برگردان به زبان ساده
دوست از دشمن همی نشناخت او
نرد را کورانه کژ میباخت او
هوش مصنوعی: دوست او را از دشمنش تشخیص نمیداد و مانند یک بازیکن نادان در بازی نرد، در حرکتهایش اشتباه میکرد.
دشمن تو جز تو نبود ای لعین
بیگناهان را مگو دشمن به کین
هوش مصنوعی: ای کجروح، دشمن واقعی تو تنها خود تو هستی. پس به بیگناهان نسبت کینه و دشمنی نده.
پیش تو این حالت بد دولتست
که دوادو اول و آخر لتست
هوش مصنوعی: این وضعیت بدی که من دارم، پیش تو حقیقتاً نشانهٔ نابسامانی و فساد است، زیرا در آغاز و پایان، من تنها دچار مشکل هستم.
گر ازین دولت نتازی خز خزان
این بهارت را همی آید خزان
هوش مصنوعی: اگر از این نعمت و خوشبختی دور شوی، فصل بهار این زندگیات هم به زودی به سرما و خشکی تبدیل خواهد شد.
مشرق و مغرب چو تو بس دیدهاند
که سر ایشان ز تن ببریدهاند
هوش مصنوعی: شرق و غرب چه بسیار افرادی را دیدهاند که سر از تن جدا شدهاند.
مشرق و مغرب که نبود بر قرار
چون کنند آخر کسی را پایدار
هوش مصنوعی: شرق و غرب که هیچ چیز بر جای نیست، چگونه ممکن است فردی ثابت و پابرجا باشد؟
تو بدان فخر آوری کز ترس و بند
چاپلوست گشت مردم روز چند
هوش مصنوعی: تو باید بدانی که افتخار تو به خاطر ترس و وابستگیات از بین رفته و مردم چند روز بر تو خواهند خندید.
هر کرا مردم سجودی میکنند
زهر اندر جان او میآکنند
هوش مصنوعی: هر کس که مورد احترام و سجده مردم قرار میگیرد، در واقع در وجود او زهر و ناپاکی نهفته است.
چونک بر گردد ازو آن ساجدش
داند او کان زهر بود و موبدش
هوش مصنوعی: وقتی که آن کسی که سجده میکرد، از او برگردد، او میفهمد که آن چیزی که از آن دور شده، زهر است و کسی که بر او حکومت میکند، متوجه میشود.
ای خنک آن را که ذلت نفسه
وای آنک از سرکشی شد چون که او
هوش مصنوعی: ای خوشا به حال کسی که در برابر نفس خود تسلیم و فروتن است، و وای بر کسانی که از سرکشی و نیروگیری خود مغرورند و به خود میبالند.
این تکبر زهر قاتل دان که هست
از می پر زهر شد آن گیج مست
هوش مصنوعی: این خودپسندی را مانند زهر کشنده بدان، زیرا کسی که از شراب مست شده و گیج است، در واقع به نوشیدنی زهرآلود دچار شده است.
چون می پر زهر نوشد مدبری
از طرب یکدم بجنباند سری
هوش مصنوعی: وقتی شخصی با تدبیر و هوش، از خوشی و شادابی تغذیه میکند، به سرعت و با حساسیت به تحرک و جنب و جوش میافتد.
بعد یکدم زهر بر جانش فتد
زهر در جانش کند داد و ستد
هوش مصنوعی: پس از یک لحظه، زهر به جانش میافتد و او در درونش دچار خرید و فروش احساسات میشود.
گر نداری زهریاش را اعتقاد
کو چه زهر آمد نگر در قوم عاد
هوش مصنوعی: اگر به زهر بودن او اعتقاد نداری، پس چرا به زهر قوم عاد نگاه میکنی؟
چونک شاهی دست یابد بر شهی
بکشدش یا باز دارد در چهی
هوش مصنوعی: وقتی که یک شاه بر شاه دیگری تسلط پیدا کند، ممکن است او را بکشد یا به نوعی او را کنترل کرده و نگه دارد.
