گنجور

بخش ۸۳ - صفت بعضی اولیا کی راضی‌اند به‌احکام و لابه نکنند کی این حکم را بگردان

بشنو اکنون قصهٔ آن ره‌روان
که ندارند اعتراضی در جهان
ز اولیا اهل دعا خود دیگرند
که همی‌دوزند و گاهی می‌درند
قوم دیگر می‌شناسم ز اولیا
که دهانشان بسته باشد از دعا
از رضا که هست رام آن کرام
جُستن دفع قضاشان شد حرام
در قضا ذوقی همی‌بینند خاص
کفرشان آید طلب کردن خلاص
حُسن ظنی بر دل ایشان گشود
که نپوشند از عَمی جامهٔ کبود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشنو اکنون قصهٔ آن ره‌روان
که ندارند اعتراضی در جهان
هوش مصنوعی: اکنون داستان افرادی را بشنو که در جهان هیچ گونه اعتراضی ندارند و به راه خود ادامه می‌دهند.
ز اولیا اهل دعا خود دیگرند
که همی‌دوزند و گاهی می‌درند
هوش مصنوعی: دل‌های صمیمی و نزدیک به خدا با دیگران فرق دارند. آنها گاهی وقت‌ها دعا می‌کنند و گاهی نیز در تنگناها و مشکلات، به درگاه خدا رو می‌آورند و از او کمک می‌طلبند.
قوم دیگر می‌شناسم ز اولیا
که دهانشان بسته باشد از دعا
هوش مصنوعی: گروهی از انسان‌ها را می‌شناسم که از بزرگان و شخصیت‌های معنوی هستند، ولی در دل خود دعا نمی‌کنند و زبانشان به دعای شفاهی باز نیست.
از رضا که هست رام آن کرام
جُستن دفع قضاشان شد حرام
هوش مصنوعی: از رضا که به وجود آمده، طلب بخشش و نعمت از آن انسان‌های بزرگ و کرامت‌دار، دیگر جایز نیست چون موجب دفع سرنوشتشان می‌شود.
در قضا ذوقی همی‌بینند خاص
کفرشان آید طلب کردن خلاص
هوش مصنوعی: در سرنوشت، برخی افراد به نوعی لذت می‌برند، اما برای آنها طلب نجات و رهایی از سختی‌ها به نوعی نشانه‌ی کفر و بی‌اعتنایی است.
حُسن ظنی بر دل ایشان گشود
که نپوشند از عَمی جامهٔ کبود
هوش مصنوعی: زیبایی شکوفایی آنقدر بر دل آن‌ها تأثیر گذاشت که دیگر از پوشیدن لباس کبود خودداری نکردند.

حاشیه ها

1391/06/19 13:09
محسن

با سلام
بنده فعلا به نسخه ای دسترسی ندارم
اما به گمانم:
در ابتدای بیت چهارم
از قضا
به جای
از رضا
باید جایگزین شود
در بین آخر نیز

حسن ظنی بر دل ایشان گشود

که نپوشند از عمی جامهٔ کبود

می بایست
عمی
به
غمی
تغییر یابد
با احترام

1393/03/25 09:05
نرگس

در پاسخ جناب محسن:
متأسفانه نتوانستم در نسخۀ محقَق کریم زمانی این بیتها را پیدا کنم و استناد استواری داشته باشم، ولی با توجه به این که عَمی (بر وزن طلا) یعنی کوری، چنین نیست که حتماً اشتباهی رخ داده و «غمی» «عمی» نوشته شده باشد.

1393/03/25 09:05
نرگس

چندان قابل توجیه نیست، ولی من در نظر قبلی ام ایراد اول آقای محسن را فراموش کردم.
در ابتدای بیت چهارم هم همان «رضا» درست تر به نظر می رسد. «رضا» مقامی است که هر کسی را به آن دسترسی نیست؛ چنان که فرموده اند: «الرضا بسوء القضا من أرفع درجات الیقین». اولیا چنان در راه یقین پیش رفته اند که «رضا» چون مرکبی رام ایشان شده و به جایی رسیده اند که مثل ما مردمان دیگر به دنبال دفع قضا نمی گردند؛ یعنی دفع قضا را برای خود حرام می دانند.
شادکام باشید.

1393/08/19 23:11
علی

بیت دوم: که گهی دوزند و گاهی می درند صحیح است.
بیت ششم هم: از غمی جامه کبود صحیح است.
یعنی مانند عزاداران که جامه سیاه می پوشند نیستند.

1402/11/28 14:01
رضا از کرمان

با سلام 

  بنظر من عمی درسته  اگر به معنای این بخش مثنوی توجه کنیم مولانا درباره اولیایی صحبت میکنه که کاملا تسلیم حکم مشیت الهی وتقدیرند  تا جایی که دعا کردن برای تغییر قضا را کفر ومنافی مقام رضا میدانند.

در بحر صفات ذات بی چون وچرا

کشتی صفت ایم فتاده،نه دست ونه پا

ملاح ارادت است بر من حاکم

گر وقفه و،گر سیر کند در دریا

از بایزید پرسیدند چه می خواهی گفت :ارید  لا ارید  آن خواهم که هیچ نخواهم .

پس در بیت آخر داریم : درنظراین اولیا همواره تمامی اتفاقاتی که برایشان رقم میخورد جنبه خیر دارد هرچند با سلیقه وذایقه آنان جور نیاید ودر آن لحضه برای ایشان ناخوشایند باشد ،وهرگز با دید منفی به قضیه نگاه نمیکنند و همانند آدم نابینا که تنها پرده سیاهی را بر پنجره دیدگان آویخته وصرفا سیاهی میبیند ، ایشان فقط جنبه تاریک ومنفی قضیه را در نظر ندارند , وبه اصطلاح  به قضایا بد بین نیستند وبه این موضوع ایمان واعتقاد کامل دارند که خداوند تنها خیر ما را بر ما حکم  وجاری میکند . بکار بردن کلمه غمی، کلام  را به مرگ عزیز وآشنای یک نفر محدود میکنه  واین جفا کاری  به مولاناست است.

حسن ظن = گمان خوب بردن ،دید مثبت  

عمی(Ami) = نابینا 

البته نابینایان گرامی ، روشندلان جامعه مایند واز قدیم گفتند در مثل جای مناقشه نیست  شاد باشید. 

1402/12/10 06:03
کوروش

حسن ظنی بر دل ایشان گشود

 

که نپوشند از عمی جامهٔ کبود

یعنی چه ؟

 

 

 

1404/03/07 13:06
قادر

سلام

به نظر بنده اگر به چند بخش قبلی مراجعه کنیم کاملا واضحه که حضرت مولانا در بیت آخر منظورش چیه.

قرآن خواندن درویش کور در نیمه شب از روی کتاب قرآن و کلمه به کلمه ناشی از همان حسن ظن بیت آخره. یعنی این اولیا آنقدر به مقام رضا رسیدند که بخاطر قضای کوری لباس عزا نمیپوشن یعنی غمگین نمیشن.

با احترام به همه ادیبان