بخش ۴۴ - فرستادن فرعون به مداین در طلب ساحران
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
چون دبیرستان صوفی زانوست
حل مشکل را دو زانو جادوست
کسی میتونه بگه منظور از این بیت چیه ؟
از آنجایی که دبیرستان و محلِ یادگیریِ صوفی، زانوی اوست، دو زانوی صوفی، جادویی است که مشکلات او را حل میکند.
اهل تصوف بر این باورند که هر معضل و مشکلی که در زندگی پیش میآید، نشانه و آیتی از طرف خداست که او را فراموش کردهای و باید به ذکر و مراقبه بپردازی تا او را در دل و جانِ خود به یاد آوری؛ تنها در این صورت است که آن مشکل در زندگی تو حل میشود. دو زانو نشستن یکی از اصلیترین شیوههای ذکر و مراقبه در تصوف است و از آنجایی که نتیجهی دو زانو نشستن، عبادت و مراقبهی صوفی، حل شدنِ اعجاب انگیزِ مشکلات و دشواریهای زندگیِ اوست، هیچ جادویی قویتر از این زانو نشینی وجود ندارد.
عرق جنسیت چو جنبیدن گرفت
سر به زانو بر نهادند از شگفت
چون دبیرستان صوفی زانوست
حل مشکل را دو زانو جادوست
اشاره کرده سر به دوزانو گزاشتن
این با روی زانو نشستن خیلی فرق داره
«سر نهادن» در اینجا به معنی «تسلیم شدن» و «زانو» مجاز از «نشستن روی دو زانو برای ادب و فروتنی یا التماس نزد کسی» است*. آن دو جادوگر زمانی که از جادوی موسی و هارون باخبر گشتند از روی شگفتی و احترام در مواجهه با همجنسان خود، سرِ تسلیم فروآورده و به مراقبه و ذکر پرداختند تا راه درست در مقابله با این دو جادوگر را دریابند. که نتیجهی آن طلب جستن از گورِ پدرِ جادوگرشان برای یافتن چاره بود.
*لغتنامه دهخدا
با سپاس از شما ولی تحلیلتونو قبول ندارم
سر به زانو نهادن منو یاد کسانی میندازه که به افسردگی مبتلا هستن و گوشه اتاق میشینن و زانوهاشونو در حال که در شکمشون جمع کردن بغل میکنن و سرشونم میزارن روی زانوشون
در واقع این بیت نگرش مولوی به مفهوم دانش را بیان میکند. از قدیم نزاعی بین عالمان وجود داشته است که انسان برای رسیدن به علم آیا باید در بیرون جستجو کند و یا در درون. مدافعان علوم تجربی و نظری باور دارند که علم را با آزمودن پدیده های بیرونی و استدلال بر اساس آنها میتوان کسب کرد ولی بسیاری دیگر از جمله خود مولوی معتقدند که علم در واقع از درون انسان زایش میکند و هرچقدر که انسان به کاوش در درون بیشتر بپردازد تجربیاتی در درون پیدا میکند که به صدهزار علم بیرونی می ارزد. البته این روش صرفا متوجه عرفا نبوده است بلکه دانشمندان اولیه ی عصر روشنگری هم مثل نیوتن، پاستور، دکارت، هابز و... هم ابتدائا به نگاه به درون دریافتند که باید بیرون را تغییر دهند. در واقع آنها هم با کسب علم حضوری به این نتیجه رسیدند که به سمت علم حصولی حرکت کنند ولی بعدا این حرکت از درون به بیرون متوقف شد و امروز تقریبا همه ی ما صرفا منشا علم را در بیرون جستجو میکنیم و به حدی با درون بیگانه شده ایم که برای شما و اکثر مخاطبان سوال میشود که مگر می شود با گذاشتن سر روی زانو به علم رسید؟
پیشنها میکنم برای درک بهتر مساله فیلم ماتریکس را ببینید تا متوجه شوید که بیرون چگونه ما را احاطه کرده که دیگری نگاهی به درون نداریم.
با درود به نظر حقیر دوزانو نشستن در اینجا به معنی مراقبه هست که به نظر مولانا مراقبه نوعی جادو است که یکی از حربه های شیطان برای کسانی است که مرحله اول یعنی ترک گناه را گذرانده اند. در این مرحله انسان توسط شیطان به مراقبه ترغیب میشود و توانایی هایی را بدست می آورد که اگر حواس سالک جمع نباشد فریب این قدرتها را خواهد خورد و از اصل دور خواهد شد. خود حضرت مولانا بارها در مثنوی شریف از پنج حس دیگر سخن گفته. پنج حسی که در برابر حسهای معمولی مثل طلا در برابر مس هستند ولی باز میفرماید که باید از این هم عبور کرد و هیچ شدن را تا رسیدن به همه چیز (وصال خدا) ادامه داد