گنجور

بخش ۴۴ - فرستادن فرعون به مداین در طلب ساحران

چونک موسی بازگشت و او بماند
اهل رای و مشورت را پیش خواند
آنچنان دیدند کز اطراف مصر
جمع آردشان شه و صراف مصر
او بسی مردم فرستاد آن زمان
هر نواحی بهر جمع جادوان
هر طرف که ساحری بُد نامدار
کرد پران سوی او ده پیکِ کار
دو جوان بودند ساحر مشتهر
سحر ایشان در دل مه مستمر
شیر دوشیده ز مه فاش آشکار
در سفرها رفته بر خمی سوار
شکل کرباسی نموده ماهتاب
آن بپیموده فروشیده شتاب
سیم برده مشتری آگه شده
دست از حسرت به رخها بر زده
صد هزاران همچنین در جادوی
بوده منشی و نبوده چون روی
چون بدیشان آمد آن پیغام شاه
کز شما شاهست اکنون چاره‌خواه
از پی آنک دو درویش آمدند
بر شه و بر قصر او موکب زدند
نیست با ایشان به غیر یک عصا
که همی‌گردد به امرش اژدها
شاه و لشکر جمله بیچاره شدند
زین دو کس جمله به افغان آمدند
چاره‌ای می‌باید اندر ساحری
تا بود که زین دو ساحر جان بری
آن دو ساحر را چو این پیغام داد
ترس و مهری در دل هر دو فتاد
عرق جنسیت چو جنبیدن گرفت
سر به زانو بر نهادند از شگفت
چون دبیرستان صوفی زانوست
حل مشکل را دو زانو جادوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چونک موسی بازگشت و او بماند
اهل رای و مشورت را پیش خواند
هوش مصنوعی: وقتی موسی بازگشت، او را ترک کرد و افراد با تدبیر و مشورت را فراخواند.
آنچنان دیدند کز اطراف مصر
جمع آردشان شه و صراف مصر
هوش مصنوعی: آنطور دیدند که از همه‌جا در مصر، شاه و بازرگانان جمع شده‌اند.
او بسی مردم فرستاد آن زمان
هر نواحی بهر جمع جادوان
هوش مصنوعی: او در آن زمان افراد زیادی را به گوشه و کنار فرستاد تا جادوگران را جمع‌آوری کنند.
هر طرف که ساحری بُد نامدار
کرد پران سوی او ده پیکِ کار
هوش مصنوعی: هر کجا که جادوگری معروف وجود داشته باشد، فرشتگان یا پیام‌آوران به سمت او می‌روند و او را یاری می‌کنند.
دو جوان بودند ساحر مشتهر
سحر ایشان در دل مه مستمر
هوش مصنوعی: دو جوان بودند که در هنر جادوگری معروف بودند و جادوهای آنها همیشه در دل‌ها باقی می‌ماند و تاثیرگذار بود.
شیر دوشیده ز مه فاش آشکار
در سفرها رفته بر خمی سوار
هوش مصنوعی: شیر که از مه دوشیده شده، در سفرها به وضوح نمایان است و بر روی خماری سوار شده است.
شکل کرباسی نموده ماهتاب
آن بپیموده فروشیده شتاب
هوش مصنوعی: ماه تابان مانند پارچه‌ای کرباسی، زیبا و درخشان شده است، و با شتاب به حرکت خود ادامه می‌دهد.
سیم برده مشتری آگه شده
دست از حسرت به رخها بر زده
هوش مصنوعی: مشتری که با جذابیت‌ها روبه‌رو شده، دیگر به گذشته و حسرت‌هایش فکر نمی‌کند و به سمت زیبایی‌ها رو کرده است.
صد هزاران همچنین در جادوی
بوده منشی و نبوده چون روی
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به زیبایی و جاذبه‌ی شخصیتی منشی معتقدند، ولی وقتی به چهره و ظاهر او نگاه می‌کنند، تنها آن زیبایی را می‌بینند.
چون بدیشان آمد آن پیغام شاه
کز شما شاهست اکنون چاره‌خواه
هوش مصنوعی: وقتی آنها پیام شاه را دریافت کردند که اکنون از شما نیاز به کمک دارد.
از پی آنک دو درویش آمدند
بر شه و بر قصر او موکب زدند
هوش مصنوعی: دو درویش به سمت پادشاه آمدند و در مقابل قصر او جمع شدند.
نیست با ایشان به غیر یک عصا
که همی‌گردد به امرش اژدها
هوش مصنوعی: هیچ چیز دیگری جز یک عصا با آن‌ها نیست که بر اساس فرمان او، همچون اژدها به حرکت درمی‌آید.
شاه و لشکر جمله بیچاره شدند
زین دو کس جمله به افغان آمدند
هوش مصنوعی: تمامی شاهان و سربازان به خاطر این دو نفر به شدت دچار مشکل و پریشانی شدند و از شدت نگرانی، فریادشان بلند شد.
چاره‌ای می‌باید اندر ساحری
تا بود که زین دو ساحر جان بری
هوش مصنوعی: باید راه حلی پیدا کرد تا از این دو جادوگر جان سالم به در برد.
آن دو ساحر را چو این پیغام داد
ترس و مهری در دل هر دو فتاد
هوش مصنوعی: وقتی آن پیام را به دو ساحر رساندند، ترس و محبت در دل هر دوی آن‌ها نشسته بود.
عرق جنسیت چو جنبیدن گرفت
سر به زانو بر نهادند از شگفت
هوش مصنوعی: وقتی احساسات و تمایلات در انسان بیدار می‌شود، افراد از تعجب به حالت نشسته و سر به زانو می‌زنند.
چون دبیرستان صوفی زانوست
حل مشکل را دو زانو جادوست
هوش مصنوعی: چون در دبیرستان صوفی، حل مشکل با دو زانو نشستن و تمرکز بر آن کار آسانی است و جادویی در آن نهفته است.

