گنجور

بخش ۷۵ - سبب جرأت ساحران فرعون بر قطع دست و پا

ساحران را نه که فرعون لعین
کرد تهدیدِ سیاست بر زمین
که بِبُرم دست و پاتان از خلاف
پس در آویزم، ندارمتان معاف
او همی‌پنداشت کایشان در همان
وهم و تخویفند و وسواس و گمان
که بودشان لرزه و تخویف و ترس
از توهمها و تهدیدات نفس
او نمی‌دانست کایشان رسته‌اند
بر دریچهٔ نور دل بنشسته‌اند
این جهان خوابست اندر ظن مه‌ایست
گر رود درخواب دستی باک نیست
گر بخواب اندر سرت ببرید گاز
هم سرت بر جاست و هم عمرت دراز
گر ببینی خواب در خود را دو نیم
تن‌درستی چون بخیزی، نی سقیم
حاصل اندر خواب نقصان بدن
نیست باک و نه دوصد پاره شدن
این جهان را که به‌صورت قایمست
گفت پیغامبر که حلم نایمست
از ره تقلید تو کردی قبول
سالکان این دیده پیدا بی رسول
روز در خوابی مگو کین خواب نیست
سایه فرعست اصل جز مهتاب نیست
خواب و بیداریت آن دان ای عضد
که ببیند خفته کو در خواب شد
او گمان برده که این دم خفته‌ام
بی‌خبر زان کوست درخواب دوم
هاون گردون اگر صد بارشان
خُرد کوبد اندرین گلزارشان
اصل این ترکیب را چون دیده‌اند
از فروع وهم کم ترسیده‌اند
سایهٔ خود را ز خود دانسته‌اند
چابک و چُست و گش و بر جسته‌اند
کوزه‌گر گر کوزه‌ای را بشکند
چون بخواهد باز خود قایم کند
کور را هر گام باشد ترسِ چاه
با هزاران ترس می‌آید به‌راه
مردِ بینا دید عرضِ راه را
پس بداند او مغاک و چاه را
پا و زانواَش نلرزد هر دمی
رو تُرُش کی دارد او از هر غمی
خیز فرعونا که ما آن نیستیم
که به‌هر بانگی و غولی بیستیم
خرقهٔ ما را بِدَر، دوزنده هست
ورنه ما را خود برهنه‌تر به است
بی لباس این خوب را اندر کنار
خوش در آریم ای عدوِّ نابکار
خوشتر از تجرید از تن وز مزاج
نیست ای فرعون بی الهام گیج

