بخش ۱۵۵ - استدعاء آن مرد از موسی زبان بهایم با طیور
گفت موسی را یکی مرد جوان
که بیاموزم زبان جانوران
تا بود کز بانگ حیوانات و دد
عبرتی حاصل کنم در دین خود
چون زبانهای بنیآدم همه
در پی آبست و نان و دمدمه
بوک حیوانات را دردی دگر
باشد از تدبیر هنگام گذر
گفت موسی رو گذر کن زین هوس
کاین خطر دارد بسی در پیش و پس
عبرت و بیداری از یزدان طلب
نه از کتاب و از مقال و حرف و لب
گرمتر شد مرد زان منعش که کرد
گرمتر گردد همی از منع مرد
گفت ای موسی چو نور تو بتافت
هرچه چیزی بود چیزی از تو یافت
مر مرا محروم کردن زین مراد
لایق لطفت نباشد ای جواد
این زمان قایم مقام حق توی
یاس باشد گر مرا مانع شوی
گفت موسی یا رب این مرد سلیم
سخره کردستش مگر دیو رجیم
گر بیاموزم زیان کارش بود
ور نیاموزم دلش بد میشود
گفت ای موسی بیاموزش که ما
رد نکردیم از کرم هرگز دعا
گفت یا رب او پشیمانی خورد
دست خاید، جامهها را بَردرَد
نیست قدرت هر کسی را سازوار
عجز بهتر مایهٔ پرهیزکار
فقر ازین رو فخر آمد جاودان
که به تقوی ماند دست نارسان
زان غنا و زان غنی مردود شد
که ز قدرت صبرها بدرود شد
آدمی را عجز و فقر آمد امان
از بلای نفس پر حرص و غمان
آن غم آمد ز آرزوهای فضول
که بدان خو کرده است آن صید غول
آرزوی گِل بود گِلخواره را
گُلشکر نگوارد آن بیچاره را
بخش ۱۵۴ - وجه عبرت گرفتن ازین حکایت و یقین دانستن کی ان مع العسر یسرا: عبرتست آن قصه ای جان مر ترابخش ۱۵۶ - وحی آمدن از حق تعالی به موسی کی بیاموزش چیزی کی استدعا کند یا بعضی از آن: گفت یزدان تو بده بایست او
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت موسی را یکی مرد جوان
که بیاموزم زبان جانوران
هوش مصنوعی: یک جوان به موسی گفت که میخواهد زبان حیوانات را به او بیاموزد.
تا بود کز بانگ حیوانات و دد
عبرتی حاصل کنم در دین خود
هوش مصنوعی: من میخواهم از صداهای حیوانات و جانوران درس عبرتی بگیرم تا در مسیر دینم راهنمایی پیدا کنم.
چون زبانهای بنیآدم همه
در پی آبست و نان و دمدمه
هوش مصنوعی: تمامی انسانها به دنبال رفع نیازهای اساسی خود همچون آب و نان هستند و در تلاش برای دستیابی به این موارد هستند.
بوک حیوانات را دردی دگر
باشد از تدبیر هنگام گذر
هوش مصنوعی: حیوانات در هنگام عبور از یک موقعیت حساس، نگرانی و درد متفاوتی را تجربه میکنند که ناشی از تدبیر و برنامهریزی آنهاست.
گفت موسی رو گذر کن زین هوس
کاین خطر دارد بسی در پیش و پس
هوش مصنوعی: موسی به کسی میگوید که باید از این خواسته و آرزو عبور کند، چون این مسیر خطرهای زیادی در جلو و عقب دارد.
عبرت و بیداری از یزدان طلب
نه از کتاب و از مقال و حرف و لب
هوش مصنوعی: برای عبرت و بیدار شدن، به خداوند روی بیاورید و نه به کتابها و سخنرانیها و گفتارهای افراد.
گرمتر شد مرد زان منعش که کرد
گرمتر گردد همی از منع مرد
هوش مصنوعی: هر چه مردی بیشتر منع و جلوگیری کند، به همان اندازه او را شدیدتر وادار میکند که از موضوع مورد نظر دورتر نشود و حتی ممکن است بر شدت آن هم بیفزاید.
