بخش ۱۵۱ - بیان آنک حق تعالی هرچه داد و آفرید از سماوات و ارضین و اعیان و اعراض همه به استدعاء حاجت آفرید؛ خود را محتاج چیزی باید کردن تا بدهد؛ کی «امن یجیب المضطر اذا دعاه»؛ اضطرار، گواه استحقاق است
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۵۱ - بیان آنک حق تعالی هرچه داد و آفرید از سماوات و ارضین و اعیان و اعراض همه به استدعاء حاجت آفرید؛ خود را محتاج چیزی باید کردن تا بدهد؛ کی «امن یجیب المضطر اذا دعاه»؛ اضطرار، گواه استحقاق است به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
امید است که زودمان دستگیری کند و سقایی کند به کرمش.... پیش از آنکه تشنگی از پایمان در آورد......
مست مستم ساقیا دستم بگیر / تا نیفتادم ز پا دستم بگیر
بعد از ۱۱ سال از متنی که شما نوشتید از پا افتاده ایم و هنوز دستگیری مان نکرده قربان کرمش
انسان تا زمانی که احساس نیاز نکند رحمت الهی بر او نازل نمیشود پس باید انسان اول خود را بشکند و خاکی شود تا افلاک برسد
تشنگان گرآب جویند از جهان
آب هم جوید به عالم تشنگان
درود
با توجه به ابیات قبل از این مصرع که
هرکجا کشتیست آب آنجا رود
دقیقا منظورش چیه؟
یعنی آب میگرده کشتی رو پیدا میکنه؟
یا آب را باید جایی جست که کشتی هست؟
ممنونم
درود بر شما.منظور زراعت هست منظور ایمان و توکل هست به خداوند نیاز به درک عمیق هست
یعنی همون که میگیم خداوند می گوید از تو حرکت از من برکت
منظور اشاره به جریان حضررت نوح هست که الله پاک دستور داد کشتی درست کن اون ظرف نیاز رو بساز من خودم آب رو میارم طبق قانون کیهانی/ما فقط باید بلد بشیم خواسته و نیاز داشته باشیم بقیه.ش رو کاینات انجام میدهد اصلا اینکه چطوری انجام میشه به ما ربطی نداره
خرافات
بخواه تا به تو داده شود در عین آرامش کوتاه مدتی که میدهد عقیدهای مهلک است!
به امید از میان رفتن خرافات از ایرانمان
خب دوست عزیز ، باید اشاره کنم وقتی در زندگی یک درد و رنج و مشکل هست ما به اون توجه میکنیم و انرژی میزاریم روی اون تا آن مشکل را حل کنیم اما این جا اشاره به این داره که باید دلیل اون مشکل را ببینی واقعیت زندگی و دردت رو ببینی تا متوجه بشی باید تشنگی بیشتری رو طلب کنی تا عملی کامل صورت بگیره و مشکل رو در درونت حل کنی نه تنها در بیرون و حتی به کلی حل بشه نه تنها یک غم کوچک را که امکان دوباره بازگشتش نباشه
در مصرع "هر کجا کشتی است " منظور کشتزار هست
سپاسگزارم
یعنی آب بصورت هوشمند عمل میکنه؟
معمولا میگن هر جا اب هست آبادی هست
من اینو نفهمیدم
اب که دنبال کشت نمیره
هر جا اب هست کشت شکل میگیره
در مصرع "هر کجا کشتیست اب انجا رود" میتونه منظورش کشتی نوح هم باشه
منظور این است که دهقان (کشاورز) آب را به کشتزاری میبرد که تشنه باشد .
طبیب دارو را نزد کسی میبرد که دردمند است .
پس تو هم دنبال آب نرو تشنگی به دست آور تا ببینی که چگونه آب را نزد تو خواهند آورد .