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساحران را نه که فرعون لعین
کرد تهدیدِ سیاست بر زمین
هوش مصنوعی: سیاست و قدرت خشمگین و ظالم می‌تواند بسیاری را تهدید کند، حتی کسانی که به نظر می‌رسند از قدرت و علم زیادی برخوردارند، مانند ساحران در زمان فرعون.
که بِبُرم دست و پاتان از خلاف
پس در آویزم، ندارمتان معاف
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دست و پای شما را به خاطر اشتباهاتتان قطع کنم، پس شما را معاف نخواهم کرد و مجازات خواهید شد.
او همی‌پنداشت کایشان در همان
وهم و تخویفند و وسواس و گمان
هوش مصنوعی: او تصور می‌کرد که آن‌ها در همان حالات ترس و ناامنی و شک و دودلی قرار دارند.
که بودشان لرزه و تخویف و ترس
از توهمها و تهدیدات نفس
هوش مصنوعی: این افراد از هراس و تهدیدات درونی و تصورات غلط خود به لرزه درآمده و دچار ترس شده‌اند.
او نمی‌دانست کایشان رسته‌اند
بر دریچهٔ نور دل بنشسته‌اند
هوش مصنوعی: او نمی‌دانست که آن‌ها از کجا آمده‌اند و بر پنجرهٔ روشنی دل نشسته‌اند.
این جهان خوابست اندر ظن مه‌ایست
گر رود درخواب دستی باک نیست
هوش مصنوعی: این دنیا همچون خواب و خیال است و اگر ماهی در خواب برود، نگرانیتی به دل راه نمی‌دهد.
گر بخواب اندر سرت ببرید گاز
هم سرت بر جاست و هم عمرت دراز
هوش مصنوعی: اگر در خواب ، شما را آزرده کنند، هم به سلامت شما آسیبی نمی‌رسد و هم زندگی‌تان طولانی می‌شود.
گر ببینی خواب در خود را دو نیم
تن‌درستی چون بخیزی، نی سقیم
هوش مصنوعی: اگر خودت را در خواب ببینی و دو نیم شده‌اش را درستی کنی، وقتی بیدار شوی دیگر بیمار نخواهی بود.
حاصل اندر خواب نقصان بدن
نیست باک و نه دوصد پاره شدن
هوش مصنوعی: چیزی که در خواب به دست می‌آید، ارزش نگرانی ندارد، حتی اگر بدن دچار آسیب شود یا آسیب‌ها زیاد شوند.
این جهان را که به‌صورت قایمست
گفت پیغامبر که حلم نایمست
هوش مصنوعی: این دنیا که به شکل گنبدی است، پیامبر فرمود که صبر و تحمل در آن ناپایدار است.
از ره تقلید تو کردی قبول
سالکان این دیده پیدا بی رسول
هوش مصنوعی: تو به خاطر پیروی از دیگران، سالکانی را که به درستی می‌رفتند نادیده گرفتی و فقط بر اساس ظاهر قضایا قضاوت کردی، بدون اینکه به حقیقت و پیام‌های درونی آنها توجه کنی.
روز در خوابی مگو کین خواب نیست
سایه فرعست اصل جز مهتاب نیست
هوش مصنوعی: اگر در روز در خواب هستی، نگو که این خواب واقعی است، زیرا سایه‌ای از حقیقت است و اصل ماجرا فقط نور ماه است.
خواب و بیداریت آن دان ای عضد
که ببیند خفته کو در خواب شد
هوش مصنوعی: خواب و بیداری‌ات را بشناس، ای عضد، زیرا کسی که در خواب است، خوابیدن او را می‌بیند.
او گمان برده که این دم خفته‌ام
بی‌خبر زان کوست درخواب دوم
هوش مصنوعی: او فکر کرده که من در این لحظه خوابیده‌ام و از او که در خواب دوم است، بی‌خبرم.
هاون گردون اگر صد بارشان
خُرد کوبد اندرین گلزارشان
هوش مصنوعی: اگر هاون گردون (زمان) صد بار آنها را خرد کند، باز هم در این گلزار (محیط زیست و زندگی) آنها را بازسازی می‌کند.
اصل این ترکیب را چون دیده‌اند
از فروع وهم کم ترسیده‌اند
هوش مصنوعی: این ترکیب اصلی را زمانی که مشاهده کرده‌اند، از شاخه‌های وهم (فکر و خیال) کمتر می‌ترسند.
سایهٔ خود را ز خود دانسته‌اند
چابک و چُست و گش و بر جسته‌اند
هوش مصنوعی: آنها به سایهٔ خودشان به چشم خود می‌نگرند و آن را چابک، تند و برجسته می‌بینند.
کوزه‌گر گر کوزه‌ای را بشکند
چون بخواهد باز خود قایم کند
هوش مصنوعی: اگر کوزه‌گری کوزه‌ای را بشکند، وقتی بخواهد می‌تواند دوباره آن را به حالت قبل برگرداند.
کور را هر گام باشد ترسِ چاه
با هزاران ترس می‌آید به‌راه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فرد نابینا در هر قدمی که برمی‌دارد، از افتادن به چاه یا مواجهه با خطرات دیگر می‌ترسد و با هزاران نگرانی به جلو می‌رود. این احساس ترس و مراقبت در او همیشه وجود دارد.
مردِ بینا دید عرضِ راه را
پس بداند او مغاک و چاه را
هوش مصنوعی: مردی که بیناست، عرض راه را می‌بیند و بنابراین می‌فهمد که در مسیرش چه خطراتی مانند چاه یا گودال وجود دارد.
پا و زانواَش نلرزد هر دمی
رو تُرُش کی دارد او از هر غمی
هوش مصنوعی: هر کس که پا و زانوانش در هر لحظه بلرزد، از چه کسی می‌تواند انتظار داشته باشد که از غم‌ها دور باشد؟
خیز فرعونا که ما آن نیستیم
که به‌هر بانگی و غولی بیستیم
هوش مصنوعی: به پا خیز ای فرعون، چون ما آن کسانی نیستیم که با هر صدایی و تهدیدی بترسیم.
خرقهٔ ما را بِدَر، دوزنده هست
ورنه ما را خود برهنه‌تر به است
هوش مصنوعی: اگر لباس روحانی ما را کنار بزنند، دوزنده‌ای برای دوختن آن وجود دارد؛ در غیر این صورت، ما خودمان بدون آن لباس هم بهتر خواهیم بود.
بی لباس این خوب را اندر کنار
خوش در آریم ای عدوِّ نابکار
هوش مصنوعی: بی‌لباس و بی‌پرده، زیبایی را در کنار خوشی به نمایش می‌گذاریم، ای دشمن بدخواه.
خوشتر از تجرید از تن وز مزاج
نیست ای فرعون بی الهام گیج
هوش مصنوعی: نیازی به وابستگی به جسم و مزاج نیست؛ این حالت از رهایی و آزادی بسیار دلپذیرتر است، ای فرعون، که بدون الهام و راهنمایی در سردرگمی هستی.

حاشیه ها

1401/05/14 12:08
محسن جهان

تفسیر بیت ۱۰:

بر اساس حدیث نبوی، پیامبر در مورد این جهان که مبتنی بر صورت و ظواهر است فرمود که این جهان رؤیای کسی است که به خواب رفته است.

آن کسی می‌تواند به واقع جهان هستی را درک کند که زنده به ذات او شود. و درست همانند کسی که از خواب بر می‌خیزد، انسان‌ نیز لازم است با پالایش روح و تهذیب نفس از خواب ذهن بیدار شود.