بخش ۱۷۲ - تشبیه نص با قیاس
نص وحی روح قدسی دان یقین
وان قیاس عقل جزوی تحت این
عقل از جان گشت با ادراک و فر
روح او را کی شود زیر نظر
لیک جان در عقل تاثیری کند
زان اثر آن عقل تدبیری کند
نوحوار ار صدقی زد در تو روح
کو یم و کشتی و کو طوفان نوح
عقل اثر را روح پندارد ولیک
نور خور از قرص خور دورست نیک
زان به قرصی سالکی خرسند شد
تا ز نورش سوی قرص افکند شد
زانک این نوری که اندر سافل است
نیست دایم روز و شب او آفل است
وانک اندر قرص دارد باش و جا
غرقهٔ آن نور باشد دایما
نه سحابش ره زند خود نه غروب
وا رهید او از فراق سینه کوب
اینچنین کس اصلش از افلاک بود
یا مبدل گشت گر از خاک بود
زانک خاکی را نباشد تاب آن
که زند بر وی شعاعش جاودان
گر زند بر خاک دایم تاب خور
آنچنان سوزد که ناید زو ثمر
دایم اندر آب کار ماهی است
مار را با او کجا همراهی است
لیک در که مارهای پر فناند
اندرین یم ماهییها میکنند
مکرشان گر خلق را شیدا کند
هم ز دریا تاسهشان رسوا کند
واندرین یم ماهیان پر فناند
مار را از سحر ماهی میکنند
ماهیان قعر دریای جلال
بحرشان آموخته سحر حلال
بس محال از تاب ایشان حال شد
نحس آنجا رفت و نیکوفال شد
تا قیامت گر بگویم زین کلام
صد قیامت بگذرد وین ناتمام
بخش ۱۷۱ - بیان آنک هرچه غفلت و غم و کاهلی و تاریکیست همه از تن است کی ارضی است و سفلی: غفلت از تن بود چون تن روح شدبخش ۱۷۳ - آداب المستمعین والمریدین عند فیض الحکمة من لسان الشیخ: بر ملولان این مکرر کردنست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نص وحی روح قدسی دان یقین
وان قیاس عقل جزوی تحت این
هوش مصنوعی: وحی مقدس را به عنوان روحی الهی بدان و یقین داشته باش که قیاسهای عقل محدود نمیتواند به این شناخت برسد.
عقل از جان گشت با ادراک و فر
روح او را کی شود زیر نظر
هوش مصنوعی: عقل انسان با درک خود از وجود و روحش جدا میشود و نمیتواند تحت نظارت قرار گیرد.
لیک جان در عقل تاثیری کند
زان اثر آن عقل تدبیری کند
هوش مصنوعی: اما روح بر عقل تأثیر میگذارد و از این تأثیر، عقل تدبیر و برنامهریزی میکند.
نوحوار ار صدقی زد در تو روح
کو یم و کشتی و کو طوفان نوح
هوش مصنوعی: اگر همچون نوح صدایی از صداقت در تو باشد، باید به یاد داشته باشی که تو کشتی و دریا و طوفانی هستی.
عقل اثر را روح پندارد ولیک
نور خور از قرص خور دورست نیک
هوش مصنوعی: عقل ممکن است فکر کند که اثر و نشانهای روح و جان دارد، اما در واقع، نور خورشید به دور از دایره خودش، واقعیت را به درستی نشان میدهد.
زان به قرصی سالکی خرسند شد
تا ز نورش سوی قرص افکند شد
هوش مصنوعی: از آنجا که سالکی با یک لقمه نان خوشحال شد، نوری که از آن داشت به سمت ماه میتابید.
زانک این نوری که اندر سافل است
نیست دایم روز و شب او آفل است
هوش مصنوعی: چون این نوری که در پایین وجود دارد، همیشه پایدار نیست و در روز و شب مشخص نمیشود، بنابراین نمیتوان به آن تکیه کرد.
وانک اندر قرص دارد باش و جا
غرقهٔ آن نور باشد دایما
هوش مصنوعی: اگر در نور آن قرص (ماه یا خورشید) قرار بگیری، همیشه غرق در این نور خواهی بود.
نه سحابش ره زند خود نه غروب
وا رهید او از فراق سینه کوب
هوش مصنوعی: ابر نه راهی به سوی خود میزند و نه غروب از او جدا میشود؛ او از دوری و جدایی به شدت دلشکسته و نالهکنان است.
اینچنین کس اصلش از افلاک بود
یا مبدل گشت گر از خاک بود
هوش مصنوعی: این فرد یا از آسمانها و افلاک آمده است، یا اگر از خاک به وجود آمده، تغییر و تحول عظیمی در او رخ داده است.
زانک خاکی را نباشد تاب آن
که زند بر وی شعاعش جاودان
هوش مصنوعی: چون خاک، تاب و توانایی تحمل تابش دائمی نور را ندارد.
گر زند بر خاک دایم تاب خور
آنچنان سوزد که ناید زو ثمر
هوش مصنوعی: اگر در طول زمان، خورشید بهطور مداوم بر روی خاک بتابد، آنقدر این گرما سوزان خواهد بود که هیچ محصولی از آن نخواهد رویید.
دایم اندر آب کار ماهی است
مار را با او کجا همراهی است
هوش مصنوعی: ماهی همیشه در آب به کار خود مشغول است، اما مار نمیتواند با او یک جا باشد.
لیک در که مارهای پر فناند
اندرین یم ماهییها میکنند
هوش مصنوعی: اما در آنجا که مارهایی با مهارت در آبهای این دریا وجود دارند، ماهیها گرفتار میشوند.
مکرشان گر خلق را شیدا کند
هم ز دریا تاسهشان رسوا کند
هوش مصنوعی: اگر فریب و حیلههای آنها مردم را مجنون کند، همانند دریا که با طوفان میتواند آنها را رسوا کند.
واندرین یم ماهیان پر فناند
مار را از سحر ماهی میکنند
هوش مصنوعی: دریا دچار جلب توجه و شگفتی است و مَارها که نماد خطر هستند، در صبحگاه از میان ماهیها به بیرون میآیند. این تصویر نشاندهندهی زندگی و تلاطمهای مختلفی است که در دریا وجود دارد.
ماهیان قعر دریای جلال
بحرشان آموخته سحر حلال
هوش مصنوعی: ماهیانی که در اعماق دریای عظمت زندگی میکنند، فنون جادو را از دنیای خود آموختهاند.
بس محال از تاب ایشان حال شد
نحس آنجا رفت و نیکوفال شد
هوش مصنوعی: به شدت تحت تأثیر زیبایی او قرار گرفتم؛ در آن مکان بدی از میان رفت و خوششانسی آغاز شد.
تا قیامت گر بگویم زین کلام
صد قیامت بگذرد وین ناتمام
هوش مصنوعی: اگر تا ابد درباره این موضوع صحبت کنم، صدها سال خواهد گذشت و هنوز کار به پایان نخواهد رسید.

مولانا