برگردان به زبان ساده
همچو مجنون کاو سگی را مینواخت
بوسهاش میداد و پیشش میگداخت
هوش مصنوعی: مجنون به محبت و احساس عمیق خود نسبت به لیلی، حتی به یک سگ نیز محبت میورزد و او را در آغوش میگیرد و با او مهربان است.
گرد او میگشت خاضع در طواف
هم جلاب شکرش میداد صاف
هوش مصنوعی: در اطراف او به دور میچرخید و در حال طواف، با حالت فروتنی و آراستگی، شکر و سپاسش را بهطور صحیح و خالصانه ادا میکرد.
بوالفضولی گفت ای مجنون خام
این چه شیدست این که میآری مدام
هوش مصنوعی: بوالفضولی به مجنون میگوید: تو که اینقدر داغ و شیدا هستی، این چه حالتی است که همیشه به آن دچار هستی؟
پوز سگ دایم پلیدی میخورد
مقعد خود را به لب میاسترد
هوش مصنوعی: سگ به طور مداوم کثافتهایی را که در اطرافش وجود دارد، میخورد و این نشاندهندهی رفتار ناخوشایند و ناپسند اوست.
عیبهای سگ بسی او بر شمرد
عیبدان از غیبدان بویی نبرد
هوش مصنوعی: نقاط ضعف و عیبهای سگ را بسیار برشمرد، ولی آن کسی که عیبها را میشناسد، هیچ بویی از خداوند نمیبرد.
گفت مجنون تو همه نقشی و تن
اندر آ و بنگرش از چشم من
هوش مصنوعی: مجنون گفت تو فقط یک تصویر هستی، وارد شو و از دید من به آن نگاه کن.
کاین طلسم بستهٔ مولیست این
پاسبان کوچهٔ لیلیست این
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این نوعی جادو یا طلسم است که از جانب معشوقی خاص ایجاد شده و این نگهبان، محافظ و مراقب کوچهای است که به لیلی (معشوق) مربوط میشود. در واقع، این نگهبان وظیفه دارد که از ورود افراد ناپسند به کوچهای که به عشق و زیبایی مربوط است جلوگیری کند.
همنشین بین و دل و جان و شناخت
کاو کجا بگزید و مسکنگاه ساخت
هوش مصنوعی: به همسایهات نگاهی بینداز و بفهم دل و جان و آگاهیت کجا را برای زندگی برگزیده و محل سکونتش کجاست.
او سگ فرخرخ کهف منست
بلک او همدرد و هملهف منست
هوش مصنوعی: او سگ خوشچهرهام در غار است، بلکه او هم حامی و همدرد من نیز هست.
آن سگی که باشد اندر کوی او
من به شیران کی دهم یک موی او
هوش مصنوعی: آن سگی که در محله او زندگی میکند، من چگونه میتوانم حتی یک تار موی شیران را به او بدهم؟
ای که شیران مر سگانش را غلام
گفت امکان نیست خامش والسلام
هوش مصنوعی: ای کسی که شیران، سگهایش را بنده و خدمتگزار خود میدانند، بدان که امکان ندارد که او از حقایق و واقعیتها سکوت کند و لذا صحبت کردنش ضروری است.
گر ز صورت بگذرید ای دوستان
جنت است و گلستان در گلستان
هوش مصنوعی: اگر از ظاهر و شکلها بگذرید، دوستان، به بهشت و باغی سرشار از گلها خواهید رسید.
صورت خود چون شکستی سوختی
صورت کل را شکست آموختی
هوش مصنوعی: وقتی چهرهات را در آینه میبینی و متوجه میشوی که آسیب دیده، در واقع از این تجربه یاد میگیری که چگونه باید با مشکلات و دردهای زندگی روبرو شوی. این نشان میدهد که تمام چهرهها و تجربیات ما به نوعی دلیلی برای یادگیری و رشد هستند.
بعد از آن هر صورتی را بشکنی
همچو حیدر باب خیبر بر کنی
هوش مصنوعی: پس از آن، هر شکلی را که خواستی بشکنی، مانند حیدر که در خیبر درختان را قطع کرد.