ور بیابد خستهٔ افتاده را
مرهمش سازد شه و بدهد عطا
هوش مصنوعی: هرگاه کسی خسته و آسیبدیده را پیدا کند، شاه او را تسکین میدهد و به او نعمت میبخشد.
گر نه زهرست آن تکبر پس چرا
کشت شه را بیگناه و بیخطا
هوش مصنوعی: اگر آن تکبر تو زهر نیست، پس چرا تو بیگناه و بیخطا را به قتل میرسانی؟
وین دگر را بی ز خدمت چون نواخت
زین دو جنبش زهر را شاید شناخت
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که اگر دو موجود دیگر را بدون خدمت و توجه در نظر بگیریم، ممکن است با توجه به حرکات آنها، حتی زهر پنهان آنها را بشناسیم. به عبارت دیگر، رفتار و حرکات میتواند نشانهای از شخصیت یا نیت درونی افراد باشد.
راهزن هرگز گدایی را نزد
گرگ گرگ مرده را هرگز گزد
هوش مصنوعی: راهزن هرگز به سمت یک گدا نمیرود، چرا که گرگ هم به یک گرگ مرده حمله نمیکند.
خضر کشتی را برای آن شکست
تا تواند کشتی از فجار رست
هوش مصنوعی: خضر برای آنکه کشتی را از خطر و آسیب حفظ کند، آن را شکست.
چون شکسته میرهد اشکسته شو
امن در فقرست اندر فقر رو
هوش مصنوعی: وقتی که کسی در زندگی شکست میخورد، باید دلیر باشد و با آرامش در مقابل فقر و مشکلات ایستادگی کند. در واقع، در شرایط سخت نیز میتوان به زندگی ادامه داد و از آن عبور کرد.
آن کهی کو داشت از کان نقد چند
گشت پاره پاره از زخم کلند
هوش مصنوعی: کسی که از طلا و جواهرات برخوردار بود، اکنون به خاطر زخمهای بیداد روزگار به تکههای پاره پاره تبدیل شده است.
تیغ بهر اوست کو را گردنیست
سایه که افکندست بر وی زخم نیست
هوش مصنوعی: در اینجا به کسی اشاره شده که به رغم محکوم به آسیب و زخم بودن، هنوز تحت حفاظت و سایهای قرار دارد که او را از خطرها دور میکند. به معنای دیگر، او در یک وضعیت امن و محافظتشده است و نمیتواند آسیب ببیند.
مهتری نفطست و آتش ای غوی
ای برادر چون بر آذر میروی
هوش مصنوعی: ای برادر، تو همچون آتش و نفتی هستی که وقتی به آتش نزدیک میشوی، شعلهور میگشتی.
هر چه او هموار باشد با زمین
تیرها را کی هدف گردد ببین
هوش مصنوعی: هرچه سطح زمین صاف و هموار باشد، تیرها دیگر نمیتوانند به هدف برسند.
سر بر آرد از زمین آنگاه او
چون هدفها زخم یابد بی رفو
هوش مصنوعی: وقتی که سر از زمین برمیآورد، او مانند هدفهایی میشود که جراحت میبینند و دیگر قابل ترمیم نیستند.
نردبان خلق این ما و منیست
عاقبت زین نردبان افتادنیست
هوش مصنوعی: انسانها در زندگی به خاطر خودخواهی و منیت خود مانند پلههای نردبان عمل میکنند، اما در نهایت همه ما به یاد خواهیم آورد که این منیت باید از بین برود و هر کسی ممکن است روزی سقوط کند.
