گنجور

بخش ۵۶ - عذر گفتن نظم کننده و مدد خواستن

ای تقاضاگر درون همچون جنین
چون تقاضا می‌کنی اتمام این
سهل گردان ره نما توفیق ده
یا تقاضا را بهل بر ما منه
چون ز مفلس زر تقاضا می‌کنی
زر ببخشش در سِرْ ای شاه غنی
بی تو نظم و قافیه شام و سحر
زهره کی دارد که آید در نظر
نظم و تجنیس و قوافی ای علیم
بندهٔ امر توند از ترس و بیم
چون مسبح کرده‌ای هر چیز را
ذات بی تمییز و با تمییز را
هر یکی تسبیح بر نوعی دگر
گوید و از حال آن این بی‌خبر
آدمی منکر ز تسبیح جماد
و آن جماد اندر عبادت اوستاد
بلک هفتاد و دو ملت هر یکی
بی‌خبر از یکدگر واندر شکی
چون دو ناطق را ز حال همدگر
نیست آگه چون بود دیوار و در
چون من از تسبیح ناطق غافلم
چون بداند سبحهٔ صامت دلم
هست سُنّی را یکی تسبیح خاص
هست جبری را ضد آن در مناص
سنّی از تسبیح جبری بی‌خبر
جبری از تسبیح سنّی بی اثر
این همی‌گوید که آن ضالست و گم
بی‌خبر از حال او وز امر قم
و آن همی گوید که این را چه خبر
جنگشان افکند یزدان از قدر
گوهر هر یک هویدا می‌کند
جنس از ناجنس پیدا می‌کند
قهر را از لطف داند هر کسی
خواه دانا خواه نادان یا خسی
لیک لطفی قهر در پنهان شده
یا که قهری در دل لطف آمده
کم کسی داند مگر ربانیی
کش بود در دل محک جانیی
باقیان زین دو گمانی می‌برند
سوی لانهٔ خود به یک پر می‌پرند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تقاضاگر درون همچون جنین
چون تقاضا می‌کنی اتمام این
هوش مصنوعی: ای کسی که در دل خود خواسته‌ای مانند جنین در رحم، وقتی که درخواست می‌کنی، به اتمام رساندنت را بخواه.
سهل گردان ره نما توفیق ده
یا تقاضا را بهل بر ما منه
هوش مصنوعی: ای پروردگار، آسان کن راهنمایی را و توفیق را به ما عطا کن یا اینکه درخواست‌های ما را از ما دور نکن.
چون ز مفلس زر تقاضا می‌کنی
زر ببخشش در سِرْ ای شاه غنی
هوش مصنوعی: وقتی از کسی که بی‌پول است درخواست طلا می‌کنی، ای پادشاه ثروتمند، بهتر است در خفا به او کمک کنی.
بی تو نظم و قافیه شام و سحر
زهره کی دارد که آید در نظر
هوش مصنوعی: بدون تو، هیچ زیبایی و هماهنگی در شب و روز وجود ندارد و این زیبایی‌ها هرگز نمی‌توانند در نظر بیایند.
نظم و تجنیس و قوافی ای علیم
بندهٔ امر توند از ترس و بیم
هوش مصنوعی: ای دانا، من بندۀ فرمانت هستم و به خاطر ترس و نگرانی، در کارهای منظم و موزون قرار گرفته‌ام.
چون مسبح کرده‌ای هر چیز را
ذات بی تمییز و با تمییز را
هوش مصنوعی: وقتی که به یاد خدا هستی، هر چیزی را به شکلی منظم و دقیق در نظر می‌آوری، چه خالص و بدون نقص باشد و چه دارای ویژگی‌ها و تمایزات.
هر یکی تسبیح بر نوعی دگر
گوید و از حال آن این بی‌خبر
هوش مصنوعی: هر کس به شکلی خاص دعا و نیایش می‌کند و از وضعیت و حال دیگران بی‌خبر است.
آدمی منکر ز تسبیح جماد
و آن جماد اندر عبادت اوستاد
هوش مصنوعی: انسانی که به عظمت و عبادت موجودات بی‌جان توجهی ندارد، غافل است از این که همان موجودات در حال عبادت و خدمت به خداوند هستند.
بلک هفتاد و دو ملت هر یکی
بی‌خبر از یکدگر واندر شکی
