برگردان به زبان ساده
بنگر اندر نخودی در دیگ چون
میجهد بالا چو شد ز آتش زبون
هوش مصنوعی: به یک نخود در دیگ نگاه کن که چگونه وقتی گرم میشود و از حرارت در حال پختن است، به سمت بالا پرتاب میگردد.
هر زمان نخود بر آید وقت جوش
بر سر دیگ و برآرد صد خروش
هوش مصنوعی: هر زمان که نخودها از زیر آب بیرون بیایند، وقتی که آب در حال جوشیدن است، صدای بلندی از دیگ به گوش میرسد.
که چرا آتش به من در میزنی
چون خریدی چون نگونم میکنی
هوش مصنوعی: چرا با وجود اینکه من را خریدی، باز هم به من آسیب میزنی؟ چون این کار فقط مرا به دردسر میاندازد و به نابودی میکشاند.
میزند کفلیز کدبانو که نی
خوش بجوش و بر مجه ز آتشکنی
هوش مصنوعی: کدبانو با دقت و مهارت، غذا را برای پختن آماده میکند و در این حین، مراقب است که همه چیز به خوبی پیش برود و آتش زیر دیگ هم همیشه افروخته باشد.
زان نجوشانم که مکروه منی
بلکه تا گیری تو ذوق و چاشنی
هوش مصنوعی: من از شروع کار دوری میکنم چون میدانم که تو از لحاظ اصولی مناسب نیستی، اما این کار را انجام میدهم تا تو لذت و طعم خوبی را تجربه کنی.
تا غذی گردی بیامیزی بجان
بهرخواری نیستت این امتحان
هوش مصنوعی: اگر تو به یادگیری و تجربههایت بپردازی، برایت فایدهای نخواهد داشت که بخواهی دیگران را به چالش بکشی یا آزمونی برگزار کنی.
آب میخوردی به بستان سبز و تر
بهراین آتش بدست آن آب خور
هوش مصنوعی: به باغ و دشت سبز و تر برو و آب بنوش، تا برای خاموش کردن این آتش درونت، قدرت و نیروی لازم را بدست آوری.
رحمتش سابق بدست از قهر زان
تا ز رحمت گردد اهل امتحان
هوش مصنوعی: خداوند از همان ابتدا رحمتش بر قهرش غالب بوده است، به همین دلیل انسانها به آزمون و امتحان دچار میشوند تا در نهایت تحت رحمت او قرار گیرند.
رحمتش بر قهر از آن سابق شدست
تا که سرمایهٔ وجود آید بدست
هوش مصنوعی: رحمت او بر خشمش پیشی گرفته و این نشاندهنده این است که رحمت او باعث میشود وجود ما به کمال برسد.
زانکه بیلذت نروید لحم و پوست
چون نروید چه گدازد عشق دوست
هوش مصنوعی: زیرا که بدون لذت، گوشت و پوست به رشد نمیرسد، اگر محبت دوست نباشد، چگونه میتوان احساسی عمیق و واقعی را تجربه کرد؟
زان تقاضا گر بیاید قهرها
تا کنی ایثار آن سرمایه را
هوش مصنوعی: اگر خواستهها و درخواستها باعث ناراحتی و قهر میشوند، تو باید این سرمایه ارزشمند را نادیده بگیری و از آن بگذری.
باز لطف آید برای عذر او
که بکردی غسل و بر جستی ز جو
هوش مصنوعی: دوباره مهربانی به خاطر عذر او فرامیرسد، زیرا تو غسل کردهای و از آب به دور شدهای.
گوید ای نخود چریدی در بهار
رنج مهمان تو شد نیکوش دار
هوش مصنوعی: میگوید ای نخود، تو در بهار خوشحال و سرزنده بودی، حالا که مهمان تو شده، خوب از او پذیرایی کن.
تا که مهمان باز گردد شکر ساز
پیش شه گوید ز ایثار تو باز
هوش مصنوعی: تا وقتی که مهمان برگردد، شکر و قدرانی در پیشگاه پادشاه میکند و از نیکخواهی و بخشش تو سخن میگوید.
تا به جای نعمتت منعم رسد
جمله نعمتها برد بر تو حسد
هوش مصنوعی: برای اینکه نعمتهای تو به دست کسی برسد که صاحب نعمت است، همه نعمتها به تو حسادت میکنند.
من خلیلم تو پسر پیش بچک
سر بنه انی ارانی اذبحک
هوش مصنوعی: من خلیلم، تو هم پسر من هستی. برو جلوی آن پسر بچه و سر خود را به پایین بنداز، چرا که میبیند که من تو را قربانی میکنم.
سر به پیش قهر نه دل بر قرار
تا ببرم حلقت اسمعیلوار
هوش مصنوعی: با سر پایین و قهر، دل خود را آرام نگهدار تا مانند اسماعیل، تو را به قربانی ببرم.
سر ببرم لیک این سر آن سریست
کز بریده گشتن و مردن بریست
هوش مصنوعی: اگرچه میتوانم سر را جدا کنم، اما این سر متعلق به فردی است که با قطع شدن و مرگ خود، حقیقت و معنایی از زندگی را بدست آورده است.
لیک مقصود ازل تسلیم تست
ای مسلمان بایدت تسلیم جست
هوش مصنوعی: ولی هدف از آغاز این است که تو تسلیم شوی، ای مسلمان، تو باید به تسلیم کردن خودت بپردازی.
ای نخود میجوش اندر ابتلا
تا نه هستی و نه خود ماند ترا
هوش مصنوعی: ای نخود که در شرایط سخت و چالشها میجوشی و تغییر میکنی، تا جایی که نه وجود خودت را حس میکنی و نه به خودت فکر میکنی.
اندر آن بستان اگر خندیدهای
تو گل بستان جان و دیدهای
هوش مصنوعی: اگر در آن باغ شادی کردهای، تو همان گل زیبای آن باغ و چراغ دل و دیدهای.
گر جدا از باغ آب و گل شدی
لقمه گشتی اندر احیا آمدی
هوش مصنوعی: اگر از باغ و زیبایی و خوشیها دور شدهای، به خاطر اینکه باید در زندگی دوباره شکوفا شوی و به حیات و زندگی بازگردی، به ارزشها و نعمتها پی خواهی برد.
شو غذی و قوت و اندیشهها
شیر بودی شیر شو در بیشهها
هوش مصنوعی: خوراک و اندیشههای تو مانند شیر است، پس با قدرت و شجاعت در میدانهای زندگی ظاهر شو.
از صفاتش رستهای والله نخست
در صفاتش باز رو چالاک و چست
هوش مصنوعی: به لطف صفات او، تو از آن خود را جدا کردی، ولی در واقع باید به صفات او نگاه کنی و به سرعت و چابکی او توجه کنی.
ز ابر و خورشید و ز گردون آمدی
پس شدی اوصاف و گردون بر شدی
هوش مصنوعی: از ابر و خورشید و آسمان به وجود آمدی و بعد به صفات آنها تبدیل شدی و به دنیای بالا رفتی.
آمدی در صورت باران و تاب
میروی اندر صفات مستطاب
هوش مصنوعی: تو با ظاهر دلپذیر مانند باران آمدی و با صفات برجسته و شگفتانگیزت راه خود را ادامه میدهی.
جزو شید و ابر و انجمها بدی
نفس و فعل و قول و فکرتها شدی
هوش مصنوعی: جزئی از آتش، ابر و ستارهها شدی، و با نفس، عمل، گفتار و اندیشهات به این موجودات پیوند خوردی.
هستی حیوان شد از مرگ نبات
راست آمد اقتلونی یا ثقات
هوش مصنوعی: حیات موجودات زنده به ویژه حیوانات از مرگ گیاهان نشأت میگیرد و این موضوع به خوبی نشان میدهد که با پایان یک زندگی، زندگی دیگری آغاز میشود. در واقع، از مردن موجودی میتوان به ادامه و استمرار حیات پی برد.
چون چنین بردیست ما را بعد مات
راست آمد ان فی قتلی حیات
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هنگامی که کسی به ما آسیب میزند یا ما را به شدت میآزارد، ممکن است از آن تجربه به نوعی حیات و زندگی دوباره دست پیدا کنیم. به عبارتی دیگر، گاهی اوقات سختیها و فجایع میتوانند منجر به رشد و تغییر مثبت در ما شوند.
فعل و قول و صدق شد قوت ملک
تا بدین معراج شد سوی فلک
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زندگی انسان وجود دارد، مانند اعمال و گفتهها، باعث قوت و قدرت او میشود تا به مقامهای بالا و آسمانی برسد.
آنچنان کان طعمه شد قوت بشر
از جمادی بر شد و شد جانور
هوش مصنوعی: انسان از موجودات بیجانی که در ابتدا فقط ماده بودند، به حیوانات تبدیل شد و این تحول نشاندهنده پیشرفت و رشد اوست.
این سخن را ترجمهٔ پهناوری
گفته آید در مقام دیگری
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این گفتار به شکلی گستردهتر و در زمینهای دیگر بیان شده است.
کاروان دایم ز گردون میرسد
تا تجارت میکند وا میرود
هوش مصنوعی: کاروان دائماً از آسمان به زمین میآید و پس از داد و ستد، باز میگردد.
پس برو شیرین و خوش با اختیار
نه بتلخی و کراهت دزدوار
هوش مصنوعی: پس برو با خوشحالی و سلیقه، نه با تلخی و ناپاکی مانند دزدان.
زان حدیث تلخ میگویم ترا
تا ز تلخیها فرو شویم ترا
هوش مصنوعی: از داستان تلخی سخن میگویم تا با یادآوری آن، از تلخیها رهایی یابیم.
ز آب سرد انگور افسرده رهد
سردی و افسردگی بیرون نهد
هوش مصنوعی: از آب خنک انگور، غم و ناراحتی دور میشود و احساس شادابی و سرزندگی به وجود میآید.
تو ز تلخی چونک دل پر خون شوی
پس ز تلخیها همه بیرون روی
هوش مصنوعی: وقتی که از تلخیها و دردها دلخور و غمگین میشوی، بهتر است که از همه این تلخیها فاصله بگیری و به سمت خوشیها بروی.