گنجور

بخش ۶۱ - بیمار شدن فرعون هم به وهم از تعظیم خلقان

سجدهٔ خلق از زن و از طفل و مرد
زد دل فرعون را رنجور کرد
گفتن هریک خداوند و ملک
آنچنان کردش ز وهمی منهتک
که به دعوی الهی شد دلیر
اژدها گشت و نمی‌شد هیچ سیر
عقل جزوی آفتش وهمست و ظن
زانک در ظلمات شد او را وطن
بر زمین گر نیم گز راهی بود
آدمی بی وهم آمن می‌رود
بر سر دیوار عالی گر روی
گر دو گز عرضش بود کژ می‌شوی
بلک می‌افتی ز لرزهٔ دل به وهم
ترس وهمی را نکو بنگر بفهم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سجدهٔ خلق از زن و از طفل و مرد
زد دل فرعون را رنجور کرد
هوش مصنوعی: سجده کردن انسان‌ها، چه زن، چه کودک و چه مرد، دل فرعون را بسیار آزار داد.
گفتن هریک خداوند و ملک
آنچنان کردش ز وهمی منهتک
هوش مصنوعی: هر یک از آن دو (خداوند و فرشته) به طور خاص کارهایی را انجام دادند که فراتر از تصور ما بود و این باعث شد که ما دچار شگفتی و حیرت شویم.
که به دعوی الهی شد دلیر
اژدها گشت و نمی‌شد هیچ سیر
هوش مصنوعی: دلیر و شجاع شد و به سمت حق و حقیقت رفت، همچون اژدهایی که نمی‌توان آن را سیر کرد و همیشه تشنه است.
عقل جزوی آفتش وهمست و ظن
زانک در ظلمات شد او را وطن
هوش مصنوعی: عقل جزئی، وقتی از محدوده خود خارج شود و به تصور و گمان بیفتد، به مشکلات و اشتباهات دچار می‌شود. این نوع تفکر در تاریکی و ابهام زندگی می‌کند و نمی‌تواند به روشنی و حقیقت برسد.
بر زمین گر نیم گز راهی بود
آدمی بی وهم آمن می‌رود
هوش مصنوعی: اگر در زمین مسیری باشد، انسان بی‌هیچ ترسی به آرامی و مطمئن راه می‌رود.
بر سر دیوار عالی گر روی
گر دو گز عرضش بود کژ می‌شوی
هوش مصنوعی: اگر بر بالای دیوار بلندی بایستی، حتی اگر عرض دیوار هم کم باشد، ممکن است لغزیده و به زمین بیفتی.
بلک می‌افتی ز لرزهٔ دل به وهم
ترس وهمی را نکو بنگر بفهم
هوش مصنوعی: اگر به خاطر لرزش‌های دل به ترس دچار می‌شوی، به آن وهم توجه کن و سعی کن آن را به خوبی درک کنی.

حاشیه ها

1396/03/08 13:06

مشاهده ترس
عقل جزوی آفتش وهم است و ظن
زانکه در ظلمات شد او را وطن
بلکه می افتی ز ترس دل به وهم
ترس وهمی را نیکو بنگر بفهم حضرت مولانا
1- ترس طبیعی
همانطور که قبلاً گفته شد ترس یک مکانیزم دفاعی و طبیعی برای مقابله به موقع و سریع در برابر عوامل خطرناکی است که جان ما را تهدید می کند! بدون این مکانیزم خداداد، نسل بشر منقرض می شد. این ترس طبیعی از هوش بدنی و آگاهی ورای فکر و مکانیزم یا پاسخ جنگ یا گریز Fight-or-Flight Response منشاء می گیرد.
2- ترس روانی و خود کاذب
در اینجا منظورمان ترس های روانی و ذهنی است. ترس هایی که در واقع در خود کاذب یا "خود جدا مانده " ریشه دارند. خود کاذب از دو کیفیت اصلی برخوردار است: فقدان یا کمبود؛ و ترس یا مقاومت. کیفیت فقدان و کمبود سبب می شود که دچار حرص و طمع شود و به موضوعات چنگ بیاندازد تا این فقدان را بلکه جبران کند.
کیفیت ترس یا مقاومت (ریشه ترس مقاومت یا نخواستن و فرار است) هم باعث می شود که در مقابل موضوعات نا خوشایندش، مقاومت بورزد و نسبت به آن ها واکنش خشم، سرکوب، ترس و یا فرار نشان دهد.
3- مشاهده ترس از طریق خود حقیقی(آگاهی ورای فکر)
ترس روانی مانند اغلب هیجان های روانی و فکری، تلفیق و ترکیبی از افکار و حس های بدنی body sensation است.
اما آنچه باعث قدرت گرفتن و ماندگاری ترس می شود، حاشیه ترس است. یعنی به محض بروز ترس، افکاری در ذهن ما خطور می کند: من باید از این ترس رها شوم. من این را نمی خواهم... در واقع با این مقاومت فکری، ترس قوی تر می شود. زیرا ماهیت ترس بر مقاومت، عدم پذیرش و فرار استوار است.
حال اگر بتوان " افکار حاشیه ترس " را معلق نگه داشت و به جای آن؛ اشتیاق و کنجکاوی برای شناخت ترس را جایگزین نمود، می توان به مشاهده ناب ترس اقدام نمود.
مانند زمانی که در کوه به یک گل کوچک عجیب برخورد می کنی و می خواهی آن را از نزدیک خوب ببینی! ترس را هم با کمک آگاهی ورای فکر؛ مشاهده و لمس کن!
با معلق نگه داشتن افکار حاشیه ترس، آنچه از ترس باقی می ماند حس های بدنی(افزایش ضربان قلب و تغییر ریتم تنفس، گرما ، سرما، مور مور، سنگینی، فشار و...) در ناحیه سینه یا شکم است که آنها هم نه خوب هستند و نه بد! نوسانی از انرژی آگاهی ناب هستند...
با این تمرین مشاهده گری، کم کم با اصل وجود خود، یعنی خود حقیقی (متعالی ) یا همان فضای بیکران آگاهی ناب، آشنا می شوی.
فضایی که هیجان ها، افکار، صداها، بوها، رنگ ها، حس های بدنی به شدت متغییر و زود گذر در آن عبور می کنند. موضوعات زود گذر آگاهی از این فضا می گذرند بدون اینکه به آن آسیب بزنند:
4- مولانا و دو خصوصیت خود متعالی
"فضای بودن و آگاهی بیکران خود متعالی" از موضوعات آگاهی، از حوادث مختلف و حتی مرگ آسیب نمی بیند. به قول حضرت مولانا:
زهره دارد حوادث طبعی
که بگردد بگرد لشکر ما
علاوه بر آسیب ناپذیری، فضای عشق و صلح بیکران هم از دیگر خصوصیات خود متعالی است:
چه گرمیم، چه گرمیم! از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست، خدایا
موضوعات بیرونی، افکار و هیجان های ذهنی از جمله ترس ها، چنان توجه ما را به خود جلب کرده اند، که از اصل وجود و فطرت الهی مان غافل مانده ایم. مسلم است؛ هر چه به خود متعالی و آگاهی ورای فکر که اصل وجود ماست، بیشتر نزدیک شویم و دروغین بودن خودکاذب را بهتر درک کنیم، ترس های روانی ضعیف تر شده و آرامش و صلح درونی را که همواره همراه ما بوده است؛ ملاقات خواهیم کرد...
گاه نوشت های منصور بنانی: www.mbanani.com
کانال سایت: پیوند به وبگاه بیرونی