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که انسان‌ها با وجود متفاوت بودن و داشتن فرهنگ‌ها و ملیت‌های گوناگون، از یکدیگر بی‌خبرند و در حالتی از تردید و شک به سر می‌برند. هر یک به دنیای خود مشغول‌اند و از حقیقت یکدیگر اطلاعی ندارند.
چون دو ناطق را ز حال همدگر
نیست آگه چون بود دیوار و در
هوش مصنوعی: دو شخص که چیزی از حال یکدیگر نمی‌دانند، مانند دیوار و در هستند که جدا از هم قرار دارند و نمی‌توانند با هم ارتباط برقرار کنند.
چون من از تسبیح ناطق غافلم
چون بداند سبحهٔ صامت دلم
هوش مصنوعی: من از ذکر زبان‌دار غافل هستم، در حالی که دل من به ذکر بی‌زبان آگاه است.
هست سُنّی را یکی تسبیح خاص
هست جبری را ضد آن در مناص
هوش مصنوعی: هر شخصی در دین خود به افکار و آیین خاصی پایبند است؛ اهل تسنن دارای یک دیدگاه و روش ویژه‌ای هستند، در حالی که اهل جبر برعکس آنها نگرش متفاوتی دارند.
سنّی از تسبیح جبری بی‌خبر
جبری از تسبیح سنّی بی اثر
هوش مصنوعی: سنّی و جبری هر دو در مورد نظرات و اعتقادات خود بی‌خبر هستند و نمی‌دانند که دیگری به چه فکر می‌کند. هر کدام در دام تفکرات خود گرفتار شده و تاثیر دیدگاه‌های یکدیگر را نمی‌بینند.
این همی‌گوید که آن ضالست و گم
بی‌خبر از حال او وز امر قم
هوش مصنوعی: این فرد می‌گوید که آن شخص گمراه و سرگردان است، در حالی که از وضعیت او و شرایطی که در آن قرار دارد، بی‌خبر است.
و آن همی گوید که این را چه خبر
جنگشان افکند یزدان از قدر
هوش مصنوعی: او می‌گوید که چه خبر است، چرا اینها در جنگ افتاده‌اند؟ آیا خداوند آنها را به این حال دچار کرده است؟
گوهر هر یک هویدا می‌کند
جنس از ناجنس پیدا می‌کند
هوش مصنوعی: هر کس از ذات و ویژگی‌های خود، حقیقت خویش را آشکار می‌کند و در نهایت، از میان چیزهای ناهمگون، چیزهای مشابه و هم‌جنس پیدا می‌شود.
قهر را از لطف داند هر کسی
خواه دانا خواه نادان یا خسی
هوش مصنوعی: هر کسی، چه دانا باشد و چه نادان یا حتی بخیل، می‌داند که قهر و عصبانیت از روی لطف و محبت است.
لیک لطفی قهر در پنهان شده
یا که قهری در دل لطف آمده
هوش مصنوعی: اما به نظر می‌رسد که لطفی که در دل قهری پنهان شده باشد، یا اینکه قهری با لطافت در دل جای گرفته است.
کم کسی داند مگر ربانیی
کش بود در دل محک جانیی
هوش مصنوعی: کمتر کسی می‌داند که تنها شخصی با روح بزرگ و درک عمیق می‌تواند حقیقت روح انسانی را احساس کند.
باقیان زین دو گمانی می‌برند
سوی لانهٔ خود به یک پر می‌پرند
هوش مصنوعی: افراد باقی‌مانده از این دو فرض و گمان، با یک پر به سمت آشیان خود پرواز می‌کنند.

حاشیه ها

1400/10/25 07:12
غبار ره

بیت سوم تفسیر عرفانی آیهٔ شریفه ی اَقرَِضوا اللهَ قرضاً حسناً است.

این برداشت عرفانی پیش از مولانا در مناجات ابن عطاء الله اسکندرانی هم دیده می شود آنجا که عرضه میدارد:

الهی أنت الوهاب ثم لِما وهبتَ من المستقرضین

(این مناجات توفیق آن یافته که در کنار کلام نورانی سید الشهدا مجموعاً به عنوان دعای عرفه شناخته شود)

در قصیده ای از کمال اسماعیل هم این مضمون آمده است

از تو تشریف بود، عیب از ماست

که نداریم زرّ و کالا نیز

 

ورنه از بندگان مفلس خویش

قرض خواهست حق تعالی نیز

 

وانگهش قرض گرچه می ندهند

رزقشان می کند مهیّا نیز