دوستان این چه تفسیره انجام میدید
این شعر در مورد نیاز و دریافته حقیقت شعر اینه که شما فقط برای درخواست به جهان امدید و اجابت کار شما نیست
بیت هرکجا کشتیست آب آنجا رود اشاره به کشتی سازی نوح روی کوه داره که جایی کشتی رو ساخت که آب تا اونجا رفت
... آب کم جو تشنگی آور به دست ...
در جستجوی حقیقت بودن ؟
بالا و پست هم همان باطن انسانی ست که در جستجو حقیقت است و البته آن کس که این `تشنگی` را تاب آورده ! .
آن گدا گوید خدا از بهر نان
شرف میفرمود خدا از عین جان
...
عشق از اول چرا خونین بود
تا گریزد آن که بیرونی بود
ارتباط بین بیت ۶ و سه بیت بعدی بسیار شگفت آور است ! :
همیشه فکر میکنیم که خدا یک نور بسیار بزرگ است ! بزرگتر از پرتو خورشید آشکار تر از نور و پرتو و امواج آن ! جایی در آسمان ... جایی فراتر از آسمان و باز هم میدانیم همین جاست هم آنجا هم در پوچی و ... این توصیف خیلی ادامه دارد .و اصلا شاید همین که در بالای سر ما ناظر است هم بی مورد نباشد ؟! که درهای رحمات الهی در بیکران است ! جایی که نظاره گر همه باشد !؟ آن چیز مرکزش کجاست باز نمیدانم !!... ؛از برای دفع حاجات آفرید ... ، و بعد دو بیت بعدی که اگر فقری باشد صدای آن بالاخره بلند شده و بندگانی خیر هستند که لطفی و خیری و نیکی کنند ، اگر دردی باشد این حاجات و دعاها برای شفا بیماری نیز به سوی درگاه تجلی خواهد رفت مشکلی اگر باشد با همت و تلاش و کمک خواستن از یاری کننده همگان حل خواهد شد اما مصراع دوم : هر کجا کشتیست آب آنجا رود ... چه استعاره بزرگی ست !
کشتی گویی همان فرشته زمینی ست ... انسانی پاک ...این روزها مثالش کم است !آب همان حقیقت است ...
صدها کتاب لازم است برای شرح و تفسیرِ «آب کم جو تشنگی آور به دست.»
یالعجب!
سلام. حضرت مولانا در آب کم جو تشنگی آور به دست اشاره دارد به مقام فقر و فنا که بالاترین مقام عرفان است. یعنی تا زمانی که به فقر حقیقی نرسید نور الله بر شما تجلی نمی کند مضمون بیت اشاره به محتوای حدیث قرب نوافل هم دارد. بالاترین درجه عرفان آن است که در مقام فقر محو شوی و خدا در وجودت تجلی کند. تشنگی همان فقر است. اولیا الله بر پایه فقرشان درجه بندی می شوند و حضرت ختمی مرتبت بالاترین مقام فقر را دارد به طوری که مظهر فقر است.
زرع جان را کش جواهر مضمرست
ابر رحمت پر ز آب کوثرست
یعنی چه ؟
سلام
بنظر می آید مقصود از جواهر فلزات گرانبها نیست بلکه شاید اشاره به جواهر خمسه دارد که در فلسفه عبارتند از وجود،عقل،نفس،هیولی و صورت و همچنین تعبیری از جوهره انسانی یا همان روح خدایی میتواند محتمل باشد.
پس منظور از ابر رحمت چیه
این شعر اگر فقط به خود شناسی ربط داشته باشه و اینکه ما باید دنبال جواب نباشیم و دنبال سوال کردن باشیم تا جوابهای اینکه که هستیم و چه هستیم به پاسخ میرسیم درسته ولی اگر منظور این باشی که هر جا فقر زیاد باشه دارایی به اون سمت میره یا کشتی باید باشه تا اب به اون سو بره یا گیاه اب رو بطرف خودش میکشه درست نیست پس چرا اینهمه گرسنه در جهان وجود داره که از گرسنگی میمیرند و خیلی هاشون بچه اند

مولانا