گنجور

بخش ۱۶۸ - وفات یافتن بلال رضی الله عنه با شادی

چون بلال از ضعف شد همچون هلال
رنگ مرگ افتاد بر روی بلال
جفت او دیدش بگفتا وا حرب
پس بلالش گفت نه نه وا طرب
تا کنون اندر حرب بودم ز زیست
تو چه دانی مرگ چون عیشست و چیست
این همی گفت و رخش در عین گفت
نرگس و گلبرگ و لاله می‌شکفت
تاب رو و چشم پر انوار او
می گواهی داد بر گفتار او
هر سیه دل می سیه دیدی ورا
مردم دیده سیاه آمد چرا
مردم نادیده باشد رو سیاه
مردم دیده بود مرآت ماه
خود که بیند مردم دیدهٔ ترا
در جهان جز مردم دیده‌فزا
چون به غیر مردم دیده‌ش ندید
پس به غیر او که در رنگش رسید
پس جز او جمله مقلد آمدند
در صفات مردم دیده بلند
گفت جفتش الفراق ای خوش‌خصال
گفت نه نه الوصالست الوصال
گفت جفت امشب غریبی می‌روی
از تبار و خویش غایب می‌شوی
گفت نه نه بلک امشب جان من
می‌رسد خود از غریبی در وطن
گفت رویت را کجا بینیم ما
گفت اندر حلقهٔ خاص خدا
حلقهٔ خاصش به تو پیوسته است
گر نظر بالا کنی نه سوی پست
اندر آن حلقه ز رب العالمین
نور می‌تابد چو در حلقه نگین
گفت ویران گشت این خانه دریغ
گفت اندر مه نگر منگر به میغ
کرد ویران تا کند معمورتر
قومم انبه بود و خانه مختصر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون بلال از ضعف شد همچون هلال
رنگ مرگ افتاد بر روی بلال
هوش مصنوعی: وقتی که بلال ضعیف و ناتوان شد، چهره‌اش مانند هلال ماه تغییر کرد و رنگ مرگ بر چهره‌اش سایه انداخت.
جفت او دیدش بگفتا وا حرب
پس بلالش گفت نه نه وا طرب
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی همراه با محبوبش به گفتگو می‌پردازد و به او می‌گوید که در این وضعیت باید توجه بیشتری به خوشحالی و لذت داشته باشد. او از محبوبش می‌خواهد که به جای نگرانی و اضطراب، به شادی و سرخوشی فکر کند.
تا کنون اندر حرب بودم ز زیست
تو چه دانی مرگ چون عیشست و چیست
هوش مصنوعی: تا به حال در جنگ و نبرد مشغول بوده‌ام، تو که زندگی‌ام را می‌دانی، مرگ چه حالتی دارد و چه احساسی است؟
این همی گفت و رخش در عین گفت
نرگس و گلبرگ و لاله می‌شکفت
هوش مصنوعی: او این سخن را می‌گفت و در همین حال، اسبش که با لطافت و زیبایی خاصی در حرکت بود، گلی به نام نرگس و نیز گلبرگ و لاله را در دشت می‌رویاند.
تاب رو و چشم پر انوار او
می گواهی داد بر گفتار او
هوش مصنوعی: نور زیبای چشمان او تأیید کننده سخنانش بود.
هر سیه دل می سیه دیدی ورا
مردم دیده سیاه آمد چرا
هوش مصنوعی: هر کسی که دل تاریکی دارد، وقتی تو را با چشم سیاه دید، چرا مردم تو را با چشمی تیره نگاه کردند؟
مردم نادیده باشد رو سیاه
مردم دیده بود مرآت ماه
هوش مصنوعی: مردم عادی به خاطر کارهای ناپسندشان بدنام می‌شوند، اما کسانی که از زیبایی‌های واقعی دنیا آگاه هستند، می‌توانند به خوبی آن‌ها را ببینند و درک کنند.
خود که بیند مردم دیدهٔ ترا
در جهان جز مردم دیده‌فزا
هوش مصنوعی: کسی که خود را ببیند، در دنیا جز مردم نمی‌بیند که باعث افزایش بینش دیگران هستند.
چون به غیر مردم دیده‌ش ندید
پس به غیر او که در رنگش رسید
هوش مصنوعی: وقتی که غیر از آدم‌ها را نمی‌بینم، پس چگونه می‌توانم کسی را جز او که به زیبایی‌اش دست یافته‌ام، ببینم؟
پس جز او جمله مقلد آمدند
در صفات مردم دیده بلند
هوش مصنوعی: تنها اوست که در خصوص صفات و ویژگی‌ها از دیگران متمایز است و بقیه افراد تنها از او تقلید می‌کنند.
گفت جفتش الفراق ای خوش‌خصال
گفت نه نه الوصالست الوصال
هوش مصنوعی: سخن از جدایی است و کسی که دارای منش نیکو است، می‌گوید که نه، این‌جا صحبت از وصل و پیوستگی است.
گفت جفت امشب غریبی می‌روی
از تبار و خویش غایب می‌شوی
هوش مصنوعی: شما امشب نه تنها تنها می‌روی، بلکه از خانواده و خویشاوندان خود نیز دور می‌شوی.
گفت نه نه بلک امشب جان من
می‌رسد خود از غریبی در وطن
هوش مصنوعی: امشب روح من به خانه برمی‌گردد و از غربت خلاص می‌شود.
گفت رویت را کجا بینیم ما
گفت اندر حلقهٔ خاص خدا
هوش مصنوعی: سوالی پرسیدند که زیبایی‌ات را کجا ببینیم، پاسخ داد که تنها در دایره خاص الهی قابل مشاهده است.
حلقهٔ خاصش به تو پیوسته است
گر نظر بالا کنی نه سوی پست
هوش مصنوعی: اگر به افق‌های بالاتر نگاه کنی، متوجه می‌شوی که ارتباط ویژه‌ای با او داری، نه اینکه به چیزهای پایین‌تر توجه کنی.
اندر آن حلقه ز رب العالمین
نور می‌تابد چو در حلقه نگین
هوش مصنوعی: در آن حلقه، نوری از پروردگار عالم می‌درخشد، مانند نوری که از نگین در حلقه جواهرات ساطع می‌شود.
گفت ویران گشت این خانه دریغ
گفت اندر مه نگر منگر به میغ
هوش مصنوعی: این شعر به احساس افسردگی و ناراحتی از خراب شدن خانه و زندگی اشاره دارد. شاعر به نوعی به بی توجهی دیگران به وضعیت خودش و مشکلاتی که دارد، اشاره می‌کند. او از دیگران می‌خواهد که به مشکلات خود او توجه کنند و نه به مسائل دیگر. در واقع، این ابراز احساسات، نشان‌دهنده تنهایی و ویرانی در دل شاعر است.
کرد ویران تا کند معمورتر
قومم انبه بود و خانه مختصر
هوش مصنوعی: از آن جا که سرزمینم در حال نابودی است، مردم را به تلاش و کوشش وادار می‌کند تا محلی با رونق و آبادانی بیشتر بسازند، مانند درخت انبه که با وجود کوچکی، می‌تواند تأثیر زیادی در زندگی داشته باشد.