هر که بالاتر رود ابلهترست
که استخوان او بتر خواهد شکست
هوش مصنوعی: هر کسی که مقام و شأنش بالاتر برود، باید در نظر داشته باشیم که ممکن است در برابر مشکلات و چالشها آسیبپذیرتر شود. به عبارت دیگر، کسانی که در موقعیتهای بالاتر قرار میگیرند، ممکن است کمتر از عقل و درایت برخوردار باشند و در نتیجه در برابر فشارها و سختیها بیشتر دچار آسیب شوند.
این فروعست و اصولش آن بود
که ترفع شرکت یزدان بود
هوش مصنوعی: این داستانهای فرعی به ریشهها و اصول واقعی خود برمیگردد که به لطف یزدان، از هم جدا شده و مستقل شدهاند.
چون نمردی و نگشتی زنده زو
یاغیی باشی به شرکت ملکجو
هوش مصنوعی: وقتی که نمردهای و در حال زندگی هستی، نباید به خاطر وجود کسی دیگر احساس یاغی بودن کنی.
چون بدو زنده شدی آن خود ویست
وحدت محضست آن شرکت کیست
هوش مصنوعی: زمانی که به او جان تازهای بخشیدی، آن وجود توست. او به طور کامل یکی است و هیچ شراکت و چندگانگی در او وجود ندارد.
شرح این در آینهٔ اعمال جو
که نیابی فهم آن از گفت و گو
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که برای درک عمیق تر از اعمال و رفتارهای انسان، باید به تجزیه و تحلیل خود آنها بپردازیم و نمیتوان تنها با گفتگو و بحث به فهم آن دست یافت. اعمال هر فرد، همانند یک آینه، نتایج اندیشه و احساسات او را نشان میدهد و برای درک واقعی آن، لازم است به خود آن اعمال نگاه کنیم.
گر بگویم آنچ دارم در درون
بس جگرها گردد اندر حال خون
هوش مصنوعی: اگر بگویم آنچه در دل دارم، همه را وادار میکند که دلشان به درد بیفتد و در خون غوطهور شوند.
بس کنم خود زیرکان را این بس است
بانگ دو کردم اگر در ده کس است
هوش مصنوعی: من دیگر به حاضران هوشیار در اینجا بسنده میکنم، اگر دو صدا در اینجا وجود دارد، به نظرم بهتر است که دیگر سخن نگوییم.
حاصل آن هامان بدان گفتار بد
این چنین راهی بر آن فرعون زد
هوش مصنوعی: هامان نتیجه گفتارهای نابهجای خود را به خوبی فهمید و این گونه راهی را برای فرعون باز کرد.
لقمهٔ دولت رسیده تا دهان
او گلوی او بریده ناگهان
هوش مصنوعی: دولت و خوشبختی به او نزدیک شده و در آستانهٔ دستیابی به آن است، اما ناگهان با یک مشکل یا مانع مواجه شده که او را از رسیدن به آن باز میدارد.
خرمن فرعون را داد او به باد
هیچ شه را این چنین صاحب مباد
هوش مصنوعی: خداوند خرمن ثروت و قدرت فرعون را به باد داد و هیچ فردی را نباید به چنین سرنوشتی دچار کند.
حاشیه ها
1389/11/31 13:01
بهنام بهراد
بنظر این بیت «نردبان خالق این ما منیست عاقبت زین نردبان افتادنیست» درست نیست
درست بنظر این بیت است « نردبان خلق از ما و منست عاقبت زین نردبان افتادنست»
1389/11/31 13:01
بهنام بهراد
بنظر این بیت «نردبان خالق این ما منیست عاقبت زین نردبان افتادنیست» درست نیست
درست بنظر این بیت است « نردبان خلق این ما و منست عاقبت زین نردبان افتادنست»
لطفاً امکان ویرایش مجدد حاشیه برای حاشیه نویس فراهم شود
داند او کان زهر بوده موبدش
1392/10/13 09:01
امین کیخا
ملهم همان مرهم است و گویا پاریس است
1392/10/13 09:01
امین کیخا
روفه عبری است یعنی پزشک و درود به رافاییل پاک مهین فرشته درمانگر
1392/10/13 09:01
امین کیخا
به اشتباه پارسی را پاریس نوشت این ابزارک نیمه خردمند!