سغبهٔ صورت شد آن خواجهٔ سلیم
که به ده میشد به گفتاری سقیم
هوش مصنوعی: آن چهرهی زیبا که همیشه با ادب و خویشتنداری میآمد، اکنون به خاطر سخن نادرست و ناپسندی که گفت، نادیده گرفته شد.
سوی دام آن تملق شادمان
همچو مرغی سوی دانهٔ امتحان
هوش مصنوعی: به سوی تملق و چاپلوسی کشیده میشود، شبیه به پرندهای که با خوشحالی به سمت دانهای میرود.
از کرم دانست مرغ آن دانه را
غایت حرص است نه جود آن عطا
هوش مصنوعی: مرغ با کرامت میداند که این دانه بهخاطر حرص اوست، نه بهخاطر بخشش آن که به او داده شده است.
مرغکان در طمع دانه شادمان
سوی آن تزویر پران و دوان
هوش مصنوعی: پرندگان خوشحال و شاداب به دنبال دانهها هستند و به سوی آن مکر و فریب میشتابند.
گر ز شادی خواجه آگاهت کنم
ترسم ای رهرو که بیگاهت کنم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم تو را از شادی آقای من مطلع کنم، میترسم که تو را در موقع نامناسبی آگاه کرده باشم.
مختصر کردم چو آمد ده پدید
خود نبود آن ده ره دیگر گزید
هوش مصنوعی: زمانی که موجب شد تا برای رسیدن به هدفم، راهی دیگر انتخاب کنم، متوجه شدم که آن مقصد قبلی وجود نداشت.
قرب ماهی ده به ده میتاختند
زانک راه ده نکو نشناختند
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدفی مطلوب، میبایست در مسیر درست قدم برداشت و راههای نادرست را شناخت تا از آنها دوری کنیم. در غیر این صورت، ممکن است به نتیجهای مطلوب نرسیم.
هر که در ره بی قلاوزی رود
هر دو روزه راه صدساله شود
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر درست و با صداقت گام بردارد، به راحتی میتواند به اهداف بزرگ و دوردست خود برسد.
هر که تازد سوی کعبه بی دلیل
همچو این سرگشتگان گردد ذلیل
هوش مصنوعی: هر کسی بدون داشتن هدف و دلیل به سمت کعبه برود، مانند این سرگشتگان، به نابودی و خفت میافتد.
هر که گیرد پیشهای بیاوستا
ریشخندی شد به شهر و روستا
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون استاد و راهنما کاری را شروع کند، در شهر و روستا مورد تمسخر و خنده قرار میگیرد.
جز که نادر باشد اندر خافقین
آدمی سر بر زند بی والدین
هوش مصنوعی: فقط در موارد نادری، کسی در زمین به دنیا میآید که پدر و مادری نداشته باشد.
مال او یابد که کسبی میکند
نادری باشد که بر گنجی زند
هوش مصنوعی: تنها کسی که با تلاش و زحمت به دستاوردی میرسد، میتواند به ثروت و گنج واقعی دست یابد.
مصطفایی کو که جسمش جان بود
تا که رحمن علمالقرآن بود
هوش مصنوعی: آیا کسی را میشناسی که بدنش مثل جان باشد؟ همانطور که رحمن، علم قرآن را به ما آموخته است؟
اهل تن را جمله علم بالقلم
واسطه افراشت در بذل کرم
هوش مصنوعی: تمامی افراد از طریق علم و دانش به زندگی و ثروت دست مییابند و این علم مانند پندی است که برای بخشش و generosity به کار میرود.
هر حریصی هست محروم ای پسر
چون حریصان تگ مرو آهستهتر
هوش مصنوعی: هر کسی که به شدت طمع میورزد، در نهایت چیزی به دست نمیآورد، پس ای پسر، مانند طمعکاران عمل نکن و با احتیاط بیشتری پیش برو.
اندر آن ره رنجها دیدند و تاب
چون عذاب مرغ خاکی در عذاب
هوش مصنوعی: در آن مسیر، سختیها و زحمتها را تجربه کردند و مانند پرندهای که در عذاب است، از زخمها و رنجهای دنیا رنج بردند.
سیر گشته از ده و از روستا
وز شکرریز چنان نا اوستا
هوش مصنوعی: سفر کردهام از دهکده و روستا و شکر برای من مانند آبنبات شیرین است.