گنجور

بخش ۹۱ - نمودن آن شمعها در نظر هفت مرد

هفت شمع اندر نظر شد هفت مَرد
نورشان می‌شد به سقف لاژورد
پیش آن انوار نور روز، دُرد
از صلابت نورها را می‌ستُرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هفت شمع اندر نظر شد هفت مَرد
نورشان می‌شد به سقف لاژورد
هوش مصنوعی: هفت شمع در جلو چشم دیده می‌شدند و نور آنها به سقف آبی رنگ می‌تابید.
پیش آن انوار نور روز، دُرد
از صلابت نورها را می‌ستُرد
هوش مصنوعی: در برابر نور تابناک روز، حتی سختی‌ها و چالش‌های زندگی نیز از بین می‌روند و تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

حاشیه ها

1392/09/05 01:12
امین کیخا

درد تا اندازه ای برای باده است اما لرد به همان معنی برای آغشتگی ها و آلودگیهای دیگر به کار می اید

1398/07/30 08:09

حکایت دقوقی و کراماتش 4
هفت شمع اندر نظر شد هفت مرد
نورشان می شد به سقف لاژورد2001
دقوقی هفت نور دید که در اصل یکی بودند.باز در کمال تعجب دید آن نورها، هفت مرد هستند.
باز هر بک مرد شد شکل درخت
چشمم از سبزی ایشان نیکبخت

باز در نظر هفت مرد تبدیل به هفت درخت پر برگ و میوه شد.

بیخشان از شاخ خندان روی تر
عقل از آن اشکالشان زیر و زبر
ریشه این درختان از شاخه ها شادابتر و نورانی تر بود و عقل آدمی را حیران می کرد.
بانگ می آمد ز سوی هر درخت
سوی ما آیید خلق شور بخت2017
از جانب هر ولی یا هر اسم خداوند صدا می آید که به سوی ما بیایید.
چون به نزدیکی رسیدم من ز راه
کردم ایشان را سلام از انتباه
قوم گفتند جواب آن سلام
ای دقوقی مفخر و تاج کرام
آنها نام دقوقی را می گویند و او تعجب می کند که نامش را از کجا می دانند. گفت و شنود با این جانهای پاک، که متصل به جان حق هستند، دقوقی را از زمان دور می کند.
ساعتی با آن گروه مجتبی
چون مراقب گشتم و ازخود جدا
گفتگو با آنها مانند مراقبه بود که مرا از خودم جدا می کرد.
هم در آن ساعت ز ساعت رست جان
زآنکه ساعت پیر گرداند جوان
تمثیلات زیبا برای ساعت(فرصت)بی زمانی:
یک لحظه از ساعت و زمان فاصله گرفتم.
جمله تلوین ها ز ساعت برخاسته ست
رست از تلوین که از ساعت برست
همه ناپایداری ها و ناآرامی ها از ماندن در زمان است.
چون ز ساعت ساعتی بیرون شوی
چون نماند محرم بی چون شوی
یک "لحظه " اگر از زمان خارج شوی ار چگونگی و تغییر خارج می شوی.
ساعت از بی ساعتی آگاه نیست
زآن کش آن سو جر تحیر راه نیست
تا زمانی باشی(اهل ساعت) از درک حضور و ورود به "لحظه"(اهل سعادت) بیخبری .خداوند نیز بی زمان است و اگر در اثر بیخودی به آنجا برسی دچار تحیر می شوی (حیرت).
کانال و وبلاگ آرامش و پرواز روح
arameshsahafian@

1402/12/11 06:03
کوروش

پیش آن انوار نور روز درد

 

از صلابت نورها را می‌سترد

 

یعنی چه