خز خزان صفتدوگانه زیباییست .در اصل میباید خزان خزان باشد ولی اینگونه شیک تر است مانند لنگ لنگان
به نظر من این متن درست است - نردبان این جهان ما و منی /عاقبت این نردبان افتادنی
لاجرم آن کس که بالاتر نشست / استخوانش سخت تر خواهد شکست
به نظرم این درسته
نردبان زندگی ما و منیست عاقبت این نردبان افتادنیست
هر که بر این نردبان بالا نشست لاجرم استخوانش سخت تر خواهد شکست
نردبان خالق کل مفهوم بیت را غلط کرده است.
لطفا از نسخه های دیگر بررسی فرمایید
نردبان خلق صحیح است.
خالق از نردبان قرار است بیفتد؟نردبان خالق ما و منی (غرور ) است؟
1395/06/01 12:09
بابک چندم
@ گنجور گرامی:
دوستان پیشتر به درستی اشاره کرده اند که بیت 27 نردبان خلق است و نه خالق.
مثنوی معنوی
رینولد نیکلسون
انتشارات امیر کبیر 1381
---
پاسخ: با تشکر و عذرخواهی از همهٔ دوستانی که این مورد را تذکر دادند بابت تأخیر طولانی، تصحیح شد.
1396/01/30 15:03
سید مهدی موسوی زیراهی
""نردبان خلق را مام نیست
عاقبت زین نردبان افتادنی ست""
یعنی نردبانی را که مردم برای بدست آوردن مقام ومنصب استفاده می کنند دارای مام یا صاحب نیست و این دلیل افتادن از نردبان برای هر کسی است.
1396/04/22 13:06
علی قدیری گزی
درود بر همه دوستان
گویا در ویرایش علی آبادی این دو بیت به ریخت دیگری آمده است :
نربان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
این درست نیست؟؟
در بعضی منابع به این صورت عنوان شده:
نردبام اینجهان ما و منیست
عاقبت این نردبام افتادنیست
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
نردبان خلق این ما و منیست
عاقبت زاین نردبان افتادنی است
هر که بالاتر رود ابله ترست
کاستخوان او بتر خواهد شکست
مطابق نسخه تصحیح شده رینولد نیکلسون
نردبان زندگی ما ومنیست عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هرکس که بالاترنشست استخوانش سخت تر خواهد شکست
1399/03/16 16:06
محمد زمانی
من این دوبیت را اینگونه خواندم
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سختر خواهد شکست
هر که را مردم سجودی می کنند/زهر اندر جان او می آکننند. چقدر روانشناسانه مولوی عزیز موضوع تحسین وستایش از دیگران را (بیشتر مافوقان)را تحلیل کرده است. در حقیقت تملق وچاباوسی شمشیر دو دم است که هم ستایش کننده وهم ستایش شونده را اسیب می زند. او چو بیند خلق را سرمست خویش /از تکبر می رود از دست خویش . هم از تکبر (وهم از خیاللتی وخیال اندیش شدن خود )از وفور مدحها فرعون شد/ کن ذلیل النفس هونا لا تسد. مولوی می گوید فرعون اولش که فرعون وجبار وسر کش بنود این تعظیم وتکریم های بیجای مردم او را خودکامه کرد وزهر استبداد را به جان او ومردم ریخت.پس توصیه می کند که هم مردم در حد واندازه با مافوقشان احترامن را نگه دارند وهم مافوق را به هون وفروتنی وتواضع ودنبال سیادت وبیرترجویی نرفتن سفارش می کند.
بس کنم خود زیرکان را این بس است
بانگ دو کردم اگر در ده کس است
منظور از بانگ دو کردن چیه ؟
سلام.
