گنجور

بخش ۱۶۹ - حکمت ویران شدن تن به مرگ

من چو آدم بودم اول حبس کرب
پر شد اکنون نسل جانم شرق و غرب
من گدا بودم درین خانه چو چاه
شاه گشتم قصر باید بهر شاه
قصرها خود مر شهان را مانسست
مرده را خانه و مکان گوری بسست
انبیا را تنگ آمد این جهان
چون شهان رفتند اندر لامکان
مردگان را این جهان بنمود فر
ظاهرش زفت و به معنی تنگ بر
گر نبودی تنگ این افغان ز چیست
چون دو تا شد هر که در وی بیش زیست
در زمان خواب چون آزاد شد
زان مکان بنگر که جان چون شاد شد
ظالم از ظلم طبیعت باز رست
مرد زندانی ز فکر حبس جست
این زمین و آسمان بس فراخ
سخت تنگ آمد به هنگام مناخ
جسم بند آمد فراخ وسخت تنگ
خندهٔ او گریه فخرش جمله ننگ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من چو آدم بودم اول حبس کرب
پر شد اکنون نسل جانم شرق و غرب
هوش مصنوعی: من همچون آدم (انسان اولیه) در آغاز زندانی شده‌ام که کربلا در آن پر شده است، حالا نسل وجودم از شرق تا غرب گسترده شده است.
من گدا بودم درین خانه چو چاه
شاه گشتم قصر باید بهر شاه
هوش مصنوعی: من در این خانه مانند یک گدا زندگی می‌کردم، اما حالا که به مقام و شان والا رسیده‌ام، باید برای خودم قصر بسازم.
قصرها خود مر شهان را مانسست
مرده را خانه و مکان گوری بسست
هوش مصنوعی: کاخ‌ها و قصرها نمی‌توانند همانند مرده‌ای که در گور آرام گرفته، برای پادشاهان و بزرگان ارزشمند باشند. در حقیقت، تنها یک خانه و مکان برای آرامش روح، آن هم در قبر مهم است.
انبیا را تنگ آمد این جهان
چون شهان رفتند اندر لامکان
هوش مصنوعی: پیامبران از این دنیا احساس کمبود کردند، زیرا چون پادشاهان، به سوی جهانی بی‌نهایت و غیرمادی حرکت کردند.
مردگان را این جهان بنمود فر
ظاهرش زفت و به معنی تنگ بر
هوش مصنوعی: مردگان در این دنیا به شکل ظاهری نشان داده می‌شوند، ولی در حقیقت معنای عمیق‌تری دارند که کمتر قابل درک است.
گر نبودی تنگ این افغان ز چیست
چون دو تا شد هر که در وی بیش زیست
هوش مصنوعی: اگر این ناله و افسوس نبود، پس چرا هر کس که بیشتر در اینجا زندگی کرده، دلش تنگ‌تر شده است؟
در زمان خواب چون آزاد شد
زان مکان بنگر که جان چون شاد شد
هوش مصنوعی: زمانی که در خواب آزاد می‌شوی، توجه کن که چگونه روح‌ات شاداب و رها می‌شود.
ظالم از ظلم طبیعت باز رست
مرد زندانی ز فکر حبس جست
هوش مصنوعی: ظالم از تاثیرات طبیعی رهایی می‌یابد و مرد زندانی به دنبال آزادی از افکار محدودکننده‌اش می‌گردد.
این زمین و آسمان بس فراخ
سخت تنگ آمد به هنگام مناخ
هوش مصنوعی: این زمین و آسمان بسیار وسیع هستند، اما در هنگام احساس تنهایی و بی‌قراری، به نظر می‌رسد که آنها هم تنگ و کوچک شده‌اند.
جسم بند آمد فراخ وسخت تنگ
خندهٔ او گریه فخرش جمله ننگ
هوش مصنوعی: بدن او متوقف شده است و حالا در حالتی سخت و تنگ قرار دارد. لبخند او همواره به گریه و افتخار او تبدیل می‌شود و این برای دیگران مایه‌ی شرم و ننگ است.

حاشیه ها

1399/08/10 21:11
دکتر محمد دشتی

این بیت دارای ابهام است که با در نظر گرفتن کلمه ای محذوف فهمیده می شود . مقصود این است که این جهان برای خواباندن اشتر جان بسیار تنگ است. مناخ به خوابگاه شتر می گویند. بنابر این به سیاق کلام معنا همان است که گفته شد.

1403/02/22 05:04
کوروش

این زمین و آسمان بس فراخ

 

سخت تنگ آمد به هنگام مناخ

 

یعنی چه