها و قدرتها را به دست بیاوری، باید با سجده کردن و احترام به من، خود را به من تسلیم کنی.
پادشاهان جهان از بدرگی
بو نبردند از شراب بندگی
هوش مصنوعی: پادشاهان دنیا از بوی خوش و لذت خدمتگزاری آگاه نشدهاند.
ورنه ادهموار سرگردان و دنگ
ملک را برهم زدندی بیدرنگ
هوش مصنوعی: در غیر این صورت، مانند ادهم که سرگردان و بیهدف است، بلافاصله سلطنت را بر هم میزدند.
لیک حق بهر ثبات این جهان
مهرشان بنهاد بر چشم و دهان
هوش مصنوعی: ولی خداوند برای پایداری این جهان، محبت را در چشمها و دهانها قرار داد.
تا شود شیرین بریشان تخت و تاج
که ستانیم از جهانداران خراج
هوش مصنوعی: برای آنها که در حال نشستن بر تخت و تاج هستند، شیرینی و خوشی فراهم میکنیم، زیرا ما از پادشاهان و سران دنیا مالیات خواهیم گرفت.
از خراج ار جمع آری زر چو ریگ
آخر آن از تو بماند مردریگ
هوش مصنوعی: اگر تمام مالیاتها و ثروتها را جمع کنی و به انبوهی از طلا و نقره برسی، در پایان همه این ثروتها عاقبت چیزی جز یک تکه خاک برایت نخواهد ماند.
همره جانت نگردد ملک و زر
زر بده سرمه ستان بهر نظر
هوش مصنوعی: اگر جان تو همراهی نکند، در مال و ثروت چیزی نمیارزد. پس بجای غم و بیحوصلگی، به خودت برس و زیباییهای زندگی را ببین.
تا ببینی کین جهان چاهیست تنگ
یوسفانه آن رسن آری به چنگ
هوش مصنوعی: جهان مانند چاهی کوچک و محدود است، و در اینجا، اگر دقت کنی، میبینی که بندها و محدودیتهای آن مانند طنابی به دست آورده شدهاند.
تا بگوید چون ز چاه آیی به بام
جان که یا بشرای هذا لی غلام
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که کسی که از چاه بیرون میآید، با شعف و شوق به جمع میپیوندد و از او خواسته میشود که خبر خوشی بیاورد. او با اشاره به خودش میگوید که من مانند یک برده یا خادم در خدمت تو هستم و آمادهام تا به خواستههای تو پاسخ دهم.
هست در چاه انعکاسات نظر
کمترین آنک نماید سنگ زر
هوش مصنوعی: در چاه، تصویرها و انعکاسات وجود دارد و حتی اگر تنها یک ذره از طلا در آنجا باشد، میتواند خودش را نشان دهد.
وقت بازی کودکان را ز اختلال
مینماید آن خزفها زر و مال
هوش مصنوعی: بازی کودکان را ثروت و داراییهای تقسیمشده به هم میزند و باعث اختلال در آن میشود.
عارفانش کیمیاگر گشتهاند
تا که شد کانها بر ایشان نژند
هوش مصنوعی: عارفان به کسانی تبدیل شدهاند که میتوانند از چیزهای معمولی و بیارزش چیزهای گرانبها بسازند، تا جایی که این مهارتها بر آنان نمایان شده است.
حاشیه ها
1392/10/30 15:12
امین کیخا
پرفن بسیار زیباست یعنی شگرددان
1393/05/12 17:08
ناشناس
مثل همیشه پیچیده وقابل فهم.لایه به لایه بسته به فهم هر کس. همانطور که همه میدانیم هیچ ملک مال ومنالی برای سفر آخرت نمیتواند انسان را همراهی کند پس او