حاشیه ها

1400/04/06 02:07
کوروش

چون دبیرستان صوفی زانوست

حل مشکل را دو زانو جادوست

 

کسی میتونه بگه منظور از این بیت چیه ؟

1400/06/19 14:09
آینۀ صفا

از آنجایی که دبیرستان و محلِ یادگیریِ صوفی، زانوی اوست، دو زانوی صوفی، جادویی است که مشکلات او را حل می‌کند.

 

اهل تصوف بر این باورند که هر معضل و مشکلی که در زندگی پیش می‌آید، نشانه و آیتی از طرف خداست که او را فراموش کرده‌ای و باید به ذکر و مراقبه بپردازی تا او را در دل و جانِ خود به یاد آوری؛ تنها در این صورت است که آن مشکل در زندگی تو حل می‌شود. دو زانو نشستن یکی از اصلی‌ترین شیوه‌های ذکر و مراقبه در تصوف است و از آنجایی که نتیجه‌ی دو زانو نشستن، عبادت و مراقبه‌ی صوفی، حل شدنِ اعجاب انگیزِ مشکلات و دشواری‌های زندگیِ اوست، هیچ جادویی قوی‌تر از این زانو نشینی وجود ندارد.

1401/04/12 04:07
کوروش

عرق جنسیت چو جنبیدن گرفت

سر به زانو بر نهادند از شگفت

چون دبیرستان صوفی زانوست

حل مشکل را دو زانو جادوست

 

 

 

اشاره کرده سر به دوزانو گزاشتن

این با روی زانو نشستن خیلی فرق داره

1401/04/16 14:07
آینهٔ صفا

«سر نهادن» در اینجا به معنی «تسلیم شدن» و «زانو» مجاز از «نشستن روی دو زانو برای ادب و فروتنی یا التماس نزد کسی» است*. آن دو جادوگر زمانی که از جادوی موسی و هارون باخبر گشتند از روی شگفتی و احترام در مواجهه با هم‌جنسان خود، سرِ تسلیم فروآورده و به مراقبه و ذکر پرداختند تا راه درست در مقابله با این دو جادوگر را دریابند. که نتیجه‌ی آن طلب جستن از گورِ پدرِ جادوگرشان برای یافتن چاره بود.

*لغتنامه دهخدا

1402/11/10 01:02
کوروش

با سپاس از شما ولی تحلیلتونو قبول ندارم

سر به زانو نهادن منو یاد کسانی میندازه که به افسردگی مبتلا هستن و گوشه اتاق میشینن و زانوهاشونو در حال که در شکمشون جمع کردن بغل میکنن و سرشونم میزارن روی زانوشون

1402/11/19 03:02
مازیار

در واقع این بیت نگرش مولوی به مفهوم دانش را بیان میکند. از قدیم نزاعی بین عالمان وجود داشته است که انسان برای رسیدن به علم آیا باید در بیرون جستجو کند و یا در درون. مدافعان علوم تجربی و نظری باور دارند که علم را با آزمودن پدیده های بیرونی و استدلال بر اساس آنها میتوان کسب کرد ولی بسیاری دیگر از جمله خود مولوی معتقدند که علم در واقع از درون انسان زایش میکند و هرچقدر که انسان به کاوش در درون بیشتر بپردازد تجربیاتی در درون پیدا میکند که به صدهزار علم بیرونی می ارزد. البته این روش صرفا متوجه عرفا نبوده است بلکه دانشمندان اولیه ی عصر روشنگری هم مثل نیوتن، پاستور، دکارت، هابز و... هم ابتدائا به نگاه به درون دریافتند که باید بیرون را تغییر دهند. در واقع آنها هم با کسب علم حضوری به این نتیجه رسیدند که به سمت علم حصولی حرکت کنند ولی بعدا این حرکت از درون به بیرون متوقف شد و امروز تقریبا همه ی ما صرفا منشا علم را در بیرون جستجو میکنیم و به حدی با درون بیگانه شده ایم که برای شما و اکثر مخاطبان سوال میشود که مگر می شود با گذاشتن سر روی زانو به علم رسید؟
پیشنها میکنم برای درک بهتر مساله فیلم ماتریکس را ببینید تا متوجه شوید که بیرون چگونه ما را احاطه کرده که دیگری نگاهی به درون نداریم.

1402/11/13 19:02
تماشاگر راز

با درود به نظر حقیر دوزانو نشستن در اینجا به معنی مراقبه هست که به نظر مولانا مراقبه نوعی جادو است که یکی از حربه های شیطان برای کسانی است که مرحله اول یعنی ترک گناه را گذرانده اند. در این مرحله انسان توسط شیطان به مراقبه ترغیب می‌شود و توانایی هایی را بدست می آورد که اگر حواس سالک جمع نباشد فریب این قدرت‌ها را خواهد خورد و از اصل دور خواهد شد. خود حضرت مولانا بارها در مثنوی شریف از پنج حس دیگر سخن گفته. پنج حسی که در برابر حس‌های معمولی مثل طلا در برابر مس هستند ولی باز می‌فرماید که باید از این هم عبور کرد و هیچ شدن را تا رسیدن به همه چیز (وصال خدا) ادامه داد