گفت ای موسی چو نور تو بتافت
هرچه چیزی بود چیزی از تو یافت
هوش مصنوعی: ای موسی، زمانی که نور تو تابید، همه چیز از نوری که تو ساطت کردی بهرهمند شد و چیزی نمیتوانست از این نور بینصیب بماند.
مر مرا محروم کردن زین مراد
لایق لطفت نباشد ای جواد
هوش مصنوعی: مرا از خواستهام محروم کردن، شایسته لطف و مهربانیات نیست، ای جوانمرد.
این زمان قایم مقام حق توی
یاس باشد گر مرا مانع شوی
هوش مصنوعی: اگر تو مانع من شوی، در این لحظه من باید به مانند گل یاس به مقام و جایگاه حق تو احترام بگذارم.
گفت موسی یا رب این مرد سلیم
سخره کردستش مگر دیو رجیم
هوش مصنوعی: موسی گفت: ای پروردگار، این مرد بیگناه، مورد تمسخر و نقض قرار گرفته، آیا این به خاطر شیطانی است که او را آزار میدهد؟
گر بیاموزم زیان کارش بود
ور نیاموزم دلش بد میشود
هوش مصنوعی: اگر من یاد بگیرم که چگونه آسیب برسانم، خوب نیست و اگر یاد نگیرم، دلش غمگین میشود.
گفت ای موسی بیاموزش که ما
رد نکردیم از کرم هرگز دعا
هوش مصنوعی: پیام این بیت این است که به موسی توصیه میشود که به مردم یاد بدهد که هرگز دعا و درخواستهای آنها را از روی کرم و سخاوت رد نکنند. این بیان بر اهمیت اجابت دعاها و محبت به بندگان تأکید دارد.
گفت یا رب او پشیمانی خورد
دست خاید، جامهها را بَردرَد
هوش مصنوعی: ای خداوند، او احساس پشیمانی کرده و به دردناکی به یاد میآورد که چگونه دستش را برای آسیب رساندن به دیگران دراز کرده بود.
نیست قدرت هر کسی را سازوار
عجز بهتر مایهٔ پرهیزکار
هوش مصنوعی: هر کسی توانی ندارد و عجز و ناتوانی در برخی مواقع میتواند موجب پرهیز و احتیاط شود.
فقر ازین رو فخر آمد جاودان
که به تقوی ماند دست نارسان
هوش مصنوعی: فقر به همین دلیل همیشه باعث افتخار است که دست ناپاکان به تقوا نمیرسد.
زان غنا و زان غنی مردود شد
که ز قدرت صبرها بدرود شد
هوش مصنوعی: به خاطر ثروت و دارایی، کسی رد شد؛ زیرا از قدرت صبر خود دست برداشت.
آدمی را عجز و فقر آمد امان
از بلای نفس پر حرص و غمان
هوش مصنوعی: انسانی که به ضعف و بیپولی دچار میشود، از آسیبهای نفس و ازدحام خواستههای سرکش خود رهایی مییابد.
آن غم آمد ز آرزوهای فضول
که بدان خو کرده است آن صید غول
هوش مصنوعی: غم ناشی از آرزوهای بیجا و فضول به سراغ آن کسی آمده که به آن عادت کرده و اکنون در دام آن گرفتار شده است.
آرزوی گِل بود گِلخواره را
گُلشکر نگوارد آن بیچاره را
هوش مصنوعی: آرزوی گل، برای کسی که در عالم خوشگذرانی است، به جایی نمیرسد و نمیتواند به آن فرد کمک کند. او در وضعیت دشواری زندگی میکند.
حاشیه ها
1400/04/12 09:07
کوروش
در بخش های پیشین مثنوی گفته شده بود که وقتی دعا میکنی و دعا به ضررت هست خدا از کرم نمیشنوه و در واقع اون دعا برآورده نمیشه ولی اینجا میگه
گفت ای موسی بیاموزش که ما
رد نکردیم از کرم هرگز دعا
تناقض واضحی بین حرفای ایشون وجود داره ضمن این که در پایان این حکایت هم اشاره به این میکنه که فقر و بدبختی بهتر از قدرته ، البته حضرت مولانا که دریای حکمت الهی هستن بی دلیل و اشتباه چیزی رو نمیگن و این ماییم که بد برداشت میکنیم ولی ای کاش کسی بود اینارو میتونست توضیح بده

مولانا