یعنی دو بار بانگ زدم. (خوانشاش بانگِ دو است. به معنای بانگ دوگانه. یک بانگ و یک بار تکرار)
و اگر در روستا فردی باشد همین دو بانگ و تذکر کافی است. در روستا کسی باشد هم یعنی ذهن شنونده فعال و پذیرا باشد.
شبیه این نوع بیان را امروز هم داریم: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
1401/05/18 12:08
نسرین مجیدی
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
1402/02/06 17:05
یزدانپناه عسکری
نردبان خلق این ما و منی است
***
*[یزدانپناه عسکری]
جایگاه پر رنگ ادعا در تعامل انسان ها
5.1:199.79
1402/02/17 20:05
قادر نسودی - تبریز
با سلام خدمت ادب دوستان ارجمند ؛
در نسخه مثنوی تصحیح نیکلسون - انتشارات ققنوس 1376 - عین همین دو بیت آمده است :
نردبان خلق این ما و منی است
عاقبت زین نردبان افتادنی است
هر که بالاتر رود ابلهتر است
کاستخوان او بتر خواهد شکست
ولی به نظر می رسد بار موسیقیایی این دو بیت زیر بیشتر باشد :
نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
البته بین مردم هم این دو بیت رواج دارد .
و فکر کنم این دوبیت را از مرحوم علامه محمد تقی جعفری شنیده باشم .
1402/08/06 18:11
علیرضا خلقی حقیقی
با سلام. در این شعر مولانا طرف صحبتش با اشخاصی هست خودپرست و خودبین و منیت دارند.پس میفرماید نردبان خلق این ما و منیست.
وگرنه در این جهان نردبان هایی هم وجود دارد که انسان را به راه کمال و سعادت میبرد.لزوما هر نردبانی در این جهان ما را به من و منیت نمیبرد.
1403/01/21 12:03
داراب لایقی
سلام و عرض ادب
پیرو سخنان اقای خلقی در مورد نردبان
از تبتل تا مقامات فنا پله پله تا ملاقات خدا
نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
سلام و عرض ادب
دوستان تفسیری به بنظرم رسیده که خدمتتون عرض میکنم:
بنظرم کلمه ما در مصرع اول به معنی آب است و تشبیه نردبان به آب و منی یا بعبارت دقیق تر آب منی (مثل درد و دل که شکل دقیق آن درد دل است)، آرایه تناقض یا پارادکس دارد؛ نردبان نماد ارتفاع گرفتن است و منی نماد پستی انسان. بطوریکه هر جای قرآن کریم خداوند خواسته است تکبر و غرور انسان رو تقبیح کنه به نحوه بوجود آمدن او از نطفه پست یا آب پست اشاره کرده است. با این تشبیه میتوان پی برد منظور شاعر از تقابل نردبان و منی اشاره به "ارتفاع پست" دارد و انسان اگر قصد ارتفاع گرفتن در صرفا ورطه دنیایی را داشته باشد در هنگامه مرگ که نردبان عمر او چپه میشود از ارتفاع بالاتری می افتد و با شدت بیشتری استخوان او شکسته میشود.
و اما شاهکار شاعر به اینجا ختم نمیشود و معنای عمیقتری هم میشود از آن برداشت کرد که البته صرفا با علم روز قابل اثبات است و با علم منطقی آن زمان تطابق ندارد منتها عرفا با عبور از زمان توانسته اند به حقایقی از این عالم دست پیدا کنند که در هر عصری درست است. و اما معنای عمیق تر:
همانطور که میدانید شکل DNA انسان بعنوان بن مایه وجود جسمانی، شبیه نردبان است و بن مایه دی ان ای هم از همان آب منی نشات گرفته است. بنابراین تشبیه نردبان به منی کمی فراتر از تشبیه بوده و در اصل همان است.
امیدوارم به دل تان نشسته باشد...
1404/05/15 21:08
عبدالملکی
شعر اینطور درست تر نیست؟👇
لطفا بزرگواران نظر بدهند
نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست