گنجور

بخش ۱۷۵ - فرق میان دانستن چیزی به مثال و تقلید و میان دانستن ماهیت آن چیز

ظاهرست آثار و میوهٔ رحمتش
لیک کی داند جز او ماهیتش
هیچ ماهیات اوصاف کمال
کس نداند جز به آثار و مثال
طفل ماهیت نداند طمث را
جز که گویی هست چون حلوا ترا
کی بود ماهیت ذوق جماع
مثل ماهیات حلوا ای مطاع
لیک نسبت کرد از روی خوشی
با تو آن عاقل چو تو کودک‌وشی
تا بداند کودک آن را از مثال
گر نداند ماهیت یا عین حال
پس اگر گویی بدانم دور نیست
ور ندانم گفت کذب و زور نیست
گر کسی گوید که دانی نوح را
آن رسول حق و نور روح را
گر بگویی چون ندانم کان قمر
هست از خورشید و مه مشهورتر
کودکان خرد در کتابها
و آن امامان جمله در محرابها
نام او خوانند در قرآن صریح
قصه‌اش گویند از ماضی فصیح
راست‌گو دانیش تو از روی وصف
گرچه ماهیت نشد از نوح کشف
ور بگویی من چه دانم نوح را
همچو اویی داند او را ای فتی
مور لنگم من چه دانم فیل را
پشه‌ای کی داند اسرافیل را
این سخن هم راستست از روی آن
که بماهیت ندانیش ای فلان
عجز از ادراک ماهیت عمو
حالت عامه بود مطلق مگو
زانک ماهیات و سر سر آن
پیش چشم کاملان باشد عیان
در وجود از سر حق و ذات او
دورتر از فهم و استبصار کو
چونک آن مخفی نماند از محرمان
ذات و وصفی چیست کان ماند نهان
عقل بحثی گوید این دورست و گو
بی ز تاویل محالی کم شنو
قطب گوید مر ترا ای سست‌حال
آنچ فوق حال تست آید محال
واقعاتی که کنونت بر گشود
نه که اول هم محالت می‌نمود
چون رهانیدت ز ده زندان کرم
تیه را بر خود مکن حبس ستم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ظاهرست آثار و میوهٔ رحمتش
لیک کی داند جز او ماهیتش
هوش مصنوعی: ظاهر و نشانه‌های رحمتش برای همه آشکار است، اما کسی جز خود او نمی‌داند که حقیقت و ماهیت این رحمت چیست.
هیچ ماهیات اوصاف کمال
کس نداند جز به آثار و مثال
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند به‌درستی ویژگی‌های کمال یک موجود را بشناسد، مگر از طریق نشانه‌ها و نمونه‌هایی که از آن موجود دیده می‌شود.
طفل ماهیت نداند طمث را
جز که گویی هست چون حلوا ترا
هوش مصنوعی: کودک نمی‌داند که قاعدگی چیست، جز اینکه گویی آن را همچون حلوایی می‌بیند.
کی بود ماهیت ذوق جماع
مثل ماهیات حلوا ای مطاع
هوش مصنوعی: ذوق و لذت ناشی از نزدیکی و عشق، چیزی شبیه به ماهیت حلوایی است که به آن می‌پیوندیم و از آن لذت می‌بریم، ای محبوب.
لیک نسبت کرد از روی خوشی
با تو آن عاقل چو تو کودک‌وشی
هوش مصنوعی: اما آن خردمند با خرمی و خوشی، به تو نسبت داد؛ مثل این که تو را کودکانه می‌بیند.
تا بداند کودک آن را از مثال
گر نداند ماهیت یا عین حال
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که اگر کودک نتواند ماهیت یا حقیقت چیزی را بفهمد، باید بتواند از طریق مثال‌ها و نمونه‌ها آن را درک کند. یعنی یادگیری و فهم نیاز به ارائه مصداق‌ها و نمونه‌های عینی دارد تا مفهوم بهتر درک شود.
پس اگر گویی بدانم دور نیست
ور ندانم گفت کذب و زور نیست
هوش مصنوعی: اگر بگویی که می‌دانم، دور از حقیقت نیست، و اگر ندانم، این صحبت دروغ و بی‌اساس نیست.
گر کسی گوید که دانی نوح را
آن رسول حق و نور روح را
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که نوح، آن پیامبر حق و نور روح را می‌شناسی،
گر بگویی چون ندانم کان قمر
هست از خورشید و مه مشهورتر
هوش مصنوعی: اگر بگویی چگونه نمی‌دانم که آن قمر مشهورتر از خورشید و ماه است؟
کودکان خرد در کتابها
و آن امامان جمله در محرابها
هوش مصنوعی: کودکان کوچک در کتاب‌ها مشغول یادگیری هستند و تمام آن پیشوایان و امامان در مکان‌های عبادت مشغول به نماز و عبادت‌اند.
نام او خوانند در قرآن صریح
قصه‌اش گویند از ماضی فصیح
هوش مصنوعی: در قرآن به روشنی نام او ذکر شده و داستانش به طور شفاف از گذشته روایت شده است.
راست‌گو دانیش تو از روی وصف
گرچه ماهیت نشد از نوح کشف
هوش مصنوعی: به حقیقت‌گو به خوبی می‌دانید که شخصی را بر اساس وصفت قضاوت کنید، هر چند که ماهیت واقعی او برایتان مشخص نشده باشد.
ور بگویی من چه دانم نوح را
همچو اویی داند او را ای فتی
هوش مصنوعی: اگر بگویی من چه می‌دانم، نوح هم مانند او کسی را نمی‌شناسد. ای جوان!
مور لنگم من چه دانم فیل را
پشه‌ای کی داند اسرافیل را
هوش مصنوعی: من فقط یک مور کوچک و ناتوان هستم، چه می‌توانم درباره‌ی فیل بگویم؟ و آیا پشه‌ای می‌تواند به درستی از اسرافیل، آن فرشته بزرگ، چیزی بداند؟
این سخن هم راستست از روی آن
که بماهیت ندانیش ای فلان
هوش مصنوعی: این حرف هم درست است، چون تو نمی‌دانی ماهیت چیست، ای فلانی.
عجز از ادراک ماهیت عمو
حالت عامه بود مطلق مگو
هوش مصنوعی: ناتوانی در درک ماهیت چیزها، حالتی است که به همه انسان‌ها تعلق دارد. پس بهتر است در مورد آن صحبت نکنیم.
زانک ماهیات و سر سر آن
پیش چشم کاملان باشد عیان
هوش مصنوعی: زیرا وجود ماهیت‌ها و رمز و راز آن‌ها در برابر دیدگان کسانی که به کامل بودن رسیده‌اند، به وضوح آشکار است.
در وجود از سر حق و ذات او
دورتر از فهم و استبصار کو
هوش مصنوعی: در وجود موجودی که از حقیقت و ذات او فاصله دارد، دورتر از درک و شناخت قرار دارد.
چونک آن مخفی نماند از محرمان
ذات و وصفی چیست کان ماند نهان
هوش مصنوعی: وقتی که راز و ذات یک چیز در دل آشنايان پنهان نمی‌ماند، وصف و ویژگی آن چیزی چیست که همچنان در خفا باقی مانده است؟
عقل بحثی گوید این دورست و گو
بی ز تاویل محالی کم شنو
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید که این موضوع دشوار و دور از دسترس است و اگر می‌خواهی به عمق آن پی ببری، بدون تفسیرهای پیچیده به آن گوش کن.
قطب گوید مر ترا ای سست‌حال
آنچ فوق حال تست آید محال
هوش مصنوعی: قطب به تو می‌گوید ای کسی که اعتماد به خود نداری، آنچه که بالاتر از حال تو است، ممکن است به دست نیاید.
واقعاتی که کنونت بر گشود
نه که اول هم محالت می‌نمود
هوش مصنوعی: آنچه اکنون برای تو اتفاق می‌افتد، چیزی نیست که در گذشته ممکن به نظر می‌رسید.
چون رهانیدت ز ده زندان کرم
تیه را بر خود مکن حبس ستم
محمدحسین مسعودی گاوگانی: زمانی که با لطف خویش شما را از زندان گناه و سختی نجات داد، دیگر بر خود ستم نکن و خود را در بند تکبر و خودپسندی زندانی مکن.

