بخش ۱۰۵ - مشورت کردن فرعون با وزیرش هامان در ایمان آوردن به موسی علیهالسلام
گفت با هامان چون تنهااش بدید
جست هامان و گریبان را درید
بانگها زد گریهها کرد آن لعین
کوفت دستار و کله را بر زمین
که چگونه گفت اندر روی شاه
این چنین گستاخ آن حرف تباه
جمله عالم را مسخر کرده تو
کار را با بخت چون زر کرده تو
از مشارق وز مغارب بیلجاج
سوی تو آرند سلطانان خراج
پادشاهان لب همی مالند شاد
بر ستانهٔ خاک تو این کیقباد
اسپ یاغی چون ببیند اسپ ما
رو بگرداند گریزد بی عصا
تاکنون معبود و مسجود جهان
بودهای گردی کمینهٔ بندگان
در هزار آتش شدن زین خوشترست
که خداوندی شود بندهپرست
نه بکش اول مرا ای شاه چین
تا نبیند چشم من بر شاه این
خسروا اول مرا گردن بزن
تا نبیند این مذلت چشم من
خود نبودست و مبادا این چنین
که زمین گردون شود گردون زمین
بندگانمان خواجهتاش ما شوند
بیدلانمان دلخراش ما شوند
چشمروشن دشمنان و دوست کور
گشت ما را پس گلستان قعر گور
بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست: یک زنی آمد به پیش مرتضیبخش ۱۰۶ - تزییف سخن هامان علیه اللعنة: دوست از دشمن همی نشناخت او
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت با هامان چون تنهااش بدید
جست هامان و گریبان را درید
هوش مصنوعی: وقتی هامان را تنها دید، به او حمله کرد و گریبانش را پاره کرد.
بانگها زد گریهها کرد آن لعین
کوفت دستار و کله را بر زمین
هوش مصنوعی: آن موجود شرور با صدای بلند فریاد زد و گریه کرد و دستار و کلاه را به زمین زد.
که چگونه گفت اندر روی شاه
این چنین گستاخ آن حرف تباه
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است کسی با چنین جسارتی، در برابر چهره شاه اینگونه سخن بیهوده بگوید؟
جمله عالم را مسخر کرده تو
کار را با بخت چون زر کرده تو
هوش مصنوعی: تمام جهان را به تسخیر خود درآوردهای، زیرا تو با سرنوشت مانند طلا رفتار کردهای.
از مشارق وز مغارب بیلجاج
سوی تو آرند سلطانان خراج
هوش مصنوعی: سلطانان از دور و نزدیک بیآنکه لجبازی کنند، مالی را به سوی تو میآورند.
پادشاهان لب همی مالند شاد
بر ستانهٔ خاک تو این کیقباد
هوش مصنوعی: پادشاهان با خوشحالی لبهای خود را به هم میمالند، زیرا بر روی خاک تو، مانند کیقباد، احساس شادمانی میکنند.
اسپ یاغی چون ببیند اسپ ما
رو بگرداند گریزد بی عصا
هوش مصنوعی: اگر اسب سرکش و یاغی، اسب ما را ببیند، به سرعت از سمت ما دور میشود و بدون عصا میگریزد.
تاکنون معبود و مسجود جهان
بودهای گردی کمینهٔ بندگان
هوش مصنوعی: تا کنون تو معبود و پرستیده جهان بودهای و من کوچکترین بندگانت هستم.
در هزار آتش شدن زین خوشترست
که خداوندی شود بندهپرست
هوش مصنوعی: به هزاران درد و رنج و سختی افتادن، بهتر از این است که انسان به جای خدایی، مرید و خدمتگزار یک بنده باشد.
نه بکش اول مرا ای شاه چین
تا نبیند چشم من بر شاه این
هوش مصنوعی: ای شاه چین، ابتدا مرا نکش تا چشمانم شاه تو را نبیند.
خسروا اول مرا گردن بزن
تا نبیند این مذلت چشم من
هوش مصنوعی: ای کاش مرا به قتل برسانی تا چشمانم این خواری و ذلت را نبینند.
خود نبودست و مبادا این چنین
که زمین گردون شود گردون زمین
هوش مصنوعی: اگر وجود ندارد و نباید چنین باشد که زمین به دور خود بچرخد، همانطور که زمین میچرخد.
بندگانمان خواجهتاش ما شوند
بیدلانمان دلخراش ما شوند
هوش مصنوعی: خدمتگزاران ما در کنار ما خواهند بود، اما کسانی که بدون درک و احساس به ما نزدیک میشوند، باعث درد و رنج میشوند.
چشمروشن دشمنان و دوست کور
گشت ما را پس گلستان قعر گور
هوش مصنوعی: دشمنان ما با خوشحالی به زندگی ادامه میدهند، اما دوست ما در این میان دچار ناامیدی و تاریکی شده؛ حال آنکه ما به خاطر مشکلاتی که داریم، به عمق زمین و گور نزدیک میشویم.
حاشیه ها
1392/10/12 22:01
امین کیخا
خرج به معنی پولی که گسارده ( مصرف ) می شود فارسی است در پهلوی خرچ بوده است .