حاشیه ها

1393/08/26 20:10
محسن

بیت دوم مصرع دوم نوشته شده: «کس نداند جز بثار و مثال»
درستش اینه: کس نداند جز به آثار و مثال

1399/01/24 12:03

بیت زیر پس از بیتِ «طفل ماهیت نداند طمث را/جز که گویی هست چون حلوا ترا» در محل بیت چهارم قرار دارد که در اینجا از قلم افتاده.
طفل را نبود ز وطی زن خبر
جز کھ گوئی ھست آن خوش چون شکر

1404/08/14 19:11
محمدحسین مسعودی گاوگانی

 زمانی که با لطف خویش، شما را از ده تا زندان سخت و گناه نجات داد، دیگر بر خود ستم مکن و خود را در بند تکبر و خودپسندی زندانی مکن.

1404/08/20 20:11
محمدحسین مسعودی گاوگانی

به نظر می رسد مصرع اول بیت دهم یا این بیت

کودکان خرد در کتابها

و آن امامان جمله در محرابها

به اکتابها با ا کسره دار تصحیح شود. هم معنی درست می شود هم وزن.

 اکتاب در لغت‌نامه دهخدا به معنی نوشتن آموختن است.

یعنی کودکان خرد در سرمشق های خودشان ، نوح را می نویسند. من هم کودک بوده ام و آن موقع نوشته ام پس می شناسم نوح را

 

اکتاب . [ اِ ] (ع مص ) نوشتن آموختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خط آموختن کسی را.